وحدت دو تشکل سیاسی چپ آلمان
۱۳۸۶ خرداد ۲۵, جمعهدو تشکل سیاسی چپ آلمان با برگزاری یک کنگره وحدت، ساختار و رهبری مشترکی مییابند و به این ترتیب صحنه سیاسی آلمان تا حدودی دستخوش تغییر خواهد شد. دو جریانی که در کنگره یادشده وحدت میکنند عبارتاند از حزب چپ آلمان-(حزب سوسیالم دمکراتیک آلمان) و گروه موسوم به " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" (WASG).
پیشینههای متفاوت
این دو جریان دارای پیشینه تقریباَ متفاوتی هستند. حزب سوسیالیسم دمکراتیک آلمان برآمده از حزب حاکم بر آلمان شرقی سابق است. با فروپاشی دیوار برلین این حزب با تغییراتی در برنامه و رهبری خود توانست به عنوان نماینده سیاسی بخشی از مردم شرق آلمان تداوم حیات خود را تضمین کند و با فرستادن نمایندگانی به مجلس ملی آلمان (بوندس تاگ) در صحنه سیاسی این کشور حضوری معین داشته باشد.
با ورود حزب سوسیالیسم دمکراتیک به صحنه سیاسی آلمان واحد، آرایش حزبی نسبتاَ جاافتاده این کشور متغیر شد. احزاب متعارف از وجود یک رقیب جدید دیگر چندان خشنود نبودند. ۱۰ سالی طول کشید تا هم حزب سوسیالیسم دمکراتیک بتواند در برنامه و عمل مشخص خود فاصلهگیری از مشی دوران حکومت بر آلمان شرقی را برجستگی بخشد و هم احزاب متعارف آلمان با این واقعیت کنار بیایند که حزب یادشده به هر صورت نماینده بخشی از مردم است و در یک ساختار و نظم دمکراتیک حذفکردن و به حاشیه راندن آن امری تقریباَ ناشدنی است.
دومین تشکل، یعنی " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی"، جریانی تازه تأسیس است. سال ۲۰۰۴ شماری از اعضای رهبری حزب سوسیال دمکرات آلمان که عمدتاَ به اتحادیههای کارگری نزدیک بودند در اعتراض به سیاستهای حزب خود در زمینه اشتغال و حذف برخی از حقوق نیروی کار از آن جدا شدند و " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" را به وجود آوردند.
سود دو سویه یک اتحاد انتخاباتی
بسان بسیاری از گروههای منشعبشده از احزاب بزرگ آلمان، پیشیبینیهای اولیه در مورد " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" هم، این بود که این تشکل نیز عمر چندانی نخواهد داشت و به زودی از صحنه سیاسی آلمان غایب خواهد شد. ولی دو عامل باعث شد که این پیشبینی جنبه عملی نیابد. اسکار لافونتن، رهبر سابق حزب سوسیال دمکرات آلمان که در دوره صدارت اعظمی گرهارد شرودر به عنوان اعتراض این حزب را ترک کرد، پس از تشکیل "آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" به آن پیوست و به این ترتیب این تشکل دارای یک چهره شناختهشده در گستره سیاسی آلمان شد.
از دیگر سو، در آستانه انتخابات پارلمان سراسری آلمان در سال ۲۰۰۵، " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" صلاح را در آن دید که برای افزایش توان انتخاباتی خویش با حزب سوسیالیسم دمکراتیک فهرست انتخاباتی واحد ارائه کند. این تدبیر برای هر دو تشکل فایدهمند بود. " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" در کنار حزب بزرگتری مانند حزب سوسیالیسم دمکراتیک خطر به حاشیهرانده شدن را از حیات خود دور کرد و حزب یادشده نیز برای اولین بار متحدی در غرب آلمان پیدا کرد و این شانس برایش ایجاد شد که از این که صرفاَ یک حزب محلی شرق آلمان باشد رهایی یابد و به حزبی واقعاَ سراسری بدل شود.
آن اتحاد انتخاباتی بعدآ نزدیکیهای بیشتر را در دستور کار دو تشکل قرار داد و نهایتاَ موضوع یک پارچه شدن دو تشکل را برجستگی و ضرورت بیشتری بخشید. این وحدت اینک در کنگرهای که در روزها ۱۵ تا ۱۷ ژوئن در برلین در حال برگزاری است جنبه عملی مییابد.
تبعیض مثبت و مشکل سهیم شدن در قدرت
حزب سوسیالیسم دمکراتیک ۶۰ هزار و " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" ۱۱ هزار عصو دارند. ولی قرار است در حزب واحد که از این پس " چپها" (Die Linke) خوانده خواهد شد اولی ۶۰ درصد و دومی ۴۰ درصد اعضای رهبری را از آن خود داشته باشند. این تبعیض مثبت به سود " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" تا سال ۲۰۱۶ ادامه خواهد یافت. حزب واحد در رأس خود یک رهبری دوگانه خواهد داشت، به این معنا که یک فرد از حزب سوسیالیسم دمکراتیک و یک فرد از " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" مشترکاَ رهبران حزب خواهند بود.
یک نقطه ضعف در حزب واحد، شمار کم زنان در ساختارهای رهبری آن است، هر چند که طبق آییننامه حزب ۵۰ درصد اعضای رهبری باید سهم زنان باشد. مشکل دیگر حزب واحد، نوع نگاه به سهیمشدن در قدرت است. حزب سوسیالیسم دمکراتیک هم اینک در برخی از ایالات آلمان در ائتلافهای حاکم شریک است، ولی در سطح سراسری به مؤتلفانی مانند حزب سوسیال دمکرات نیازمند است. با توجه به مناسبات تنشآلود " آلترناتیو انتخاباتی برای عدالت اجتماعی" با خاستگاه اصلیاش یعنی حزب سوسیال دمکرات، و به ویژه به سبب حضور رهبر سابق این حزب در رأس رهبری تشکل جدید احتمالاَ مدتی طول خواهد کشید تا نیازها وضرورتهای سیاسی این گونه مشکلات و موانع را در حاشیه قرار دهد و راه را برای ائتلاف دو حزب یادشده در گستره سراسری بگشاید.
ناخشنودی سوسیال دمکراتها
البته تشکیل حزب واحد "چپها" چندان برای سوسیال دمکراتها خوشایند نیست، چرا که با یک رقیب نسبتاَ قدرتمند در جناح چپ روبرو میشوند.
متناسب با تغییر و تحولات ناشی از جهانی شدن، سوسیال دمکراتها در سالهای گذشته ناچار از تغییرات در دیدگاهها و نظرات متعارف و سنتی خود در زمینههای مربوط به عدالت اجتماعی و دولت رفاه بودهاند. این چرخشها با برخی سرخوردگیها و ریزشها در پایگاه اجتماعی سوسیال دمکراتها همراه بوده است. این پیشبینی شاید اینک اشتباه نباشد که حزب جدید با جذب این نیروی سرخورده از سوسیالدمکراتها در رقابت با این حزب روز به روز توان و نفوذ بیشتری بیابد.
حزب جدید "چپها" به اعتبار عدم حضورش در قدرت هنوز در زمینه طرح شعارها و سیاستهای مردم پستد امکان مانور خوبی دارد و میتواند با این گونه شعارها بیش از پیش سوسیالدمکراتها را با مشکل مواجه کند، هر چند که معلوم نیست خود این حزب در صورت دستیابی به قدرت تا چه حد قادر به تحقق شعارهای خود باشد.
در زمینه برنامهای، حزب واحد هنوز دارای برنامه قطعی و تصویبشدهای نیست و دو جریان تشکیلدهنده آن تنها بر سر شماری از مبانی ارزشی و سیاسی با هم توافق کردهاند. شاید زمانی که بحث بر سر تدوین قطعی برنامه جدی شود برخی از نظرگاههای متفاوت میان دو جریان در مورد سمت و سوی انکشاف و حیات سرمایهداری چالشهای معینی را در درون حزب واحد ایجاد کند.
حزب واحد در نتیجه ارائه فهرست انتخاباتی مشترک در سال ۲۰۰۵، اینک با ۵۳ نماینده در مجلس آلمان چهارمین فراکسیون قوی این مجلس را تشکیل میدهد.
ح