آغاز ریاست ایران بر اوپک؛ چشماندازهای محتمل • مصاحبه
۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبهاوپک، سازمان کشورهای صادرکننده نفت، در سپتامبر ۱۹۶۰ در عراق بنیاد نهاده شد و ایران از آن زمان در کنار عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا، جزو اعضای آن بوده است. هم اکنون از ۱۰ کشور بزرگ تولیدکننده نفت جهان، تنها عربستان سعودی، ایران، کویت، ونزوئلا و امارات متحده عربی عضو اوپک هستند.
ایران از آغاز ژانویه ۲۰۱۱ ریاست این سازمان را عهدهدار شده است. با توجه به مشکلاتی که هماکنون دامنگیر صنعت نفت ایران است، از جمله سطح استخراج پایینتر از حد مقرر، پرسش از پی جایگاه ایران در اوپک و چشمانداز وضعیت اقتصاد ایران مطرح میشود. دویچه وله پرسشهایی در این زمینه را با دکتر پدرام سلطانی، اقتصاددان، مطرح کرده است.
دویچهوله: آقای دکتر سلطانی، بهدست گرفتن ریاست اوپک برای ایران چه اهمیتی دارد؟ آیا این ریاست بیشتر نقش سمبلیک دارد؟
پدرام سلطانی: طبیعتاً اولین نمودش همان نمود سمبلیک است. یعنی برای هر کشوری که که ریاست یک سازمان یا مجمع را بهعهده میگیرد، یک پرستیژ محسوب میشود. اما بهغیر از آن، اثرات دیگری هم میتواند داشته باشد.
در طول یک سال آینده، هر مجمعی، هر جلسهای که برگزار میشود، ریاست جلسه با رییس دورهای که در سال جاری ایران خواهد بود، هست. طبیعتاً ابتکار عمل تعیین خط مشی جلسه و نحوهی پیشبرد حرفها و نظرات در جلسه، تا حد زیادی بر عهدهی رییس جلسه است و اگر این توانمندی و مهارت را داشته باشد، میتواند تا حدی روی خط مشی و نوع تصمیمگیری تأثیر بگذارد. البته چون جلسه در حد بالا و حرفهای است، این میزان تأثیر، تأثیر سیاه و سفید نیست؛ یعنی یک تصمیمی را کاملاً منتفی کند یا برعکس موردی را که مورد توافق نیست، صددرصد به کرسی بنشاند. اما بههرحال، میتواند تا حدی روی آن راهبرد تأثیر داشته باشد.
نکتهی دیگری که وجود دارد، این است که معمولاً در جلساتی که اوپک با سازمانهای دیگر، با مجامع دیگر دارد، دبیرکل و رییس اوپک مشترکاً شرکت میکنند و در این سازمانها هم حضور ایران به عنوان رییس اوپک هم پیامی است برای نمایندگی منافع اوپک و هم برای مذاکراتی حول و حوش خواستههای خود ایران. مثلاً اتحادیهی اروپا یا سازمانهای اقتصادی مربوط به سازمان ملل، سازمان جهانی تجارت، مصرف کنندگان انرژی و… از این دسته جلساتی که بعضاً یا منظماً برگزار میشود، در آنجا هم ایران به عنوان رییس اوپک، شاید بتواند مذاکراتی در حاشیهی موضوعات اصلی جلسه داشته باشد و یا اینکه این برداشت وجود داشته باشد که برای جلب نظر ایران در احیاناً تصمیمگیریها یا همکاریهایی که قرار است به عنوان نتیجهی این جلسات انجام بشود، بهتر است با ایران در زمینههای دیگر هم قدری هماهنگی بهوجود بیاید که این نظر جلب شود.
من در مجموع، این را برای ایران مثبت قلمداد میکنم، اما توضیحاتی را که دادم، سطح و میزانش را بسیار قابل ملاحظه احساس نمیکنم. اینها بههرحال اثرات یا نتایجی از ریاست ایران بر اوپک هستند، اما در حد محدود خودشان که شاید با مهارتهای ویژهی ریاست، مدیریت و مذاکره، این حد محدود قدری افزایش پیدا کند.
طبق آمار رسمیای که خود ایران داده، توان ایران برای استخراج نفت پایین آمده است و گفته میشود که نیجریه و عراق دارند بر ایران پیشی میگیرند. اگر چنین باشد، این چه تأثیری بر جایگاه ایران در اوپک دارد؟
لذا هر دوی این کشورها، اگر میزان تولیدشان از ایران پیشی بگیرد، قطعاً برای آنها خوب و برای ما خوب نخواهد بود. اما من ظرفیت عراق و تهدیدی که احتمالاً از ناحیهی رقابت عراق با ایران در اوپک انجام بشود را ملموستر میبینم. خیلی باور ندارم که نیجریه بتواند آنچنان جایگاه ایران را در درازمدت مورد تهدید قرار دهد.
تحریمهای بینالمللی تا چه حد بر وضعیت استخراج نفت ایران تأثیر گذاشتهاند؟ آیا ایران میتواند بدون بازسازی و نوسازی صنایع نفت، به استخراج نفت در همین سطح سهمیهی حداقل ادامه بدهد؟
نه تنها ایران، بلکه هیچ کشور دیگری نمیتواند بدون سرمایهگذاری مستمر و بازسازی میادین نفتی و چاههای نفتیاش و یا اکتشاف و استخراج از میادین نفتی جدید، به حفظ سطح تولید خودش همت کند.
بنابراین ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و قطعاً سرمایهگذاری در احیای چاههای قدیمی نفتی، میادینی که در حال استخراج است و یا در بهرهبرداری از میادین جدید، امری بسیار ضروری و اجتنابناپذیر است و ایران هم باید از تمام امکانات، منابع و ظرفیتهایی که میتواند جهت تأمین مالی، سرمایهگذاری، مشارکت و حضور در عرصهی استخراج نفت خودش بهوجود بیاورد، استفاده کند.
پس از سقوط قیمت نفت در بهخصوص سال ۲۰۰۹، دیده میشود که قیمت نفت روند صعودی را دارد طی میکند. تا چه حد اقتصاد ایران میتواند روی بالا رفتن قیمت نفت حساب کند؟
از چه حیث؟
یعنی این بالا رفتن قیمت نفت که مثلاً امروز در آژانسهای خبری اعلام شده، تا چه حد روی اقتصاد ایران تأثیر میگذارد؟
تجربه نشان داده است که افزایش قیمت نفت، تأثیر مطلوبی روی اقتصاد ایران نداشته است؛ نه پیش از انقلاب و نه پس از انقلاب. چون مدیریت درآمدهای هنگفت حاصل از افزایش قیمت نفت، کاری بسیار ظریف، حساس، و بهنظر من، نیازمند در نظر گرفتن جوانب مختلف است که متأسفانه ما هیچوقت در ایران نتوانستیم آن جوانب را رعایت کنیم. یعنی همیشه افزایش قیمت نفت، منجر به افزایش بودجهی دولت و افزایش تورم در کشور و دچار شدن اقتصاد به "بیماری هلندی" شده است و چون این تجربه را در گذشته همواره داشتهایم…
منظور از "بیماری هلندی" چیست؟
این موضوع در اوایل دههی ۷۰ برای ایران و کشورهای نفتخیز بهوجود آمد. آنها بعد از آن تجربه تا حدی متوجه موضوع شدند و البته در تیکهای بعدی تا حدی کنترل کردند. اما ما در اتفاقاتی که مجدداً هم افتاد و مهمترین و بارزتریناش افزایش قیمت نفت در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ بود، باز هم دچار همان "بیماری هلندی" شدیم؛ یعنی درآمد نفت را مستقیماً به بودجهی دولت و از آنجا به جامعه تزریق کردیم، تورم بسیار بالایی دامنگیر اقتصاد ما شد و تولید ملی ما را از رقابتپذیری با واردات انداخت. این "بیماری هلندی" است.
چون این "بیماری هلندی" را ما در دورههای صعود قیمت نفت، مکرراً در ایران شاهد بودهایم، خیلی سخت است که باور کنیم اگر مجدداً قیمت نفت افزایش پیدا کند، این بار دیگر میتوانیم درست مدیریت کنیم. البته من امیدوارم این اتفاق بیفتد، کما اینکه در لایحهی برنامهی پنجم هم برای این موضوع صندوقی تحت نام "صندوق توسعهی ملی" دیده شده که اخیراً هم وزیر اقتصاد اعلام کرد که ۱۰میلیارد دلار به این صندوق واریز شده است. این صندوق برای این بهوجود آمده که درآمد نفت، در ابتدای امر ۲۰ درصد و بهتدریج با یک روند افزایشی به این صندوق واریز شود و از دسترس دولت برای مخارج جاریاش خارج شود و صرف سرمایهگذاری شود. اگر واقعاً وفاداری به این ماده وجود داشته باشد، شاید این معضل اصلاح شود.
بنابراین، در پاسخ به سئوال شما، اگر این اتفاق در کشور بیفتد، افزایش درآمد نفتی میتواند اینبار اثرات بهتری بر روی اقتصاد ما داشته باشد. ولی اگر بازهم به تکرار خطاهای قبل دچار شویم، قطعاً اقتصاد از افزایش درآمد نفت طرفی برنمیبندد.
کما اینکه بههرحال در علم اقتصاد هم اصولاً دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز برای کشورها، اصطلاحاً موسوم است به "نفرین سیاه". یعنی فرایندی که اتفاق میافتد که من برای شما توضیح دادم. عملاً مطالعهی رشد اقتصادی کشورهای نفتی نشان داده که رشد اقتصادی آنها در درازمدت کمتر از کشورهای محروم از منابع زیرزمینی بوده؛ تعبیر آن این است که دارا بودن منابع و ذخایر زیرزمینی نه به سود، بلکه به زیان این کشورها تمام شده است.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بابک بهمنش