گشایش اندک در فضای مطبوعات بدون چشمانداز روشن
۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبهروزنامه اصلاحطلب "اعتماد" كه در اسفند ماه ۱۳۸۸ توقیف شده بود، از روز شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰، با شعار «بازگشت اعتماد به جامعه»، انتشار خود را از سرگرفته است. اعتماد به چند روزنامهی دیگری همچون روزگار، شرق و ابتکار میپیوندد که در چند ماه اخیر انتشار خود را آغاز کردهاند. این روزنامهها به طیف "اصلاحطلب" در ایران متمایل هستند، هر چند به لحاظ انتشار آزادانه اخبار و تحلیل تا رسیدن به شرایط پیش از انتخابات راه زیادی در پیش دارند.
همزمان انتشار هفتهنامه اصولگرای "۹ دی" توقیف شده است. این هفتهنامه را حمید رسائی، روحانی تندرو و نماینده مجلس منتشر میکرد. وی از نمایندگان حامی محمود احمدینژاد در مجلس است. هیات نظارت بر مطبوعات ایران دلیل توقیف این هفتهنامه را "چاپ كاريكاتورخلاف اصول اخلاقی" عنوان کرده است. حمید رسایی مدیرمسئول و سردبیر نشریه "۹دی" دلیل توقيف این نشريه را چاپ كاريكاتور محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین ایران اعلام كرده و به خبرگزاری فارس گفته است: «اينكه هيات نظارت بر مطبوعات مدافع خاتمی شده در جای خود جالب است.»
علی مطهری، نماینده مجلس و عضو هیات نظارت بر مطبوعات نشریه "۹ دی" را "هتاک و افترازن" خوانده و گفته است: «درج کاریکاتور یک روحانی، تنها یکی از تخلفات این نشریه است. در این دوره هیات نظارت بر مطبوعات به نشریات اصلاحطلب و اصولگرا به یک چشم نگاه میکند و اینطور نیست که نشریات موسوم به اصولگرا در حاشیه امن قرار داشته باشند.»
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و روزنامهنگار در گفتوگو با دویچه وله با مثبت ارزیابی کردن سخنان اخیر علی مطهری، به تغییرات اخیر فضای مطبوعات و رسانههای داخل ایران پرداخته است.
بشنوید: گفتوگو با عباس عبدی
دویچه وله: آیا نشانههایی از کاهش شدت برخورد با روزنامههای اصلاحطلب در فضای مطبوعات ایران که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به اوج خود رسید بود، به وجود آمده است؟
عباس عبدی: با توجه به اینکه روزنامهنگار هستم، تغییرات اندک در فضای رسانهای را مشهود میبینم. اما در اینباره چند نکته وجود دارد،
اول اینکه این تغییرات هنوز در حد قابل توجهی نیست. مورد بعد اینکه واقعا نمیدانم، آیا این تصمیم از بالا گرفته شده یا به دلیل برخی تغییر مدیریتها این اتفاق افتاده است. شاید این امر به دلیل تغییر افراد باشد. مثلا این که مدیریت سابق مطبوعات داخلی که خیلی ضد مطبوعات و ضد آزادی بوده، جای خود را به فرد دیگری داده است. نکته دیگر اینکه نمیدانم، این حالت چقدر در آینده پایدار است. آیا ثبات خواهد داشت و بسط پیدا میکند یا موقتی است؟
بنابراین تغییر فضای مطبوعات مشهود است اما معلوم نیست انتشار مجدد روزنامه "اعتماد" یا حتی "روزگار" و… به خودی خود ناشی از تصمیم خاص و اندیشیده شدهای باشد. این اتفاقات در روال عادی هم رخ میدهد.
در ایران انتخابات مجلس پیش روست، از طرفی اختلافات بین اصولگرایان آشکار شده است. این عوامل میتوانند دلیل تغییرات هر چند کوچک در فضای مطبوعاتی ایران باشد؟
دراینباره میتوان دو گونه صحبت کرد. زمانی تحلیلی اظهار نظرمیکنیم و زمانی درباره اطلاعاتی که وجود دارد صحبت میکنیم. یعنی باید خبر و اطلاعی داشته باشیم تا بتوانیم درباره آن صحبت کنیم. ولی من اطلاعی ندارم که بخواهم دقیقا بگویم پشت این جریان چیست. لذا فقط تحلیلی میگویم که هر دو امکانی که به آن اشاره کردید، در این مورد موثر است و شاید مورد سومی هم باشد.
در ارتباط با آشکار شدن اختلاف بین اصولگرایان، وقتی این اختلافها زیاد میشود، بههرحال برای گروههای دیگر جای نفس کشیدنی فراهم میشود.
از طرفی هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، طبیعی است که حکومت بخواهد فضای انتخاباتی ایجاد کند. این امر مستلزم بازتر شدن فضای موجود است.
ممکن است به بنبست رسیدن سیستم سیاسی در مواجهه با مسائل و ناموفق دانستن آن مواجهه در برابر اتفاقات گذشته هم، موجب شده باشد تا مقداری از سیاستهای قبلی دست بردارند.
با این همه مطمئن نیستم که درباره این سیاستها، تصمیمی جدی گرفته شده باشد. ولی این، به معنای بیاعتبار کردن و کماهمیت جلوه دادن تغییرات موجود نیست، بلکه به این معنا است که تصمیمگیران احتمالا در برابر امر واقع قرار میگیرند و از آن تمکین میکنند.
علی مطهری، عضو هیات نظارت بر مطبوات ایران درباره توقیف نشریه اصولگرای "۹ دی" گفته است، "در این دوره هیات نظارت بر مطبوعات، به نشریات اصلاحطلب و اصولگرا به یک چشم نگاه میکند." این سخن را چه طور ارزیابی میکنید؟
از یک جهت این سخن خیلی مثبت است. معنای مخالف این سخن این است که در گذشته اصلا اینطور نبوده است. این سخن اقراری است از جانب یک عضو هیات نظارت بر مطبوعات و میتواند مستند قرار بگیرد که در گذشته اینطور نبوده و این دو گروه از مطبوعات، با دو چشم مختلف دیده میشدند.
ولی اینکه آیا در آینده، هیات نظارت بر مطبوعات به نشریات اصلاحطلب و اصولگرا به یک چشم نگاه کند، با توجه با شناختی که از آقای مطهری در مطبوعات وجود دارد، میتوان اعتماد کرد که او در مقام خود درست میگوید و همانطور عمل میکند که میگوید. اما هیات نظارت بر مطبوعات تنها یک نفر و آقای مطهری نیست. نمیدانم آیا دیگران در هیات نظارت بر مطبوعات هم همین نگاه را خواهند داشت یا نه.
آیا میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر، حداقل در فضای روزنامه های داخل ایران، یک نقطه اشتراک بین روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا برای انتقاد از "جریان انحرافی" به وجود آمده است؟ با توجه به این که خود شما هم یادداشتها و گزارشهایی در همین روزنامهها درباره "نچسباندن جریان انحرافی به اصلاح طلبان" و انتقاد از جریان انحرافی مینویسید.
این نقطه اشتراک در ظاهر وجود دارد، ولی معلوم نیست از یک منظر باشد. وقتی اصلاحطلبها انتقاد میکنند، قصدشان انتقاد از یکسری شیوههاست. حالا در شرایط موجود، چون دولت در مصدر کار است، این انتقادها بیشتر متوجه آنها میشود.
حتی انتقاد اصلاحطلبان ممکن است به نقد مخالفان دولت در میان اصولگرایان هم بیانجامد که تا دیروز و تا مدت بسیار بسیار کوتاهی پیش از این، دربست از دولت حمایت میکردند و همهی منتقدین آن را به باد ناسزا میگرفتند.
اما نقد آن طرف (نقد اصولگرایان به دولت)، یک نقد اصولی نیست. بیشتر یک نقد حذفی است که میخواهند آنها(دولتیها) را حذف کنند و بیش از آنکه معطوف به هدفهایی باشد که مجموعهی اصلاحطلبها در پی آن هستند، مسئلهی داخلی خودشان است. البته در ظاهر دیده میشود که هردو طرف قضیه، نسبت به این موضوع (دولت) انتقادهایی دارند.
چهقدر امکان دارد این اشتراک ظاهری رسانهای بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در انتقاد از "جریان انحرافی"، از فضای رسانهای فراتر رود و به فضای سیاسی منتقل شود؟
فکر نمیکنم اصلاحطلبها به صورت جدی وارد این دعوا شوند. چون مسئله آنها نیست. اگرچه ممکن است از این وضعیت استفاده کنند، ولی مسئلهی اصلی اصلاحطلبان انتقاد از یکسری شیوهها است.
کسانی از اصولگرایان که قبلا از دولت دفاع میکردند، الان آنها را منحرف میدانند. امروز هم با همان روشها با دولت مخالفت میکنند. یعنی شیوههایشان را تغییر ندادهاند. فقط مصداقهایشان تغییر کرده است، اینکه از چه کسی حمایت میکردند، چگونه حمایت میکردند، با چه کسی مخالفت میکردند و چگونه مخالفت میکردند، بر مبنای شیوههایی غلط بوده است. متاسفانه بخشی از جناح اصولگرا هنوز هم همان شیوهها را پیگیری میکند.
مثلا بهطور مشخص، آقای مصباح یزدی که دربست از این دولت حمایت میکرد و انواع و اقسام تعریف و تمجیدها را از دولت داشت، امروز به راحتی، آنها را به اصلاحطلبها منتسب میکند.
یعنی اصلا برایشان مهم نیست حرفی که میزنند، چهقدر واقعیت خارجی دارد. چهقدر با واقعیت انطباق دارد. مسئله فقط این است که میخواهند کسی را تایید یا نقد کنند. برای ما مهم نیست که امروز جناح اصولگرا با دولت موافق است یا مخالف، شیوهی مخالفت یا موافقت اهمیت دارد که متأسفانه در بخشی از اصولگرایان هیچ تغییری نکرده است.
عملکرد و نقش رسانههای دولتی ایران مثل صدا و سیما را در فضای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تا به امروز چهطور ارزیابی میکنید؟
من اصلا از برنامههای صدا و سیما استفاده نمیکنم. در ماشین هم فقط "رادیو پیام" گوش میدهم. آن هم بهخاطر اینکه موسیقی پخش میکند و اخبار ترافیک آن را میشنوم که معمولا به ندرت اتفاق میافتد که دروغ باشد.
بهنظر من صدا و سیما کلا اوت است. فکر هم نمیکنم هیچگونه اثر عمیق مثبت، تاکید میکنم اثر عمیق مثبت از این رسانه، در جامعه وجود داشته باشد. هرچه هست، ظاهرسازی و دورویی و… است.
همانطور که میبینید، صدا و سیما با اعداد و رقمهای وحشتناک، با صدها میلیارد بودجه و هزاران پرسنل و… در برابر چند شبکه ماهوارهای مستقل که یکهزارم صدا و سیما هم بودجه و نیرو ندارند، قادر به رقابت نیستند.
من فکر میکنم بهطور کلی صدا و سیما خارج از مدار تاثیرگذاری است. تاثیرگذاری هم اگر دارد خیلی سطحی و غیرعمیق است و در اولین فرصت آثار خود را از دست میدهد. ضمن اینکه در مجموع اثر منفی صدا و سیما برای حکومت حتی از این آثار کوتاه مدت ان هم بیشتر است.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان