گرایشهای ضدیهودی در زندگی و آثار ریشارد واگنر
۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبهزوریخ، اوت ۱۸۵۰: "مجله موسيقی نو" مقالهی یهودیستیزانهی ریشارد واگنر را با عنوان "يهوديت در موسيقی" با نام مستعار منتشر میکند.
واگنر که در آن هنگام تنها در میان روشنفکران و موسیقیدانان شهرتی کسب کرده بود و با امکاناتی محدود در سوئیس زندگی میکرد، در این مقاله نوشت: «آدم یهودی، اصولا نه از نظر ظاهر، نه از نظر زبان و آواز نمیتواند اثر هنرمندانهای ارائه کند.»
در تبلیغ یهودیستیزی
این آهنگساز و نظریهپرداز بزرگ، به همان اندازه که با نوآوریهای خود بر موسیقی کلاسیک اروپایی تأثیری دیرپا گذاشت، به همان اندازه در ترویج اندیشههای یهودیستیزانهی عصر خود موثر واقع شد.
ینس مالته فیشر، یکی از پژوهشگران تئاتر و ادبیات آلمان معتقد است که واگنر، اندیشههای یهودیستیزانه را که در آن هنگام تنها در محفلهای کوچک و روزنامههای محلی کمتیراژ مطرح شده بود، به میان جامعه برد و همهگیر کرد.
این پژوهشگر که سالهاست در بارهی این موسیقیدان بزرگ تحقیق میکند و تا کنون دو کتاب نیز در باره او نگاشته، میگوید: «واگنر مبتکر یهودیستیزی نبود، ولی در یک مورد نقشی پیشگام داشت؛ او یهودیستیزی را به بخشهای ادبیات و مهمتر از آن موسیقی کشاند و آن را به گونهای گسترده رواج داد.»
همآوازی واگنر با کلیمیستیزی مدرن
هانس هر، تاریخنگار سرشناس آلمانی که در سال ۲۰۱۲ نمایشگاهی با عنوان "صداهای خاموش شده، جشنوارهی بایروت و یهودیها از سال ۱۸۷۶ تا ۱۹۴۵" در محل برگزاری جشنواره بر پا کرد، در این رابطه میگوید: «در سه دههی آغاز قرن نوزدهم، ماهیت یهودیستیزی در آلمان که تا آن هنگام از موازین دین مسیح متاثر بود، تغییر میکند و ویژگیهای تازه و مدرنی به خود میگیرد.»
از این زمان، ریشهی مذهبی کلیمیستیزی در آلمان رنگ میبازد و جنبههای سیاسی و نژادی آن برجسته میشود. از این پس نویسندگان و ادبای آلمانی، یهودی مسلکها را "دشمنان ملت آلمان" میخوانند و در نتیجه گروهها و انجمنهای ضد یهودی شکل گرفتند وبر باورهای یهودیستیزانهی واگنر تاثیر گذاشتند.
ینس مالته فیشر معتقد است که در این دوران انتقاد به موازین مدرن، همواره با استدلالات و تفکرات یهودیستیزانه همراه بوده است و مخالفان مدرنیت، کلیمیان را نمایندگان "سرمایهداری صنعتی" میدانستند؛ که برای آنان ناخوشایند بود.
از سوی دیگر، واگنر به خاطر عدم موفقیت در اجرای برنامههای خود، در موضعگیری علیه یهودیها سرسختتر شد: در سالهای آغازین دههی ۱۸۴۰ واگنر به عنوان آهنگسازی تازهکار و جاهطلب عازم پاریس شد تا در آن دیار نام و مقامی کسب کند. اما این تلاش با شکست روبرو شد.
ینس مالته فیشر در این رابطه میگوید: «واگنر فکر میکرد که یهودیها در عرصهی موسیقی دست دارند و علت عدم موفقیت خود را نفوذ آنان در این بخشها میدانست. او منقدان، بنگاههای انتشاراتی و روزنامهنگاران کلیمی را عامل اصلی شکست خود میخواند. ولی این برداشت درست نبود.»
دوستان و حامیان کلیمی واگنر
به گفتهی ماتیاس کونتسل، یکی از تاریخنگاران آلمانی، واگنر حتی در آشنایی و "دوستی" با عدهای از همکاران و پشتیبانان یهودی خود، از یهودیستیزی دست برنداشت. هاینریش هاینه، که ابتدا یهودی بود و سپس به آیین پروتستانها گروید، یکی از این شخصیتها بود که واگنر با او در پاریس آشنا شد و از هنر و آثارش تعریف و تمجید کرد.
جاکومو میربیر، یکی از کارگردانان اپرای آن روزگار که یهودی بود نیز واگنر را مورد حمایت خود قرار داد. به گفتهی ینس مالته فیشر، واگنر پس از این که پاریس را ترک کرد و به آلمان رفت، همچنان با این کارگردان مکاتبه داشت و در نامههای خود از او قدردانی میکرد.
واگنر در آلمان نیز با کلیمیهای توانگر رابطه داشت و تا پایان عمر ارتباط خود را با آنان حفظ کرد. آلفرد پرینگزهایم، ریاضیدان و هنرشناس بنام آلمانی، از جمله این یهودیهای پولدار بود که واگنر سالها با او نامهنگاری داشت.
ماتیاس کونتسل، در این رابطه میگوید: «واگنر از یک سو با کلیمیها سر ستیز داشت و از سوی دیگر حضور هواداران و حامیان یهودی خود را در بایروت تحمل میکرد. این امر یک دلیل واقعگرایانه داشت؛ این افراد با پول خود از هنر او پشتیبانی میکردند، هر چند که این امر در موضعگیریهای خصمانهی او تغییری ایجاد نکرد.»
رابطهی نابرابر با همکاران یهودی
به گفتهی هانس هر، رابطهی واگنر با همکاران کلیمی خود، اغلب با تنش همراه بود و این آهنگساز و موسیقیدان بزرگ، "تنها حضور آنان را تحمل میکرد". هرمان لوی، رهبر ارکستر قطعهی معروف "پارسیفال" از جملهی این افراد بود.
ماتیاس کونتسل میگوید: «لوی یکی از شخصیتهای برجستهای بود که واگنر مدام او را عذاب میداد و بارها از او خواست، مسیحی شود و با اجرای مراسم غسل تعمید در مورد خود موافقت کند.» لوی تنها موسیقیدان کلیمیای نبود که واگنر او را تحت فشار روانی قرار میداد.
پس از مرگ واگنر، همسر او کوزیما واگنر، به این فشارها و آزارهای روحی ادامه داد. او در مقام مدیر جشنوارهی بایروت بیشتر خوانندگان یهودی اپرا را از کار اخراج کرد.
پس از مرگ کوزیما واگنر، زیگفرید واگنر، جانشین او همچنان این سیاست را ادامه داد. تنها گاه گاه، چند موسیقیدان و نوازندهی کلیمی برای اجرای برنامههای ویژهای به استخدام درمیآمدند.
کارشناسان معتقدند که این کار بیشتر برای جلب پشتیبانی روزنامههای لیبرال، صورت میگرفت و گرایش یهودیستیزانهی زیگفرید واگنر، کمتر از "حساسیتهای ضد کلیمی مادرش" کوزیما واگنر نبود.
یهودیستیزی در آثار واگنر
به گفتهی فیشر، واگنر با این که همواره بر مواضع کلیمیستیزانهی خود پا میفشرد، ولی این گرایش به طور مستقیم در آثار او بازتاب نداشته است. او میگوید که در اپراهای واگنر شخصیتها و شعارهای ضد یهودی وجود ندارد: «ولی در برخی از شخصیتهای این قطعات میتوان رگههایی از اندیشههای یهودیستیزانه دید.»
به عنوان مثال: «در اپرای چهارگانهی "حلقهی نیبلونگ" و "استاد خوانندگان نورنبرگی". اینها شخصیتهای خبیث و پلیدسرشتی هستند که در برابر قهرمانان نیک صفت و جسور واگنر قرار میگیرند.»
فیشر معتقد است که در دوران تسلط نازیها بر آلمان، کارگردانان اپراها، این شخصیتها را به صورت "یهودی" به نمایش درمیآوردند. ولی در اجراهای امروزی آثار واگنر از این برداشتها نشانی نیست.