ایران در اوپک؛ موقعیتی در معرض تهدید
۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبهایران در کنار ونزوئلا، عربستان سعودی، كویت و عراق از بنیانگذاران اوپک در سال ۱۹۶۰ بوده است. هم مقابله با تلاش کنسرنهای نفتی برای پایین نگهداشتن قیمت نفت و هم اشباع گهگاهی بازار از نفت به دلیل مدیریتنشدن عرضه از جمله انگیزههای اولیه برای تشکیل این نهاد بودهاند.
در میان كشورهای بنیانگذار اوپک، فقط ایران و ونزوئلا شركت های ملی نفت داشتند و دارای تجربیاتی در امور مربوط به عملیات اكتشاف، تولید بودند. این ویژگی سبب شد که پس از تشکیل دبیرخانه اوپک در ژنو، کارشناسان ایرانی نقش محوری را در ساختن تشکیلات اوپک به عهده بگیرند. اولین دبیرکل اوپک نیز فواد روحانی از ایران بود که تا انتصاب به این سمت، معاونت هیئت مدیره و مدیریت امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران را به عهده داشت.
به رغم نقش فائق ایران در ساختن تشکیلات اوپک و به عهده گرفتن اهرمهای مهم مدیریتی آن، نگاه دولت شاه به این سازمان نگاهی توأم با تایید و تردید بود. به عبارتی، ونزوئلا و عربستان رسیدن به نظام سهمیهبندی برای مدیریت قیمتها و کنترل بیشتر بر منابع نفتی خود را در چارچوب اوپک قابل تحقق میدانستند، اما ایران با این این رویکردها همخوانی نداشت.
از تردید تا تأیید
دولت شاه، آن گونه که پرویز مینا، از مقامهای ارشد اوپک در مصاحبه با "بنیاد مطالعات ایران"، روایت میکند، به ویژه با انگیزه ونزوئلا میانه خوشی نداشت: « آن موقع شرکتهای نفتی از طرق مختلف به شخص شاه این موضوع را به نحوی عنوان میکردند که اگر ایران از نظریه سهمیهبندی دفاع بکند به سهم تولید ایران در بازار صدمه خواهد خورد و ایران نخواهد توانست به آن مقداری که انتظار دارد کنسرسیوم نفت تولید بکند و به بازارها برساند، دست پیدا بکند. این بود که شاه شخصا زیاد نظر خوشی به اوپک نداشتند.» اما ۱۰ سال بعد، یعنی از اوایل دههی هفتاد، چالشهای بیشتر دولت ایران با کنسرسیوم شرکتهای هلندی و انگلیسی که استخراج و صدور نفت ایران را به عهده داشتند شاه را به سوی نگاه متفاوتی به اوپک سوق داد: « شاه حس کردند کنسرسیوم حاضر نیست منافعش را در عربستان و کویت و عراق به خطر بیندازد برای خاطر اینکه سهم ایران را در بازار بیشتر بکند و تولید ایران بالا برود، آن موقع بود که شاه قانع شدند که میتوان با استفاده از قدرت و وجود اوپک در راه بالا بردن قیمت قدم برداشت. از آنجا واقعا میشود گفت که نقش اساسی و رهبری ایران در اوپک آغاز شد.»
از سال ۱۹۷۳، فعلوانفعالات سیاسی و اقتصادی در بازار انرژی، اوپک را به سوی افزایش بیسابقه قیمت نفت رهنمون میشود. کشورهای غربی برای مقابله با این موج و مدیریت بحران نرخ انرژی بر اقتصاد خود، تدابیری مختلفی اتخاذ کردند که ایجاد "آژانس بینالمللی انرژی" از جملهی آنها بود. این آژانس هم تجزیه و تحلیل روندهای عرضه و تقاضای انرژی را به عهده داشت، هم راههای کاهش وابستگی به نفت کشورهای اوپک را بررسی میکرد، و هم تحقیق در بارهی برخی از انرژیهای جایگزین را مد نظر داشت. ولی تدابیر یادشده تاثیری در اوجگیری وزن و قدرت اوپک نگذاشت و در مجموع تا بروز انقلاب ایران و آغاز جنگ میان ایران و عراق، این سازمان قدرتمند صحنهی انرژی دنیا ماند و ایران نیز قدرت غالب در آن.
پایان نسبی نقاهت اوپک، ادامه ضعف ایران
انقلاب ایران و جنگ میان ایران و عراق شوکهای تازهای به قیمت نفت وارد آوردند، و بیش از پیش کشورهای صنعتی را به تشدید تدبیر برای دستیابی به منابع دیگر انرژی سوق داد. به این ترتیب، تولید نفت اوپک در سال ۱۹۸۵ چنان نرول کرد که به ۱۵ میلیون بشکه در روز رسید. به عبارتی، اگر در سالهای دههی هفتاد اوپک تامین ۵۵ درصد نفت جهان را به عهده داشت، این میزان در اواسط دههی آخر قرن گذشته به ۲۷ درصد رسید. از آن زمان تا کنون البته مجدداَ سهم اوپک در بازار نفت جهان رو به افزایش رفته، ولی هیچگاه از حول و حوش ۴۰ درصد فراتر نرفته است. این در حالی است که کشورهایی همچون هند و چین هم در این میان به شدت رو به صنعتیشدن رفتهاند و تقاضایشان برای انرژی روندی تصاعدی پیدا کرده است.
البته سهم اوپک با توجه به وجود ۷۸ درصد ذخایر نفت جهان در اعماق خاک کشورهای عضو آن در میانمدت احتمالاَ با کاهش فاحشی روبرو نخواهد شد، مگر آن که تلاش کشورهای مصرفکننده برای جایگزینکردن انرژیهای تجدیدپذیر نتایج ملموستری به بار بیاورد.
اگر اوپک پس از افول دههی هشتاد، توانست دوباره نقش و وزن خود را در بازار انرژی تا حدودی احیا کند، اما نقش ایران در این سازمان هیچگاه دیگر به وضعیت قبل از انقلاب برنگشت. این واقعیت که ایران دیگر چهار دهه است که نمیتواند مقام دبیرکلی اوپک را از آن خود کند، یکی از نمادهای موقعیت تعضیفشدهی ایران در این سازمان تلقی میشود. مناقشهها و اختلافات سیاسی و عقیدتی با کشورهای عرب عضو اوپک، از جمله در نوع نگاه به مسائل منطقه و بینالمللی، تنها یکی از دلایل این امر است.
تولید کمتر، مصرف بیشتر
ایران همچنان هم به لحاظ ذخایر نفتی و هم به لحاظ تولید دومین قدرت اوپک به شمار میآید. ولی چالشهای دور و دراز در سیاست خارجی این کشور مانع حضور سرمایه و تکنولوژی کشورهای صنعتی در استخراج و تولید و انتقال منابع نفتی آن شدهاند. تأسیسات نفتی ایران اغلب عمری ۳۵ ساله دارند و دوران کار مفیدشان به سر آمده است. به ویژه تنش بر سر پرونده هستهای ایران و تحریمهای بینالمللی ناشی از آن در ۶ سال گذشته، از جمله عواملی بودهاند که معدود سرمایهگذاریهای خارجی در صنعت نفت ایران را هم، با وقفه روبرو کردهاند.
آمارهایی که مراجع رسمی ایران انتشار میدهند به خوبی بازتابدهندهی کاهش تولید نفت در ایران است. بانک مرکزی ایران، خردادماه امسال آماری منتشر کرد که به موجب آنها تولید نفت ایران که در روزهای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ بیش از ۵ میلیون بشکه بود، در سال ۱۳۸۴ از ۴ میلیون و ۱۰۶ هزار بشکه در روز فراتر نرفته و از آن زمان تا کنون نیز سیرنزولی داشته است. سال گذشته (۱۳۸۸) تولید نفت ایران به ۳ میلیون و ۹۴۶ هزار بشکه در سال سقوط کرده است. این سقوط در حالی است که یکی از اهداف برنامهی مناقشهبرانگیز پنجم توسعه، حفظ ظرفیت ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکهای نفت اعلام شده است.
مشکل مضاعف در موقعیتی نفتی ایران، افزایش بیرویه مصرف انرژی در داخل کشور است. مصرف سرانه انرژی در ایران از متوسط مصرف سرانه در جهان حدود ۶۰ درصد بیشتر است. هر ایرانی بهطور متوسط در طول سال ۸ / ۱تن معادل نفت خام، انرژی مصرف میکند که روندی رو به افزایش دارد. اما متوسط جهانی این مصرف ۱/۱ تن معادل نفت خام است. در حالی که در سطح جهان بهطور متوسط برای تولید یک میلیون دلار ارزش افزوده حدود ۱۲۸ تن معادل نفت خام، انرژی مصرف میشود، این رقم در ایران نزدیک به ۲ برابر است. قیمت پایین انرژی و کاربرد فناوریهای عقبمانده در تولید، حملونقل و گرمایش از جمله عوامل مصرف بیرویهی انرژی در ایران تلقی میشوند.
ایران؛ واردکننده نفت؟
حسن روحانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک شورای تشخیص مصلحت نظام، اسفندماه گذشته در سخنرانی در همایش "نفت و سیاست خارجی"، هشدار داد که ایران تا ۱۰ سال دیگر نفتی برای صادرکردن نخواهد داشت: «ما نفت را در داخل تلف میكنیم. اگر ۱۵۰۰ میلیون بشكه كل تولید نفت ما در سال باشد ۹۰۰ میلیون بشكه را صادر میكنیم و ۶۰۰ میلیون بشکه را در داخل مصرف میكنیم كه این میزان رقم بالایی است و اگر مصرف به همین منوال باشد تا سال ۱۳۹۹ به جایی خواهیم رسید كه اگر كل تولید خود را در داخل مصرف كنیم، باز هم كم میآوریم و باید از خارج نفت وارد كنیم.» ارزیابی حسن روحانی را موسسههای تحقیقاتی بینالمللی نیز تایید میکنند.
عقبگشت ایران در زمینهی تولید و استخراج و صدور نفت به گونهای است که جبران آن به سادگی امکانپذیر نیست و به حجم انبوهی از سرمایهگذاریهای تازه نیازمند است، امری که با توجه چالشهای بینالمللی ایران چشمانداز مثبتی برای آن پدیدار نیست. این وضعیت نیز عامل مهمی در کاهش نقش و موقعیت ایران در سازمان کشورهای صادر کنندهی نفت (اوپک) است. این در حالی است که عراق به رغم چالشهای امنیتی که همچنان با آنها دست به گریبان است در جلب سرمایهگذاریهای خارجی و افزایش تولید نفت خود تا ۶ میلیون بشکه در روز گامهای موفقی به جلو برداشته است.
با توجه به موارد فوق به سختی میتوان تصویری مثبت از وزن و موقعیت آتی ایران در چارچوب سازمان اوپک ترسیم کرد. حفظ موقعیت نوسانی کنونی و ارتقای آن مستلزم تغییراتی اساسی در رویکردهای خارجی و نحوهی مصرف انرژی در داخل است. اما تحلیلگران مجموعهی سیاستهای کنونی حاکم بر ایران را حاکی از سمتگیری در این راستا نمیدانند.
فرید وحیدی
تحریریه: مصطفی ملکان