بحران بیرونی و درگیریهای درونی • مصاحبه
۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبهمحمد عطریانفر، از چهرههای شاخص جناح هاشمی رفسنجانی است. او موقعیت کشور را حساس و آثار و پیامدهای تحریمهای اعمالشده علیه ایران را وحشتناک توصیف میکند. او میگوید که رفسنجانی از سر عقلانیت و تجربهی سیاسی نگران وضع کشور است. عطریانفر در مقابل رفتار محمود احمدینژاد را رادبکال و تقابلی ارزیابی میکند. به پندار او علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی نگرانیهایی از نوع نگرانیهای رفسنجانی را دارد، اما بایستی نقش پشتیبان دولت احمدینژاد را نیز ایفا کند.
مصاحبه با محمد عطریانفر، از رهبران حزب کارگزاران سازندگی.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
دویچهوله: آقای عطریانفر، با توجه به اختلافات عمیق راهبردی و تاکتیکی بین آقایان احمدینژاد و رفسنجانی و حساسترشدن روزبهروز موقعیت خارجی، و حتا داخلی ایران، فکر میکنید تقابل بین این دو جناح تا چه حد بر سیاستهای جاری مملکت تاثیرگذار باشد و احیانا در نقاط کلیدی شاید حتا بتواند این سیاست را تغییر بدهد؟
عطریانفر: آنچه شما باعنوان تقابل از آن نام میبرید، شاید در ادبیات سیاسی فعلی ایران اسمش را تقابل نگذاریم. هرچند که تصور و تصویر این در خارج از کشور یا نزد ایرانیان و کسانی که به مسایل ایرانیان علاقمندند اسمش تقابل باشد. آنچه من حس میکنم، آقای هاشمی رفسنجانی بعنوان یکی از مؤسسین نظام جمهوری اسلامی ایران که برای سرنوشت کشور و مسایل مردم حساسیت خاصی دارد و مسائل را شاید بیش از نیمقرن است که تعقیب میکند، بهرحال یک نگرانی جدی را ایشان حس میکند و از اعماق وجودش این نگرانی را دارد، منتقل میکند و مطرح میکند. در واقع این نگرانیها را نباید تحت عنوان نوعی رقابت سیاسی بین آقای احمدینژاد و آقای هاشمی رفسنجانی قلمداد کرد. چون اساسا آقای احمدینژاد بعنوان یک جوانی که امروز در مقام ریاست جمهوری قرار گرفته است و بهر دلیل جریان رادیکالی و شعارهای تند و افراطی را از زبان ایشان ما شاهد هستیم، حالا حس به طور کلی این است که شاید این در تقابل با نگرانیهای آقای هاشمی رفسنجانیست. ولی درهرحال من احساس میکنم با توجه به اینکه موضوع هستهای ایران اکنون به نقطهی بسیار حساس و نگرانکنندهای رسیده است، و بخصوص بعد ازاینکه جناب آقای لاریجانی بعنوان دبیر شورای امنیت کشور که مسئولیت مذاکره را هم بهعهده داشته است، ایشان از مسئولیتاش خلع شده و عملا در این رابطه با روحیهی تعادلبخشی که در وجود ایشان بوده، این موقعیت به کسی واگذار شده است که طبعا منویات آقای احمدینژاد را باید تعقیب بکند و آقای احمدینژاد هم ادبیات رادیکال و تندی را دارند، به نظر میآید این فضا را سختتر، سنگینتر، حساستر و نگرانکنندهتر بکند. از این لحاظ آقای هاشمی رفسنجانی این واکنش را دارد و در جلسات و در محافلی که حضور پیدا میکند، یا شخصیتهای سیاسی که نزد ایشان میروند، بهرحال نگرانی خودش را مطرح میکند و طرح نگرانی از ناحیه آقای هاشمی رفسنجانی در واقع بیانگر این است که جامعهی نخبگان ایرانی، روشنفکران، کارشناسان و کسانی که از سطحی از مدیریت در کشور ما برخودارند، نسبت به این حساسیت و نسبت به این نگرانیها دچار نوعی دغدغه بشوند و دغدغه آنها هم طبیعتا روی سیاستهای کلان کشور ناخواسته و به طور طبیعی اثر خودش را خواهد گذاشت و شاید بتواند یک عامل فشار باشد که از سیاستهای رادیکال و تندرو و افراطیای که از ناحیهی دولت محترم و شخص آقای احمدینژاد دارد تعقیب میشود، یکمقدار بعنوان عامل بازدارنده نقش خودش را ایفا بکند.
شما میگویید، از جانب رفسنجانی بنا بر تقابل نیست. آقای احمدینژاد ولی با صراحت مقابله میکند. ایشان اخیرا حتا بحث دانشگاه آزاد را پیش کشیده است و ظاهرا مثل فتح سنگر به سنگر میخواهد این سنگر را نیز فتح بکند و در حقیقت جناح آقای رفسنجانی را بیشتر به حاشیه بکشاند. با این کار آیا به نظر شما تشنج بیشتر میشود یا ممکن است جناح آقای رفسنجانی برای حفظ مصلحت نظام، مدتی کوتاه بیاید و سکوت بکند؟
ببینید، شعار تند و شعارهای افراطی و چیزی که از آن به عنوان فتح سنگر به سنگر نام بردید، یعنی شعارهایی که نوعی اندیشهی رادیکال و افراطی و یا انقلابی را به ذهن متبادر میکنند، در واقعیت خارجی تاثیری نخواهند داشت. واقعیت در شرایط فعلی در ایران به گونهایست که موضوع هستهای چالش بزرگ ملی ما با دنیای پیرامونی خودمان هست و بهرحال نگرانکننده است و آثار و تبعات سیاستهای تحریمی که در پیش گرفته شده است بر اقتصاد ملی ما، بر معیشت خانوادههای ایرانی، در محاسبات اقتصادی بخش خصوصی بخصوص، اثر وحشتناک و نگرانکنندهای گذاشته است.
حالا چنانچه در این مسیر تصور بفرمایید که آقای هاشمی رفسنجانی هم سکوت بکند، یا نخبگان ایرانی سکوت بکنند، این شعارهای افراطی و انقلابی چه اثری خواهد گذاشت؟ روزبهروز شرایط را بدتر میکند! من تصور نمیکنم. اگرچه صدای تبلیغاتی آقای احمدینژاد امروز در ایران رساتر است و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم به صورت بسیار سخاوتمندانه و بسیار گسترده، سرویس رسانهای نیرومندی را در اختیار ایشان قرار میدهد و شاید این امکان برای اصلاحطلبها و یا شخص آقای هاشمی رفسنجانی یا دوستان ایشان آنچنان فراهم نباشد که بتوانند از چنین رسانهای سخن و استدلال و منطق خودشان را به اطلاع مردم برسانند، این دلالت بر این ندارد که منطقشان ضعیف و یا محکوم خواهد شد. بههیچ عنوان اینطور نیست. لایهی موجودی که امروز بر سر مردم کشیده شده است و حرکتهای زیرپوستی که ما در جامعه شاهدش هستیم، دلالت بر این دارد که اعتدال، منطق و عقلانیت سیاسی که امروز منادی آن و محور و پرچمدار آن شخص آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی هست، مورد اقبال مردم است.
مردم امروز نگرانیهای اقتصادیشان و بهرحال شرایط کلی کشور فضایی را برایشان ترسیم میکند که نمیتوانند همندا و همنوا با شعارهای رادیکال آقای احمدینژاد بشوند. من تصور نمیکنم در این مناقشه و منازعه بهرحال موضع آقای هاشمی رفسنجانی موضع شکست خوردهای باشد. نه! فکر میکنم پیروز خواهد بود و اساسا شاید اینطوری هم بتوانیم استدلال بکنیم که علت اینکه روزبهروز سیاستهای آقای احمدینژاد رادیکالتر میشود و عملکرد ایشان به سمت رفتارهای شعارگونه بیشتر میل میکند، دلیل بر ضعفاش است. کسی که منطق دارد و قدرت منطقی دارد و از یک موضع برتری برخوردار هست که شعار نمیدهد. شعار معمولا ابزار انسانهای ضعیف است، ابزار تدابیر ضعیف است. من تصورم میکنم که در این رابطه دست آقای هاشمی رفسنجانی برتر است، چون دست عقلای ایرانی برتر است، چون جریان نخبگان و جریان روشنفکران و جریان مدیران شایستهی کشور که دلسوز این کشور هستند، بهرحال دست برتر است و نهایتا فکر میکنم که ادبیات تند و رادیکال محکوم به شکست است در برابر عقلانیت و تدبیر درست سیاسی ملت ایران.
و اگر مطابق معمول شخص رهبری دخالت بکند چه؟
ببینید، آنچه ما از عملکرد رهبری در ایران تا کنون شاهد بودیم معمولا در میانهی میدان رقابتهای گروهی و جناحی ایشان دخالتی نمیکنند و اگر هم دخالتی کردهاند، معمولا از موضع دفاع از منافع ملی سخن میگویند. تا آنجایی که من تشخیص میدهم و جامعه ایران حس میکند، این نگرانیها هم که نزد آقای هاشمی رفسنجانی هست شاید به مراتب بیشتر نزد رهبری وجود داشته باشد. اما اگر از ناحیهی رهبری ما امروز کمتر صدای اعتراضی میشنویم، ناشی از این است که ایشان بنابه تدبیری که نزد خودشان دارد بهرحال باید دولت را در موقعیت فعلیاش تایید کنند. چون حس میکنند اگر دولت دچار نوعی مناقشه بشود و جامعه حس بکند که رهبری نسبت به دولت، موضع و مسئله دارد و سیاستهای رادیکال دولت مورد نقد و خدشه رهبری هست، من تصور میکنم یک بحران سنگینی در مناسبات اقتصادی و اجرایی کشور و بخصوص رابطهی بین دولت و پارلمان بوجود خواهد آمد و چه بسا که پارلمان از موضع مقاومت و مخالفت با آقای احمدینژاد و دولت ایشان بهرحال سخنان تندی را در درون پارلمان مطرح بکند. از این بابت حس میکنم بنابه برخی از مصالح، رهبری از موضعگیری صریح علیه سیاستهای رادیکال که منافع ملی ما را تحت تاثیر قرار میدهد، خودشان را فعلا معاف داشتهاند. و من حس میکنم اگر هم رهبری در این میدان بیایند، بیش از آنی که مخاطب فرمایشات و سخنان رهبری جناح عقلانیت و آقای هاشمی یا آقای خاتمی باشد، خطاب ایشان دولت خواهد بود.