تلویزیونی برای «منافع ملی»، با کدام امکانات، برای کدام منافع؟
۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبهراهاندازی یک فرستنده تلویزیونی، که بیانکننده نظرات طیفهای گوناگون اپوزیسیون ایران باشد و وظیفه اطلاعرسانی آزاد را به عهده بگیرد، از مدتها پیش، افکار نیروهای خارج از کشور را به خود مشغول کرده است. توانایی مالی، اگرچه عاملی بسیار مهم است، ولی کلید قضیه نیست. بسیارند ایرانیانی که توان مالی حمایت از چنین طرحی را دارند. پس مشکل کجاست و تا کی باید صبر کرد؟
ایده تاسیس تلویزیونی که صدای مخالفان درون ایران باشد، پس از انتخابات سال ۱۳۸۴ هم از سوی اصلاحطلبان که از قدرت به بیرون پرتاب شدند، طرح شد. حتی پس از انتخابات سال ۱۳۸۵ که به ریاستجمهوری احمدینژاد انجامید، اطرافیان مهدی کروبی اعلام کردند که او قصد راهاندازی یک شبکه تلویزیونی جدید را دارد. اکنون، ضرورت این چنین رسانهای، دوباره و با صراحتی بیشتر، از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی مطرح شده است.
آیا اینبار پروژه ایجاد تلویزیون، به خاطر آن که موسوی و کروبی آن را مطرح میکنند شانس بهتری دارد؟ آیا در آینده شاهد گسترش فضای اطلاعاتی با ایجاد تلویزیونی خواهیم بود که بتواند با فرستدههای تلویزیونی موجود، مثل بی بی سی فارسی یا صدای آمریکا و احتمالا یورونیوز فارسی که قرار است از پائیز امسال آغاز به کار کند، وارد رقابت شود و مستقل هم باشد؟ پاسخهای مهران براتی ( فعال سیاسی مقیم برلین) و محبوبه عباسقلیزاده (مدافع حقوق زنان در ایران) را میخوانید:
رسانه ملی، رهبری سیاسی ملی؟
مهران براتی درباره چنین رسانهای و امکانات واقعی آن ابتدا به مفهوم «رسانهملی» میپردازد. به نظر او رسانه ملی رسانهای است که «علیرغم پذیرش رنگ سبز امید از طرف همه، کیفیت سیاسی و اجتماعی رنگارنگ بودن این جنبش را بپذیرد و بیان کنندهی نظرات و خواستهای تمام اقشار جامعه، بهویژه لایههای میانی شهرهای بزرگ و متوسط ایران باشد.»
چنین رسانهای برای آن که از پس چنین انتظاری برآید، باید قبل از هرچیز مستقل باشد، هم از دولتها هم از حزب یا گروهی خاص.
مهران براتی این استقلال را در «پذیرش یک رهبری سیاسی ملی» میداند. «تا به حال مسأله به این صورت بوده که آقای موسوی و کروبی رهبری سمبولیک این جنبش را داشتهاند، ولی این جنبش هنوز دارای یک رهبری سیاسی نیست. بنابراین شرط اول این است که یک رهبری سیاسی پیدا شود و این رهبری سیاسی ترکیبی داشته باشد که شامل حال همهی اقشار یا لایههای مهم حامل این جنبش سبز باشد. این خود در حال حاضر یک مانع اساسی است.»
به نظر براتی چنین رهبری سیاسی نمیتواند از داخل ایران عمل کند و نیاز به یک رهبری میانه یا یک رهبری واسط دارد که باید ترکیبی باشد از کسانی که در ایران هستند و کسانی که مقیم خارج از کشورند.
چرا رسانه ملی باید رهبر ملی باشد؟
وقتی پای «رهبری» به میان میآید، مشکل اصلی در تأسیس رسانه هم خود را از پس سایر مشکلات نشان میدهد. مهران براتی میگوید که این رهبری هنوز به وجود نیامده است.
ولی چرا رسانه ملی باید رهبری ملی را هم برعهده داشته باشد؟ ویژگی این رهبری ملی چیست؟
به نظر مهران براتی در کشوری که دارای ساختارهای سیاسی دموکراتیک جاافتاده نیست و از جمله دارای احزاب سیاسی پخته و بانفوذ نیست، حرکتها و جریانات موجود سیاسی، از جنس حرکتهای محفلی هستند. «هر حزب و هر جمعیتی پنجاه، شصت، هفتاد نفر، در بهترین حالت در سراسر کشور دویست، سیصد یا چهارصد نفر آدم فعال دارد که منتخب طرفداران خود نیستند و به این دلیل هیچ کنترل دموکراتیکی بر آنها اعمال نمیشود. این افراد در یک حرکت اجتماعی به طور سمبولیک در رأس حرکتی قرار میگیرند.»
به عقیده براتی، در کشوری با این ویژگیها، همیشه نخبگان اقشار شهری تعیینکنندهی حرکت سیاسی هستند. او با این توضیح نتیجه میگیرد:« ما عکسبردانی از واقعیت سیاسیـ اجتماعی ایران هستیم. نمیشود واقعیت جدیدی ساخت. اگر این رسانه بخواهد جنبهی آموزشی داشته باشد، حرکتش درست باید در جهتی باشد که به ایجاد تحزب و شکلیابی سیاسی گروههای متنوع در ایران کمک کند. باید جریانات مختلف بتوانند نظرات اجتماعی و سیاسی خودشان را در آنجا بیان کنند و لااقل به طور غیرمستقیم از گروههای پایهی خودشان مشروعیت لازم را بگیرند. به هر صورت، در حرکتهای خیابانی، میتوانند آقایان موسوی و کروبی یا خاتمی نقش داشته باشند، ولی این هنوز آن حرکت سیاسی برای تغییرات سیاسی لازم در جامعه ایران نیست. نیروهای اصلاحطلب اسلامی یک بخش از جامعه هستند، ولی اکثریت این جامعه نیستند. اکثریت جامعه ایران، آن اکثریت شهری مدرن است که باید در هر حرکتی که به لحاظ رسانهای ما از آن اسم میبریم تبلور پیدا کند.»
مهران براتی تاکید میکند که مسألهی رهبری به معنای فردیاش نیست، بلکه مربوط به برنامههای سیاسی و اجتماعی میشود که باید به نوعی باهم تفاهم پیدا کنند. او میگوید:« مثلا این مساله که آقای موسوی خودش را متعهد به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن میداند و هنوز میخواهد با حفظ جمهوری اسلامی تغییراتی در آن بدهد، ممکن است از لحاظ مرحلهای مورد پذیرش دیگران هم قرار گیرد، ولی یک چنین رسانهای نمیتواند فقط بیانکنندهی این فکر باشد. آنوقت، یک رهبری ملی باید امکان حضور فکری داشته باشد. این رهبری سیاسی باید پیشتر راجع به گامهای سیاسی یک تا ده با هم به توافق رسیده باشد که احتمال این زیاد است، ولی من هنوز من نمیبینم که روی این موضوع در سطح اجتماعی بحث گستردهای انجام گرفته باشد.»
او میگوید جنبش در ایران هنوز در مرحلهی بعد از انتخابات است، هنوز آن بحثهای لازم برای پیشبرد درازمدت این حرکت انجام نگرفته است. ولی این امر در حال شدن است. از همه طرف تغییراتی بوجود آمده است.
مهران براتی میافزاید:«بهخصوص این ائتلافی که الان میان اصلاحطلبان اسلامی و بخش سکولار یا بخش غیرخودی در این نظام ایجاد شده، تنها امکان تغییر سیاسی در ایران است و برای هر دو طرف در این رهبری باید جا باشد. این رهبری هم همان طور که گفتم، چون هنوز ائتلاف احزاب نمیتواند باشد و ائتلاف افراد و نخبگان جامعه ایران است، این نخبهها باید معرفیشده باشند. هنوز ما چنین حرکتی نمیبینیم که نخبههای سیاسی ایران در سطح گسترده چنین ائتلافی را عرضه کرده باشند.»
هنوز یک سال وقت لازم است
به نظر مهران براتی برای رسیدن به پختگی کافی و ایجاد امکانات لازم، هنوز یکسال کار لازم است. در عین حال که نباید مانع مهمی مثل تامین منابع مالی را فراموش کرد:« هیچ کدام از جریانات سیاسی ایران نمیخواهند به دولت و کشوری از نظر مالی وابسته باشند. بنابراین، ایرانیها باید خودشان تأمینکنندهی منابع مالی چنین رسانهای باشند. رسانه میتواند کار کند، اگر مخارج تولیدش حداقل در ابتدا برای سه سال تأمین شده باشد و افرادی که خودشان را متعهد میکنند، تعهدشان جنبهی درازمدت داشته باشد. تا به حال چنین مسألهای ممکن نبوده است. یکی از علتها هم همیشه این است که صاحبان منابع مالی تنها زمانی از چنین پروژهای استقبال میکنند که به موفقیت آن دستکم در میانمدت اعتماد داشته باشند.»
براتی اضافه میکند:« در حال حاضر در خارج و در داخل کشور، از سوی ایرانیان وطندوستی که امکانات مالی لازم را هم دارند و تا حدودی هم تعهد پذیرفتهاند، تلاشهائی شروع شده است. ولی این تعهد هنوز به اندازهای نیست که بشود رسانهای را برای سه سال تأمین کرد و نیاز به کار بیشتر دارد. یک مسألهی دیگرهم این است که این رهبری سیاسی که من قبلاً گفتم، آقایان موسوی و کروبی و خاتمی در ایران هستند.»
رسانه ملی، جایی برای صداهای غیرمسلط
محبوبه عباسقلیزاده، اگرچه بر ایجاد امکانی برای نظرات مختلف و کیفیتهای رنگارنگ درون جنبش سبز تاکید میکند، اما تعریف ظریفتری از این رنگارنگی و از مشخصههای یک رسانه ملی میدهد. به نظر او، این رسانه قبل از هرچیز باید امکانی باشد برای صداهایی که زیر سنگینی سایه دیگر صداها قرار گرفتهاند.
خانم عباسقلیزاده میگوید: «رسانهی ملی باید تصویری باشد از فضای خود جنبش سبز. وقتی هنوز صداهایی که در خود جنبش سبز هست مسلط و غیر مسلط دارد، مثلاً درآن صدای زنان زیر سایهی صداهای دیگر قرار گرفته، یا صدای جنبشهایی که اقلیت هستند، حالا چه قومی چه مذهبی، زیر صدای مسلط تهران قرار گرفته است، وقتی ما میبینیم که در خود جنبش این صداها صداهایی است که بر بخشهای دیگر هژمونی دارد، خب دیگر همین تصویر میخواهد در رسانهی ملی هم بیاید! یعنی رسانهی ملی هم میخواهد تصویری باشد از این فضا. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم یک رسانه.»
به نظر او زمینههای زیادی برای ایجاد رسانههای تصویری وجود دارد. ولی این زمینه داشتن به معنی این نیست که همین حالا بتوان دست بکار شد. او از جمله به امکانات مالی، فنی و حرفهای برای رقابت با سایر رسانههای موجود که از حمایت دولتی برخورداند اشاره میکند. با این همه توضیح میدهد: « میدانم که موج جدیدی از یک جامعه مدنی که یا حالا خارج بودهاند و یا به تازگی از ایران به اجبار رانده شدهاند، در فکر این هستند که بتوانند رسانههای جایگزین را ایجاد کنند و دنبال این پروژهها هستند.»
یک مرکز مشترک
پیشنهاد محبوبه عباسقلیزاده، ایجاد یک مرکز مشترک به عنوان سقفی برای همکاری و تبادل امکانات است، نه ارگانی برای رهبری: «باید فقط واحدی درست کنیم و بگوییم این رسانه مصداق صدای جنبش سبز است! برای این که همین الان در جنبش سبز صداهایی وجود دارد که قابلیت شنیده شدن ندارد. بنابراین، به جای یک رسانهی ملی، به نظر من باید رسانههای متنوعی که گروههای اجتماعی یا جنبشهای اجتماعی درگیر در جنبش سبز را نمایندگی میکنند تشکیل شوند. منتهی اینها به صورت فدرالی اداره شوند. یعنی ما به لحاظ فنی از یک فضا استفاده کنیم، ولی گروهها و جنبشهای اجتماعی مختلف، بتوانند برنامههای خاص خودشان را داشته باشند. فقط هم گروههای سیاسی نباشند، بلکه گروههای اجتماعی مثل زنان هم بخشی از این برنامهها را داشته باشند.»
نیلوفر خسروی
تحریریه: جواد طالعی