یک نابغه بزرگ در چند عکس کوچک
سال ۲۰۲۰ به یکی از نامدارترین چهرههای فرهنگ و هنر آلمان تعلق دارد: لودویگ فان بتهوون که ۱۷۷۰ به دنیا آمد، تنها ۵۶ سال زیست و صدها اثر زیبا آفرید. هنر و زندگی این نابغه بزرگ را در چند عکس دنبال کنید.
نابغهای بی چون و چرا
بتهوون در ۱۷۷۰ زاده شد و ۱۸۲۷ از دنیا رفت. پدرش نوازندهای گمنام و تنگدست بود که معاش خانواده را به زور تأمین میکرد. پسرک خردسال ناگزیر بود به جای پدر در کلیسا به نوازندگی ارگ برود. در هفت سالگی کنسرت داد و در ۱۲ سالگی اولین قطعات خود را تصنیف کرد. مصیبتی بزرگ بود که او تنها ۵۶ سال زندگی کرد که بییشتر آن با پریشانی و بیماری همراه بود. با وجود این او بیش از هر آهنگساز دیگری قطعات ناب و زیبا آفرید.
ستاره پاپ
بتهوون امروزه نامدارترین آهنگساز جهان موسیقی است، شاید تنها موتسارت و باخ با او برابری کنند. در سراسر جهان کسی نیست که با نواهای معجزهآسای موسیقی او آشنا نباشد. او برخلاف بسیاری از هنرمندان در زمان زندگی به شهرت رسید، هرچند همیشه با محرومیت دست به گریبان بود! در مراسم خاکسپاری او در وین بیش از ۲۰ هزار نفر شرکت کردند، یعنی نیمی از اهالی وین در آن روزگار.
یک هنرمند مستقل
در قرن هجدهم و دوران باروک همه هنرمندان در خدمت دربار یا کلیسا بودند. آنها عملا به سفارش و حمایت درباریان و اشراف متکی بودند. بتهوون اما هنرمندی مستقل بود، روحی سرکش داشت، با دربار و اشراف مخالف بود و هنر خود را در خدمت مردم در آورده بود. او بیشتر با فروش تصنیفات و اجرای کنسرت از آثارش زندگی خود را میچرخاند.
آثار بیشمار
موسیقی بتهوون تنها در روزگار او طرفدار نداشت، بلکه تا روزگار ما تر و تازه است و همواره الهامبخش بسیاری از آهنگسازان. او صدها اثر آفریده که هر کدام در نوع خود از بهترینها هستند: ۹ سمفونی، پنج کنسرت پیانویی، یک کنسرت ویولن بینظیر، ۱۶ کوارتت برای سازهای زهی، ۳۲ سونات پیانویی، اپرای فیدلیو، مس بزرگ و آثار دیگری برای سازهای گوناگون، از سونات و سویت و ترانه و قطعات آوازی و رقص و...
سرنوشت است که بر در میکوبد!
کدام دل است که از این ضربهها به لرزه نیفتاده باشد؟ د د د - داااا! اولین آکوردهای سمفونی پنجم شاید معروفترین تکه موسیقی از آغاز خلقت تا امروز باشد. در سال ۱۸۰۸ وقتی این سمفونی برای اولین بار اجرا شد، شنوندگان در بهت و حیرت فرو رفتند، و حق داشتند، این همان موسیقی نبود که آنها به آن انس گرفته بودند؛ بتهوون تصمیم گرفته بود موسیقی کلاسیک غرب را زیرورو کند.
برای الیزه
قطعه کوتاهی که او "برای الیزه" سروده، شعری ناب و بسیار زیباست. اما که بود این الیزه؟ هنوز به طور قطع روشن نیست. بتهوون در سراسر در شوق عشق میسوخت، با تمام وجود خواهان یار و همسر بود. زنان زیبا او را بیتاب میکردند، اما کمتر به او روی خوش نشان دادند. او سراسر زندگی ناکام ماند و در یأس و تنهایی درگذشت.
سمفونی نهم: ندای همبستگی انسانی
سمفونی نهم بتهوون، حماسه همبستگی و برادری است. نغمههای پیروزمندانه این اثر ترنم صلح و آشتی است. بتهوون در این سمفونی نیز روحیه طغیانی و سنتشکن خود را به نمایش گذاشت. برای نخستین بار یک سمفونی را با کلام همراه کرد و اثر خود را با شعری پرشور و انسانی از فریدریش شیلر پایان داد: بگذارید این نواها خاموش شوند تا شیوایی کلام آغاز شود! بخشی از نواهای این سمفونی در سال ۱۹۷۲ سرود رسمی اروپا شد.
سرنوشتی فاجعهبار
فاجعه آن است که بتهوون بسیاری از آثار کاملتر خود را هرگز نشنید و نوای آنها را تنها در خیال مجسم کرد. او قبل از سی سالگی کاملا ناشنوا شده بود و تنها به کمک دستگاههای گوناگون برخی از صداها را به زحمت میشنید. این مصیبت چنان سنگین بود که بارها او را تا مرز خودکشی پیش راند. تنها یار و یاورش موسیقی بود که او را از مرگ دور کرد و به زندگی دلبسته ساخت.
از بن تا وین
بتهوون ۱۷۷۰ در شهر بن، در کرانه راین، به دنیا آمد. کودکی سخت و ناشادی داشت. امروزه هنردوستان از خانه زادگاه او، که آرشیوی غنی دارد، بازدید میکنند. او در ۲۲ سالگی به وین کوچ کرد، که پایتخت موسیقی شناخته میشد. از جمله نزد یوزف هایدن، آهنگساز نامدار، آموزش گرفت. بتهوون ۱۸۲۷ در وین درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. به گفته کارشناسان پیکره برنزی بتهوون که در شهر بن نصب شده شباهت زیادی به او دارد.