سرودهای جام جهانی؛ اغراقهای بیحد و مرز؟
۱۳۸۵ خرداد ۲۳, سهشنبهالبته ما در این کشمکشها تنها نیستیم برخی دیگر از کشورها، مثلا مردم ایتالیا، نیز تا ساخته شدن سرود ملیشان راه پر پیچ و خمی را گذراندهاند. در ایران ظاهرا لااقل سه سرود رسمی ساخته شده که هیچکدام رسمیت نیافتهاند. ابتدا حامی مالی تیم ملی فوتبال مطابق قراردادی که با فدراسیون داشت اجرای این سرود را به علیرضا عصار سفارش داد، بعد خود فدراسیون این کار را به امیر تاجیک محول کرد و عاقبت چند روزی پیش از بازیها، کرم رضا پیریایی، رئیس مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما نیز سرود دیگری به سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال اهدا کرد. [مهر، ۱۰ خرداد] البته تقریبا هیچ یک از این سرودها پیش از بازیهای جام جهانی یا در خلال برنامههای صدا و سیما پخش نمیشوند.
به جز سرودهای رسمی غیررسمی عدهی دیگری نیز تصنیفهایی به مناسبت بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ تهیه کردهاند که اخیرا ۱۲ تا از آنها در یک سی دی روانهی بازار موسیقی ایران شده. این سی دی که از آن آهنگها تنها کار علیرضا عصار را در بردارد گرچه غیرمجاز است گیر آوردنش مثل خیلی چیزهای غیرمجاز دیگر کار آسانی است.
تصنیفهای این سی دی کیفیتهای متفاوتی دارند اما در اغلب آنها تیم ملی و جایگاهش با توصیفهای اغراقآمیزی تحسین شده است. مثل این یکی که تیم ایران را همیشه پیروز میخواند:
«دوباره مثل همیشه، حریف ما هیچکس نمیشه
هر چی تیمه باید ببازه
به تیم ما که خاطره سازه
بچههای ایران، همیشه قهرمان
از توی میدانها برمیگردند
این بار هم انشااله با نشان طلا
از جام جهانی برمیگردند ....»
یا این یکی که اطمینان دارد تیم ما همیشه توی تور بهترینها گل میکارد:
«فریاد شادی ما از حالا تا همیشه
سپاه سنگرشکن ایران برنده میشه
میدونیم گل میگاریم، تو تور بهترینها
ما باید پا بکوبیم، رو بوم سبز دنیا
...»
ناگفته نماند که یکی دیگر از گرایشها، رزمی کردن ماجرای فوتبال است که اوجش را در کار امیر تاجیک شنیدیم که از «بت شکنی» بازیکنان میگفت. اما اینجا اگر به آن غلظت نیست به هر حال حرف از«سپاه» است و «سنگر شکنی». پس طبیعی است که دیگری زمین بازی را میدان نبرد بخواند:
«واسه ما زمین بازی مثه میدون نبرده
هر که تا از تیم ما گل نخوره برنمیگرده
پرچم سه رنگمون قشنگترین رنگها رو داره
ایرونی هر جا میره تو هر زمینی گل میکاره
...»
آهنگهای بعضی از این تصنیفها هم با تقلید از ترانههای شناختهشدهی خارجی و در سه چهار مورد هم با استفاده از سرود ای ایران ساخته شده. اما مضمونها غیر از این اغراقها که قرار است دل بازیکنان را قرص کند یا جنبههای حماسی داشته باشد گاهی به نظر میرسد که نگاهی هم به مسائل روز دارد. مثل این کار عصار که انگار با توجه به بحران پروندهی هستهای ایران بر صلح دوستی ما تاکید دارد:
«هر که به ما شاخه گلی هدیه داد
ملت ما باغ گلش تحفه داد
ملت ما ملت بخشایش است
صلح طلب، طالب آرامش است»
گرچه او هم از همان اغراقهای معمول غافل نیست:
«مردی که حریفم شد در کار نمیبینم
آن کس که کسی باشد اینبار نمیبینم
در سر به سر میدان بازیگر صد بندم
در سر به سر مشتم دیوار نمیبینم
ایران من ایران من جانم فدایت
کل زمین و آسمانها خاک پایت
...»
در این میان تصنیفهایی هم هستند که پس از اولین بازی ایران مقابل مکزیک دیگر بعید بتوانند دل شنوندهای را نرم کنند. مثل این که در مورد خط دفاعی میگوید:
«میزراپور عین یه شیر تو دروازه
قامتش یه سد محکم میسازه
طالبی نیگا نکن ترکهایه
پاش بیفته بهتر از اون یکیه
قوت خط دفاع نصرتیه
واسه فوروارد حریف آفتیه
اگه از نصرتی هم توپ رد بشه
میرسه رضایی عین فشفشه
...»
و علی دایی را اینگونه میستاید:
«عشق ما آقای گلها داییه
یا علی میگه و دلش خداییه
آخه این ضربالمثل یادت باشه
همیشه دود از کنده بلند میشه
...»
و بالاخره حالا که قرار است با هر توان و هر کیفیت، با هر نظر و هر اهلیت، از این فرصت ملی و بینالمللی استفاده شود پس چرا جای بچهها خالی باشد؟ خالی هم نیست، نگار و آرمین هم، دو خواننده ۸، ۹ سالهای که مدتی است به جمع خوانندگان پیوستهاند، از جام جهانی غافل نبودهاند. این دو تا کوچولو هم برای این که در اغراق کردن از دیگران عقب نمانند یادی هم از گذشتهها و مردان طلایی و جامهای جهانی قبل میکنند:
«وقتهای طلایی یادشون به خیر
وای چه بازیایی یادشون به خیر
دوباره قصهی توپ و دروازه
دوباره گلهای تازه
دوباره اون تشویقای ایرونی
دوباره جام جهانی
واسه این مردم خوب و نازنین
قهرمانها دوباره گل بزنیم
...»
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران