از هر چهار ایرانی یک نفر دچار اختلال روانی است
۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۴, شنبهبه گزارش اعتماد آنلاین، طبق آمار وزارت بهداشت جمهوری اسلامی حدود ۲۱ میلیون نفر یعنی تقریبا ۳۰ درصد مردم ایران دچار اختلالات روانی هستند. ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت نیز گفته است که از هر چهار نفر یک نفر دچار اختلالات روانی است.
همچنین آمار وزارت بهداشت شمار زنانی را که دارای اختلالات روانی هستند بیش از مردان نشان میدهد. طبق این آمار، در یک سال گذشته ۲۳.۴ درصد بالغان در ایران دچار یک اختلال روانی بودهاند که ۲۷.۶ درصد آنان را زنان و ۱۹.۴ درصدشان را مردان تشکیل میدادهاند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
مجید صادقی، نایب رئیس انجمن روانشناسان ایران، میگوید که آمار بیماریهای روانی از بسیاری از بیماریهای جسمی هم پیشی گرفته و از هر چهار خانواده یک خانواده درگیر بیماری روانی است و دو سوم بیماریهای روانی را اختلال اضطراب و افسردگی تشکیل میدهند.
آمار وزارت بهداشت همچنین نشانگر آن است که در حال حاضر دوره جوانی اصلیترین دوره سنی است که افراد در آن به اختلالات روانی مبتلا میشوند. همچنین کودکان نسل جدید بیش از گذشته دچار اختلال روانی میشوند.
در عین حال باید در نظر داشت که آمارهای مربوط به بیماران دارای اختلال روانی نشانگر ابعاد واقعی گسترش این اختلالها نیستند، چون تنها بخشی از افرادی که از چنین اختلالاتی رنج میبرند به روانپزشک و روانشناس مراجعه میکنند.
اعتماد آنلاین مینویسد "با وجود پیشرفت ایران در زمینههای علمی مردم هنوز هنگام داشتن بیماریهای روانی به آسانی برای درمان به متخصص مراجعه نمیکنند". مشکلی دیگر این است که بیماران روانی از قرار گرفتن تحت پوشش درمانی محروم هستند.
همچنین به گفته دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران، اشاره میکند به اینکه ایران با کمبود جدی بیمارستانهای روانی روبروست. او میگوید: «وقتی ۳۰ درصد افراد جامعه بیماری روانی دارند باید ۳۰ درصد از بیمارستانها نیز به درمان این بیماران اختصاص یابد.»
او اشاره میکند به اینکه بسیاری هستند که اختلال روانی دارند و این اختلال را به صورت خشم نشان میدهند: «چند درصد از این افراد شاید بتوانند اختلالات روانی خود را پنهان یا کنترل کنند، اما روزانه در سطح شهر شاهدیم که افراد به خاطر یک تصادف ساده با یکدیگر گلاویز میشوند و حتی در مواردی قتل رخ میدهد.»
جلال یونسی، روانشناس، درباره علت افزایش بیماریهای روانی در ایران به "فضای جامعه" اشاره میکند و میگوید: «گاهی پیش میآید که برخی مشکلات اقتصادی را عاملی بر افزایش آمار بیماریهای روانی در کشور اعلام میکنند. اگرچه وضعیت اقتصادی جامعه هم یکی از عوامل موثر بر روح و روان مردم است، اما این تمام دلیل نیست. کمااینکه در حال حاضر افرادی که در شمال شهر تهران دچار اختلال روانی هستند، تعدادشان کمتر از ساکنان جنوب شهر نیست، اما به طور کلی، فضای جامعه اعم از بحرانهای اقتصادی، وضعیت فرهنگی، معیشت، چالشهای اجتماعی و سیاسی همه و همه عواملی تاثیرگذار بر قالب روان مردم خواهد بود»
«علت سرکوب گسترده دولتی است»
دکتر نورایمان قهاری، روانشناس، علت گستردگی اختلالات روانی در ایران را "سرکوب وسیع و سازمانداده شده دولت" میداند. به نظر این پژوهشگر در زمینه آسیبدیدگی روانی و رابطه جامعه و فرد، "بررسی آسیبدیدگی فرد نمیتواند به تنهایی گویای آثار آسیبدیدگی در فرد و اجتماعی باشد که سرکوب سیاسی و روابط غیرانسانی ناشی از آن را متحمل میشوند".
او در بخشی از سخنرانیاش با عنوان "روانشناسی سرکوب و اهمیت بررسی نقش قهرمان در جامعه تحت سلطه" که در کانال تلگرامیاش منتشر شده میگوید: «عجز و ناتوانی، عدم اعتماد به نفس، بیاعتمادی نسبت به دیگران و عدم دستیابی به درک مثبت از خود و تواناییهای خود برخی از تاثیرات درونی شده سرکوب هستند. این تاثیرات در چگونگی رشد روابط اجتماعی و دستیابی به راهحلهای مشترک اختلال ایجاد میکنند. تداوم و استمرار وحشت و سکوت که دولت در جامعه حکمفرما میکند حس انزوا را در مرم تشدید میکند و آنها را به یک چرخه مکرر ناامیدی محکوم میکند. حاصل این سرکوب روزانه و مکرر این است که مردم در نهایت فقط به بقای شخصی خودشان فکر میکنند و کسی که فقط به بقای شخصی خودش میاندیشد و دارد برای آن دست و پا میزند کمتر به فکر نجات دیگری میافتد. و این یکی از اهداف سرکوب فعال از طرف دولتهاست.»
به نظر این متخصص درمان آسیبدیدگیهای روانی-اجتماعی، جامعه ایران دچار آسیبدیدگی پیدرپی و برنامهریزی شده است و عوارضی که جامعه از خود نشان میدهد واکنشهایی طبیعی هستند به این آسیبدیدگی برنامهریزی شده. او میگوید: «وقتی وقایع وحشتزا تجربه هرروزه مردم هستند و به درجات مختلف این وقایع برنامهریزی شده اعمال میشوند، به عبارت دیگر وقتی وحشت قابل پیشبینی است، مکانیسم بیحسی روانی به طور خودکار در افراد فعال میشود تا افراد بتوانند در این تلاطم روزانه و پی در پی وحشت دوام بیاورند. برای همین است که میبینیم در ایران مردم توانستهاند با یک سری فعالیتها، مثلا مهمانیها یا عمل جراحی صورت یا مواد مخدر در شرایط سرکوب مداوم بقایشان را تضمین کنند. حاصل سرکوب و تحقیر مداوم و فراگیر این است که انسان به جایی میرسد که حس ناتوانی در او درونی میشود و شرایط را میپذیرد و با پذیرفتن این شرایط فعالیتهایش را بر اساس آنچه جامعه از او میخواهد تنظیم میکند.»
نورایمان قهاری میگوید مردم بدین ترتیب برای داشتن امنیت از آزادی میگذرند ولی به بهای از خود بیگانه شدن. و برای حکومت سرکوب مردمی که از خودبیگانهاند و با آنها به صورت توده تحقیرشده رفتار میشود راحتتر است. او این پروسه را "پروسه یادگیری ناتوانی" مینامد که "مردم در آن به طور جمعی به حالت انفعال میرسند و بدون آنکه بدانند کی و چگونه به چیزی تبدیل میشوند که نبودهاند، به کسانی تبدیل میشوند که دوگانه هستند و ناهمگون در رفتار اجتماعی و خانگیشان. در بیرون در برابر قانون تسلیم هستند و در روابط میان فردیشان پرخاشجو هستند. ویدیوهایی میبیینیم که نشاندهنده خشونتی است که مردم نسبت به همدیگر اعمال میکنند و البته دولت مردم را به خاطر این خشونت سرزنش میکند، ولی اینها در نتیجه سرکوبی است که درونی شده و این خشم به جای اینکه بتواند به جای اصلیاش برخورد کند، روی جاهایی گذاشته میشود که به آن تعلق ندارد، یعنی در روابط میان فردی".
به گفته این متخصص درمان آسیبدیدگیهای روانی-اجتماعی اولین قدم به سوی بهبودی فرد و جامعه آسیب دیده ایران در گرو پایان بخشیدن به سرکوب است.