اجرای نمایش "سیستم گرونهلم" در شهر کلن آلمان
۱۳۹۲ آبان ۱۵, چهارشنبه
نمایش سیستم گرونهلم (El mètode Grönholm) اثر ژوردی گالسوان نویسنده ایتالیائی روز پنجشنبه (۱۶ آبان/۷ نوامبر) با کارگردانی علیرضا کوشک جلالی کارگردان ایرانی تبار تئاتر آلمان بر صحنه آمد.
سالن مملو از تماشاگر بود. جذب این همه تماشاگر به سالن تئاتر آرکاداش، که معمولا از خلوت بودنش رنج میبرد، توجه همگان را جلب کرده بود، بخصوص که این نمایش به زبان آلمانی و بازیگرانی از این کشور، اما بیشتر برای تماشاگران ایرانی اجرا میشد.
ژوردی گالسوان، نویسنده اسپانیایی سیستم گرونهلم متولد ۱۹۶۴ است. او پس از تحصیل در دانشگاه بارسلون از سال ۱۹۸۸ به نوشتن نمایشنامه روی آورده و آثار بسیاری تالیف کرده است. او به خاطر نمایشنامه سیستم گرونهلم به شهرتی جهانی رسیده است.
نمایش ترکیبی است از درام، کمدی و روانکاوی که مشکل روز بیکاری در بسیاری از کشورهای جهان را با خشونت تمام و در عین حال پرداختی طنزآمیز به تصویر میکشد.
اجرای قبلی در دورتموند
علیرضا کوشک جلالی، کارگردان نمایش سیستم گرونهلم این نمایش را ماه گذشته با گروه تئاتر "فلچ بیزل" شهر دورتموند اجرا کرده است. سیستم گرونهلم که برای نخستینبار در سال ۲۰۰۳ اجرا شده، تاکنون بارها صحنههای تئاتر جهان را تسخیر کرده است. علیرضا کوشک جلالی اهمیت این نمایشنامه را در دوران کنونی این گونه ارزیابی میکند:
«بحران اقتصادی که اکنون در دنیا و اروپا وجود داره، یکی از بزرگترین مسائلش بیکاریاست. نویسنده خیلی دقیق به این مسئله پرداخته. اما من فکر میکنم بحران اقتصادی و بیکاری بیشتر یک بهانه است. او منظورش کنکاشی روانشناسانه است در مورد انسانها و برخوردشان با همدیگر در ارتباط با منافعشان. به نوعی شاید حالتهای خیلی سیاهیست که ... با شکل بسیار طنزگونهای به تصویر کشیده و هر کس به نوعی شاید بتونه نمونههایی، چه در رابطه با زندگی خودش و چه در رابطه با محیط کارش، در این نمایش پیدا کند و این که آدمها برای رسیدن به قدرت و حفظ آن حاضرند دست به چه کارهایی بزنند. در حقیقت نویسنده آئینهای به دست گرفته و در برابر تک تک تماشاچیها قرار داده و بخشی از آن خوی حیوانی که شاید در هر انسانی وجود دارد را با طنزی سیاه بهتصویر کشیده است.»
موضوع نمایش آخرین مصاحبه مسئولین یک کنسرن بسیار مقتدر چندملیتی با چهارنفر متقاضی شغلی مهم است و نشان میدهد که این چهارنفر برای رسیدن به هدفشان که استخدام در این شرکت باشد، حاضرند تمام ارزشهای معنوی خود و دیگران را نابود کنند.
این رقیبان سرسخت برای تصاحب این شغل پرزرق و برق، تن به هر خفتی میدهند و به سان گرگهای وحشی با زیرپا نهادن تمام معیارهای اخلاقی و انسانی به جان هم میافتند.
تغییرات دراماتورگی در اجرای تازه
ژوردی گالسوان، نویسنده اسپانیایی سیستم گرونهلم این نمایش را برای سه بازیگر مرد و یک زن نوشته، اما علیرضا کوشک جلالی با وارد کردن تغییراتی در دراماتورگی نمایش از دو مرد و دو زن در نمایش استفاده کرده است. علت را از او جویا میشوم. میگوید:
« بله. اصلاش همان سه مرد است و فقط یک زن. چیزی که من به آن اضافه کردهام، این است که یکی از این مردها را زن گرفتم؛ زنی که در حقیقت همجنسگراست ... و (میخواستم نشان دهم که) برخورد جامعه، حتی جامعه اروپایی، با یک چنین فردی چگونه است. این تا حدودی به اصطلاح نخود و لوبیای و آتشاش را بیشتر کرده است... من فکر کردم که آن مرد را تبدیل کنم به یک زن... بخشهایی را در بخش دراماتورگی عوض کردم و از نو نوشتم یا بخشهایی از آن را که به نظرم طولانی بود کم کردم. ... بهخاطر اینکه جذابیت نمایش را بیشتر کند، این تغییرات را بیشتر در راستای هدف نمایشنامه انجام دادم.»
ترکیب لحظات آبزورد، مضحک و تراژیک باعث فراز و فرودهای فراوان و خلق شرایطی میشوند که گاه خنده تماشاگران را به گریه تبدیل میکنند.
امکانات کم سالن تئاتر آرکاداش شرایط را برای اجرایی زیبا کم کرده است. پخش موسیقی بلند ابتدای نمایش و نارسایی موسیقی میانی صحنهها به این امر کمک میکند.
طراحی مختصر و زیبای صحنه که دفتر شرکتی را تداعی میکند جلوهنمایی میکند و انتخاب مناسبی به نظر میآید و بازیگران با روانی از پس متنهای طولانی خود برمیآیند و خنده تماشاگران را به گوش میرسانند.
تفاوت بازیگر ایرانی و آلمانی
در گفتوگو با علیرضا کوشکجلالی از او میپرسیم:« شما سابقهی کار طولانی با بازیگران آلمانی و ایرانی دارید. با بازیگرهای آلمانی راحتتر کار میکنید یا ایرانی؟ آیا میشود تفاوتی میان بازیگران ایرانی و آلمانی قائل شد؟ او در پاسخ میگوید:
«دو مدرسهی کاملاً جداگانه و متفاوتیه؛ در خیلی از زمینهها. ولی در کل من خوشبختانه توانستهام متدی را که در آلمان یاد گرفتهام، در ایران پیاده کنم و با بازیگران ایرانی این کار را انجام بدم. بازیگر وقتی بازیگر باشد، یعنی الفبای بازیگری را بلد باشد، کارگردان میتواند از او شیوههای مختلفی را که خودش میشناسد بخواد یا آن بازیگر را در آن راهی که دلش میخواد بیندازد. خوشبختانه ما در ایران بازیگران حرفهای کم نداریم و خیلی خوب به نقشی که کارگردان و بازیگر میطلبند میرسیم. اما یک مسئله کلی که نه فقط به تئاتر، بلکه به سیستم اجتماعی برمیگردد، نظم آهنینیست که در بازیگرهای آلمانی در مجموع وجود دارد و در ایران بهخاطر همان مشکلات اجتماعی که وجود دارند، یک مقدار بینظمی و بیبرنامگی در تئاتر کشور خود به خود منتقل میشود به بازیگر... ولی از نظر کلی نمیتوانم بگویم بازیگران ایرانی بااستعدادترند یا بیاستعدادترند. در یک سطح هستند و اگر آن شرایط برایشان فراهم شود، میتونند اوج بگیرند و پرواز کنند. من چون تعداد سالهای بیشتری در آلمان بودهام و کارهای بیشتری را به زبان آلمانی کردهام و چون یک مقداری نوع کارم با آلمانیها بیشتر میخورد راحتتر میتونم با بازیگر آلمانی کار کنم. اما در این کارهایی که در چند سال اخیر در ایران انجام دادهام، توانستهام این سیستم آلمانی را در کارهای خودم با بازیگران ایرانی هم پیاده کنم و در ضمن درسهایی هم از آنها گرفتهام.»
کارگردان سیستم گرونهلم میافزاید: «وقتی آدم بتواند بداههبودن بازیگران ایرانی را با نظم آلمانی قاطی کند، فکر میکنم نتیجه خیلی خوبی داشته باشد. یعنی من این شانس را داشتهام که از هر دوفرهنگ تغذیه شوم. این نظم رو از آلمانیها یاد گرفتهام، و آن بداهه در زندگی کردن و بداههبازی کردن ایرانیها رو هم گرفتهام. و تلفیق این دو، فکر میکنم خیلی به هر دو فرم کاری کمک کرده. هم به ایرانیها و هم به آلمانیها. یعنی بخشهایی که من از تئاتر ایران یاد گرفتهام، وقتی به آلمانیها پیشنهاد میدهم، خیلی برایشان جذاب است. برای ایرانیها هم آن بخشی که از تئاتر آلمان یاد گرفتهام جذابیت دارد. فکر میکنم که این ثمرهی خیلی خوبیست که آدم بتواند از دوفرهنگ تغذیه بشه.»