سه پیشنهاد برای آزادی مطبوعات
۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۳, جمعهممنوعیت انتشار، محرومیت از بهرهوری اقتصادی و مجازات زندان از جمله اقداماتی بهشمار میروند که نظامهای سرکوبگر برای جلوگیری از آزادی بیان بهکار میبرند.
علاوه بر این خطراتی وجود دارد که در نگاه نخست قابل شناسایی نیستند: انسانها و این اواخر به طور فزایندهای ماشینها به پخش اطلاعات نادرست، ویدئو و عکسهایی میپردازند که هدفشان تحتتاثیرقراردادن و استفاده ابزاری از افراد است.
اخبار جعلی، کمپینهایی که در شبکههای اجتماعی برای جاانداختن اطلاعات نادرست تشکیل میشود و افترا و تهدید افراد، به امری روزمره تبدیل شدهاند. در این زمینه بیش از پیش حرفهایها دستبه کار شدهاند؛ به عنوان مثال "راشا تودی" و این اواخر هم متاسفانه شبکه خبری "الجزیره".
آنها در این جهان پیچیده، با شیوههای ساده و حتی شوخطبعانه به جذب کاربران میپردازند.
علاوه بر این همواره کشورهای بیشتری تلاش میکنند، از اینترنت جهانی که وسیلهای برای دسترسی به اطلاعات آزاد در سراسر دنیاست، یک اینترنت مدار بسته وطنی بسازند. در این رابطه میتوان از ایران، ترکیه، چین و روسیه نام برد.
برای مواجهه با این مشکلات تنها یک راه وجود دارد: افراد باید بیاموزند، دروغ را از واقعیت تشخیص دهند. این گونه توانایی رسانهای باید بخشی از آموزش در مدارس شود و برای بزرگسالان هم باید برنامههایی مناسب عرضه شود؛ برنامههایی که به شهروندان نشان دهند که نه تنها آزادی مطبوعات در خطر است، بلکه این خطر نیز وجود دارد که روزی شهروندان ناچار شوند، از ترس سرکوب، حتی در فضای "خصوصی" نیز از بیان نظرشان خودداری کنند.
سیاستمداران دموکرات در سراسر جهان، از جمله در اروپا و آلمان، با چین مراوده میکنند. اینکه در این کشور رسانهها آزاد نیستند و حتی رسانههای مستقل خارحی مانند دویچه وله ممنوع هستند، برای آنها اهمیت ندارد.
نمایندگان بخش اقتصاد نیز بیشتر به فکر معامله با چین هستند تا حقوق بشر.
در رابطه با ایران هم، این فرصتهای اقتصادی هستند که مورد بحث قرار میگیرند نه بیش از ۲۰ روزنامهنگاری که در شکنجهگاههای سپاه پاسداران در بند هستند.
در بنگلادش و پاکستان هم بلاگرها با جان خود بازی میکنند، زمانی که به طور انتقادی به رشد اسلامگرایی در کشورشان میپردازند. میزان حمایتهای جدی خارجی از آنها قابل اعتنا نیست.
جهانیان از ولیعهد عربستان تجلیل میکنند، زیرا در این کشور زنها اجازه مییابند به سینما و ورزشگاهها بروند یا رانندگی کنند. اما کجاست فریاد حمایت از بلاگر عربستانی رائف بدوی، که هنوز در یکی از زندانهای سعودی در بند است؟
فهرست این گونه کشورها بلندتر از این است؛ فهرستی غمانگیز.
اما امروز فرصت مناسبی است که سیاستمداران را در رابطه با اقدامات آنها در زمینه مبارزه با حملههای روزافزون به آزادی مطبوعات بسنجیم. آیا آنها به دیکتاتورها نشان میدهند که ارزشهای معنوی ما کدامند؟ آیا حاضرند آنجا که این ارزشها خدشهدار میشود از معامله چشم بپوشند؟ آیا حاضرند وضعیت حقوق بشر و آزادی مطبوعات را به عنوان پیششرط کمکهای عمرانی به کشورهای دیگر مطرح کننند؟
روزنامهنگاران؛ عامل تعیینکننده
آزادی مطبوعات تنها از "بالا" اهدا نمیشود. چهارچوب قانونی یک چیز است و موضع فردی تک تک روزنامهگاران چیزی دیگر. روزنامهنگارانی که در کشورهای آزاد زندگی میکنند باید برای همکارانی که تحت شرایط سخت کار میکنند الگو باشند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
روزنامه نگار بودن برای من به این معناست که همواره به باورهای خودم یا همکاران بیشمارم به دیده تردید بنگرم و حتی از آنچه که برایم مسلم است، یک سوال بسازم. به عنوان مثال، بحث در باره صحبت کردن یا صحبتنکردن با سیاستمداران راستگرای پوپولیست حزب "آلترناتیو برای آلمان"، خیلی نگرانم میکند. اگر ما گروههای سیاسی یا سیاستمداران یا شخصیتهای اجتماعیای که جهانبینیشان با ما متفاوت است را نادیده بگیریم، خلایی ایجاد میکنیم که دیگران آن را پر خواهند کرد.
و ما از این طریق در نهایت به آزادی مطبوعات لطمه میزنیم، آزادیای که امروز باید آن را جشن بگیریم.