1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

معمای مرگ ۷۲ دلفین در سواحل ایران

۱۳۸۶ آبان ۳۰, چهارشنبه

مرگ ۷۲ قطعه دلفین در سواحل جاسک، کارشناسان ایرانی و بین‌المللی را به پرسش واداشت. چه چیزی موجب مرگ یک‌باره‌ی دلفین‌ها شد؟ • در این باره با فرخ مستوفی،‌ کارشناس محیط زیست در ایران گفت‌وگو کرده‌ایم.

https://p.dw.com/p/CQBG
عکس: dw-tv

آقای فرخ مستوفی، در مورد علت مرگ ۷۲ دلفین در سواحل جاسک فرضیه‌های مختلفی مطرح شده. بعضی‌ها از خودکشی این دلفین‌ها صحبت می‌کنند. آیا این گمانه‌زنی می‌تواند درست باشد؟

البته مرگ دستجمعی دلفین‌ها دیده شده، در آتلانتیک و دریای مدیترانه این پدیده دیده شده و پدیده‌ی جدیدی نیست. اینکه اینها خودکشی کردند یا نه، مسئله‌ای است که احتیاج به بررسی زیادتری دارد و تا موقعی که جواب یک سری از این بررسی‌ها مشخص نشود، امکان عملی وجود ندارد که کسی قضاوت صحیحی راجع به مرگ این دلفین‌ها بکند که در دهانه‌ی خور کنگان در ۱۰۰ کیلومتری غرب شهر جاسک پیدا شده بودند.

این دفعه‌‌ی دومی است که مرگ دسته‌جمعی ملاحظه می‌شود. فرق این بار با دفعه‌ی قبل این است که در دفعه‌ی اول، دلفین‌ها همه مرده به ساحل رسیده بودند، ولی این بار دلفین‌ها زنده بودند و اگر هماهنگی یا آمادگی‌های لازم وجود داشت، به طور قطع و یقین اینها را می‌توانستند به آب برگردانند. ولی چون مسئولین اطلاعات عمومی کافی در این زمینه نداشتند، عملا حتی یکی از اینها زنده نماند. کسانی که در صحنه حضور داشتند، گفته بودند، احتمال عملی داشته که شاید تنها پنج یا شش تا از اینها بمیرند. بقیه را اگر وسایل و امکانات کافی وجود داشت، می‌شد نجات داد.

مسمومیت چی؟ چون این دلفین‌ها از بینی و دهان خونریزی داشتند؟

البته در موارد زیادی اشخاص مختلفی اظهار نظر کردند. این اظهارنظرها عملا در ایران گاهی وقت‌ها خیلی جدی و علمی نیست. التبه تشخیص مسمومیت در ایران عملی هست. یک نمونه‌هایی هم به دانشکده‌‌ی دامپزشکی فرستاده شده. متأسفانه به علت نبودن هماهنگی بین دانشکده‌ی دامپزشکی و احتمالا سازمان محیط زیست آن طور که باید و شاید نشد که نمونه‌های مختلفی برداشته شود و به موقع برداشته شود. بعضی‌ از اینها فاسد شدند. بعضی‌ها دیر رسیدند. الان باید یکی ـ دو نمونه در دست دانشکده‌ی دامپزشکی باشد که این آزمایش toxicology (زهر‌شناسی)‌ معین می‌کند که آیا مسمومیتی وجود داشته یا نه. ولی آنچه که مسلم است این است که موقعی که شکم اینها را کالبد شکافی کردند، هیچ چیزی در شکم اینها نبوده و شکم‌هایشان خالی بوده و این نشان می‌دهد که قضیه خیلی جدی‌تری اینها را تحت تأثیر قرار داده.

روی پوست دلفین‌ها تاول‌هایی دیده شده و این مسئله امکان مرگ آنها بر اثر آلودگی‌های نفتی را تقویت می‌کند. چه پاسخ‌هایی در این مورد مطرح شده؟

آلودگی نفتی نمی‌تواند به فوریت یک دلفین را از بین ببرد. آنچه که در صنعت نفت می‌تواند برای دلفین‌ها خطرناک باشد، عملیات لرزه‌نگاری است که اینها با تفنگ‌هایی که امواج صوتی را با شدت و حدت در اعماق زمین منعکس می‌کنند‌، انجام می‌دهند که اگر این امواج به موجوداتی در سر راهشان برخورد بکنند، امکان دارد که اینها را از بین ببرند یا سیستم‌های صوتی‌شان را مختل بکنند. آلودگی نفتی یک دفعه نمی‌تواند چنین مسئله‌ای را به وجود بیاورد. این تئوری که مثلا اینها در تور افتادند یا ماهیگیرها آنها را کشتند یا با کشتی‌های ماهیگیری یا معمولی برخورد کردند، به دلیل نبودن هیچ نوع آثار جراحت روی بدن دلفین‌ها، رد می‌شود. تنها چیزی که می‌تواند در واقع نشان دهد که اینها را چه چیزی از بین برده است‌‌‌، آزمایش virology (ویروس‌شناسی) که در واقع نوع ویروسی که اینها را از بین برده شناخته می‌شود. در ایران ما امکان عملی نداریم که ویروس‌های شناخته‌ شده‌ی دلفین‌ها را بشناسیم و یا تشخیص بدهیم که چه ویروس خاصی اینها را از بین برده. یک موسسه‌ای در هلند وجود دارد که جهانی است و اسمش هست Seals Rehabilitation and Research Center که مرکز بازپروری و تحقیقاتی فک‌ها و دلفین‌ها است، بیشتر روی فک‌ها متمرکز هستند ولی وقتی اتفاقی در سطح جهانی یا در ایران می‌افتد، می‌شود از امکانات این مؤسسه‌ی جهانی هم استفاده کرد.

حدود چند هفته‌ی پیش، درست بعد از این که ماجرا اتفاق افتاد، یک نمونه برای هلند فرستاده شد. منتهی در محل (در محلی که دلفین‌ها پیدا شدند) یخ خشک وجود نداشت، امکانات دامپزشکی واقعا محدود بود، در محل حتی افرادی که مربوط به دامپزشکی بودند، وسایل ساده‌ی کالبد‌شکافی را نداشتند. در محل وسایل لازم برای اجرای کالبدشکافی نبوده، کسی که رفته نمونه‌ها را فرستاده، یخ خشک را از کنار صندوق‌هایی که دارو را می‌فرستند، پیدا کرده بود، از یک جایی گیر آورده بوده، یعنی شما در شرایط اضطراری عملا نمی‌توانید، یخ خشک پیدا کنید که نمونه‌ را با آن بفرستید و امروز من مطلع شدم، وقتی که نمونه رسیده بوده آنجا، به صورت سوپ در آمده بوده و امیدشان این است که نمونه‌ی دیگری را پیدا کنند.

آیا می‌توانند‌، این نمونه را پیدا کنند؟ آیا این نمونه وجود دارد؟

بله این نمونه وجود دارد و حداقل در آن آخرین لحظه قبل از این که کاملا فاسد بشوند، یکی دو تا از اینها را منجمد کردند و حالا می‌توانند از آنها استفاده کنند. هم هلند و هم ایران هر دو می‌توانند در این زمینه نظر بدهند. اگر مسموم شده باشند، دانشکده‌‌‌ی دامپزشکی صالح‌ترین ارگانی است که می‌تواند این مسمومیت را تشخیص بدهد. اگر ویروس اینها را آلوده کرده باشد، مؤسسه‌ی هلندی و خانم لنی هارد که رییس این موسسه هست و خیلی هم با علاقه این قضیه را دنبال می‌کند، می‌تواند پاسخ‌گوی این قضیه باشد. اگر هیچ کدام از این موارد نباشد، سناریوهای دیگری وجود دارد، آنوقت اختلال در سیستم سونار و صوتی اینها مطرح می‌شود که آن هم دلایل مختلفی دارد و می‌تواند نشان بدهد که می‌تواند علت سومی هم موجب مرگ اینها شده باشد.

دانشکده‌ی دامپزشکی ایران به نتایجی رسید؟

هنوز تا جایی که من اطلاع دارم، جواب مشخصی در این مورد نیامده، ولی کار مهمی که دانشکده کرده این است که با کمک همین مؤسسه و افراد علاقمند به محیط زیست که درهمین زمینه کار می‌کنند و این موسسه با آنها همکاری می‌کند، کلاس‌های متعددی برای آموزش کارشناس‌ها و دامپزشک‌ها گذاشته. دامپزشک‌های محلی دارند این دوره‌ها را می‌گذرانند و یکی دو دوره تا حالا برگزار شده، برای این که یکی از اتفاق‌هایی که افتاده این بوده که اینها زنده بودند و می‌توانستند زنده به آب برگردند و چون کسی نمی‌دانسته و از سیستم تنفسی‌شان آگاهی نداشته (اینها چشم‌هایشان نمی‌بیند، فقط با سیستم سونار حرکت می‌کنند) اینها را در آب خیلی کم‌عمقی نگه داشته بودند و آب رویشان می‌ریختند، به خیال خودشان می‌خواستند آنها را زنده نگه دارند، ولی این اصلا نمی‌تواند یک راه حل باشد، اینها را باید برد در عمق دو متری (چون برای مدتی تحت شوک هستند، دلفینی که چند ساعت تنفس درست در آب نکرده، بدنش شوکه هست) و بعد اینها را آرام آرام بدون اینکه بهشان فشار و شوک وارد بیاید، در آب رها کرد، آن هم در عمق دو متری، حداقل دومتر، یک و نیم متر که اینها بتوانند، یواش یواش خودشان را پیدا کنند و برگردند در مسیری که بودند.

آیا آزمایشگاه‌های ایران از تجهیزات كافی برخوردار هستند تا در صورت وجود چنین مواردی،‌ بتوانند از نظر ویروس‌شناسی و آسیب‌شناسی تحقیقات لازم را انجام بدهند و به نتیجه برسند؟

من تخصصی در این زمینه ندارم که بتوانم قضاوت دقیقی بکنم، ولی همین که یک نمونه‌ای به هلند فرستاده شده نشان می‌دهد که حتما این امکانات در ایران وجود نداشته که این ویروس را شناسایی کنند. به علاوه دامپزشکی ایران با توجه به این که تخصص‌هایش در زمینه‌های متعدد دیگری است و مرگ و میر دلفین‌ها مورد جدیدی است، من بعید می‌دانم که کسی در مورد ویروس مربوط به این حیوان کار تخصصی کرده باشد و اطلاعاتی در این زمینه داشته باشد.

چند ماه پیش هم لاشه‌ی چند نهنگ در سواحل ایران پیدا شد. حدود یک ماه پیش از این که این ۷۲ دلفین در سواحل جاسک پیدا بشوند، لاشه‌ی ۷۹ دلفین در همین سواحل پیدا شد. آیا این مسئله حساسیت قضیه را بیشتر نمی‌کند؟

یکی از چیزهای مهمی که ما باید به آن دقت کنیم، با توجه به این که همه‌ی ایرانی‌‌ها بی‌اندازه حساسیت خاصی نسبت به خلیج فارس دارند و خلیج فارس را از خودشان می‌دانند، این است که ما باید بیشتر از بقیه‌ی کشورها یا تشکیلاتی که دور اینها هستند نسبت به مسایل زیست‌محیطی خلیج فارس از خودمان حساسیت نشان بدهیم و اگر این حساسیت را نشان ندهیم، مثل همه‌ی چیزهایی که دیگران تصاحب می‌کنند، تحقیقات و غیره هم می‌رود به دست بخش‌های جنوبی خلیج فارس و ایران چون امکان عملی ارائه‌ی این تحقیقات و نتایج آن را ندارد، عملا در این مسایل بین‌المللی کم رنگ می‌شود، با توجه به این که همه انتظار دارند که یک کشور بزرگ و از نظر علمی و فرهنگی پیشرفته‌ای مثل ایران بتواند مسایل مربوط به محیط زیست خودش را از هر لحاظ ارزیابی کند.

همین مرگ و میر دلفین‌ها می‌توانست خیلی بیشتر در روزنامه‌ها نمود پیدا کند و خیلی بیشتر می‌شد در این مورد صحبت کرد. هر چه بیشتر ما به مردم آگاهی بدهیم و اینها را با مسایلی از این قبیل آ‌شنا کنیم، علاقه‌شان به سرزمین‌شان و موجوداتی که در این سرزمین هستند بیشتر می‌شود. چون سرزمین شامل تمام موجوداتی می‌شود که با ما در این سرزمین زندگی می‌کنند و ما نسبت به همه‌ی اینها چه آنهایی که در آبند، یا در خشکی‌اند باید احساس مسئولیت بکنیم، چون کسی نیست که از اینها مراقبت بکند و ما باید در محدوده‌ی سرزمینی و دریایی خودمان از آنها حفاظت کنیم و این دریای عمان که می‌گویند، عملا اسم‌گذاری روی این سیستم باعث شده که مردم ایران متوجه نشوند که کنار اقیانوس بزرگی مثل هند زندگی می‌کنند.

از تنگه‌ی هرمز به بعد اقیانوس هند قرار دارد و اسم جغرافیایی، تعیین‌کنند‌ه‌ی یک سیستم آبی نیست. اقیانوس هند تا دهانه‌ی خلیج فارس می‌آید. خلیج فارس البته به دلیل شوری بیشتر و عمق کمتر با زیست‌بوم کنار خود متفاوت است ولی به هر حال دریای عمان همان آب اقیانوس هند است، فقط اسم رویش گذاشتند. اگر اسم نداشت، متوجه می‌شدیم که ما در کنار یک اقیانوس زندگی می‌کنیم و باید مثل همه‌ی کشورهایی که در کنار اقیانوس‌ها هستند نسبت به این مسایل از خود حساسیت نشان دهیم.

مصاحبه‌گر: فریبا والیات