1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

سال روزتصرف کابل توسط مليشه هاي طالبان

دکترسید موسی صمیمی۱۳۸۶ مهر ۵, پنجشنبه

درست يازده سال قبل در 27 سپتامبرسال 1996 ميلادي حدود ده هزارنفرازنيروهاي مسلح "تحريک اسلامي طالبان" ازسه طرف برشهرکابل هجوم بردند. مليشه هاي طالبان ازتابستان سال 1995 به اينسو پايتخت افغانستان را که قسماً دراثر زدودخوردهاي قبلي نيروهاي رقيب ومتخاصم ، به تل خاک مبدل گرديده بود؛ مورد حملات موشکي وبمباردمانهاي هوايي قراردادند.

https://p.dw.com/p/DExt
طالبان حال به يک دارودسته اي هراس افگني مبدل گرديده اند.آنها حتا ازکشتن ملاهاي نرمش پذير و ريختن خون اطفال وزنها نيزاجتناب نمي ورزند.
طالبان حال به يک دارودسته اي هراس افگني مبدل گرديده اند.آنها حتا ازکشتن ملاهاي نرمش پذير و ريختن خون اطفال وزنها نيزاجتناب نمي ورزند.عکس: AP

باوجود آنکه نيروهاي دفاعي احمدشاه مسعود فرمانده افسانوي شوراي نظار، که ازتجارب کافي جنگي برخورداربودند و درمقابل مليشه هاي افراطي طالبان سينه هاي شان را سپرنموده بودند ومانع ورود آنها درشهرکابل شده بودند، ولي درشب 27 سپتامبراحمدشاه مسعود بنابرادعاي خودش، "براي جلوگيري ازخون ريزي بيشتر، راهبرد عقب نشيني " را بسوي پنجشيراين دژ مقاومت ضد اجنبي به اجباردرپيش گرفت.

پيوست با تصرف شهرکابل ، مليشه هاي طالبان " دولت اسلامي" را اعلام نمودند؛ دولتي که درآن بايست شريعيت اسلام با تمام جزييات آن نظربه تعبيرخود ملاها وآخندهاي طالبان ، حکمفرما مي گرديد.

درنخستين روز حاکميت استبدادي طالبان درشهرکابل- اين شهرباستاني – دربين کوههاي آسمايي وشيردروازه قتل وحشت انگيز رخداد. داکترنجيب الله رييس جمهورپيشين نظام دفترسالارحزب دموکراتيک خلق وپس ازآن حزب وطن وبرادرش با زورنيزه ازدفترسازمان ملل متحد بيرون کشيده ، به قتل رسيدند وسپس اجسادشان درچهارراه به تماشا گذاشته شدند.

نوربرت هول نماينده خاص آن زمان سازمان ملل متحد درافغانستان همصدا با پطروس غالي دبيرکل سازمان ملل متحد اين عمل طالبان را بلافاصله تقبيح نموده وآن را تخطي برحريم سازمان ملل متحد درافغانستان خواندند.

اما جنايت بزرگترطالبان ضربه اي آنها برحقوق زنان مي باشد. حقوقي که پيش ازآن نيزتا اندازه اي بنابرچالشهاي ساختاري محدود گرديده بودند.

درفرداي تصرف کابل ازسوي طالبان فرماني صادرگرديد که تمامي زنها که دردفاتررسمي دولتي مشغول کارمي باشند درخانه هايشان بمانند وبه کاردولتي حاضرنشوند. علاوه برآنمي بايست تمام زن ها برقع (چادري) بسرنمايند وبدون همراه ومحرم مرد ويا حداقل بدون يک طفل پسرازخانه هايشان بيرون نگردند.

به تعقيب اين اوامرگروه طالبان فرمانهاي ديگري نيزصادرگرديدند، ماننداين که مکاتب دخترانه بسته شوند ودختران وزنان ديگراجازه نداشتند تا به تحصيلات خويش دردانشگاه کابل ادامه دهند. درآن زمان 50 درصد دانشجويان را دختران تشکيل مي دادند.

درکنار اين سياست تبعيض جنسي طالبان اين گروه متحجر شنيدن نغمه هاي دلنواز موسيقي را منع قراردادند وکتابهايي را که آنها به تعبيرتنگ نظرانه ي خودشان غيراسلامي مي خواندند، طعمه ي آتش نمودند.

همزمان با آن مردان شهرکابل مجبورگرديدند که مانند خود طالبان ريش هاي بلند داشته باشند وکلاه برسرنمايند ويا دستارببندند.

اين به اصطلاح " اسلام واقعاً موجود" گروه عقب گراي طالبي منجربه آن گرديد که دهها هزار خانواده درشهرکابل خانه وکاشانه هاي شان را ترک نموده قسماً آواره خارج ازوطن گردند وقسماً بسوي شمال کشوررهسپارگردند؛ مناطقي که هنوزپرده اي تظلم طالبي درآنجا پخش نگرديده بود.

درنتيجه جمعيت شهرکابل از2 ميليون به زودي به کمتراز800هزارنفرکاهش يافت.

گماشتگان دفتر" امربه معروف ونهي ازمنکر" طالبان که درخصومت ويژه اي درمقابل شيوه زيست شهري قرارداشتند به اينترتيب شهريان کابل ودرنتيجه پايتخت سرزمين هندوکش را درگروگان سياسي خويش درآوردند.

تعبيروتفسيرطالبان از تيوکراسي (حاکميت الهي برزمين) ويژگي خاص تنگ نظرانه وعقب گرايانه اي مدرسه ديوبندي وآنهم بخش اهل حديث را دارا بوده است.

ملاعمرکه هوادارانش وي را به نام اميرالمومنين وملاي بزرگ ياد مي نمودند پس ازتصرف شهرکابل با صدوريک فرمان خواهان به رسميت شناختن شوراي ساخته وبافته اي خودش بحيث حکومت "امارت اسلامي افغانستان" شد. ولي ملاي بزرگ که قبل ازآن ملا امام يک مسجد کوچک دريکي ازدهکدههاي ارزگان بود، تفکروکفايت آن را نداشت که چند سطري در راستاي سياست داخلي وخارجي اش ارئه نمايد وبه اين شکل مشي سياسي خويش را از"حکومت اسلامي " برهان الدين رباني که ازکابل عقب نشيني کرده بود ، متمايزنمايد.

مليشه هاي طالبان که ملاعمررا بحيت اميرالمومنين ياد مي کردند به اينترتيب به وي به مثابه عالي ترين مرجع مذهبي دراين کره خاکي نگاه مي کردند؛ باپيروي ازهمين اصل بايست تمامي احزاب ديگر، رهبران مذهبي ديگر واقوام ديگراين سرزمين چندمليتي به رهبرطالبان گويا بيعت مي کردند.

عبدالوکيل متوکل وزيرامورخارجه ي گروه طالبان هرگزاين موضوع را مخفي نه نموده که وي مخالف انتخابات بوده ونظام مردم سالاري را با اسلام درتضاد مي داند. درواقع گروه طالبان به تاسي از راهبرد زمين سوخته ، که منجربه پاکسازي قومي وتطهيرمذهبي درسرزمين هندوکش گرديد؛ درمناقشه وکشمکش بين اقوام افغانستان برزخمهاي کهنه نمک تازه پاشيد.

طالبان بزودي مناطق تحت تصرف خويش را درافغانستان به پايگاههاي هراس افگني بين المللي مبدل نمودند. اسامه بن لادن رهبرشبکه اي هراس افگن جهاني با هزارها تن ازهمفکران جهادي خويش درپناه رژيم تاريک انديش ومستبد طالبان قرارگرفتند.

زماني که طالبان ازتسليم نمودن اسامه بن لادن به ايالات متحده امريکا جهت محاکمه درعمليات هراس افگني يازدهم سپتامبر2001 درنيويارک و درواشنگتن امتناع نمودند،سرنوشت طالبان نيزدرپيوند با سرنوشت القاعده مورد ضربات نيروهاي بين المللي قرارگرفت.

درنتيجه اين گروه دشمن همه ديگرانديشان ، ديگرپوشان وديگرکيشان ازشهرهاي بزرگ ، بويژه ازمناطق غيرپشتون نشين رانده شدند. ولي حالا بعداز سه سال طالبان دوباره نيروهاي خويش را بسيج نموده وبا حملات روزافزون دربرابر نيروهاي ايتلاف ونيروهاي حفظ صلح درافغانستان به حملات انتحاري خويش شدت بخشيده اند.

طالبان با رو آوردن به حملات انتحاري ، تخريب مکاتب ، آتش زدن بيمارستانها وگروگانگيريها اين به اصطلاح "تحريک اسلامي " حال به يک دارودسته اي هراس افگني مبدل گرديده اند. آنها حتا ازکشتن ملاهاي نرمش پذير و ريختن خون اطفال وزنها نيزاجتناب نمي ورزند.

به اينترتيب اين گروه هراس افگن بزرگترين مانع پيشرفت روند صلح دموکراتيک درافغانستان مي باشد.