1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
اجتماعیخاورمیانه

یک ارکستر زنانه، یک عزم زنانه

۱۳۹۹ آبان ۲۳, جمعه

خواستن و توانستن؛ یک تلاش چند ماهه با کمترین امکانات مالی و تدارکاتی. اکتفا به سی‌ نوازنده به جای هفتاد نفر و بازماندن از صحنه در پی کرونا. حاصل امر کلیپی شد در کارنامه‌ هنرمندان. پای صحبت رهبر ارکستر "سرزمین مادری".

https://p.dw.com/p/3lDRH
Iran I Teheran I Musik I Orchester
عکس: Privat

نزهت امیری از پاییز ۹۸ عزمش را جزم کرده بود تا ارکستر سرزمین مادری را پس از سه سال، احیا کند و این بار با نوازندگان زن. او برای اجرا نیز بالت سمفونی "مینیاتورهای ایرانی" اثر امین‌الله حسین را برگزید که راوی آن یک زن است: شهرزاد قصه‌گو...

تنها رهبر ارکستر زن در ایران در توضیح این تلاش می‌گوید: «در کشور من فشار زیادی روی زنها هست. آنها از خیلی جهات تلاش برابر می‌کنند اما برداشت برابر ندارند.» 

اما برنامه ارکستر که اجرای ۱۹ سوییت سمفونی در تالار وحدت تهران بود، با شیوع کرونا مصادف شد. نزهت امیری در گفت‌وگو با دویچه‌ وله از فراز و نشیب‌های کنسرت مجازی، ضبط استودیویی و تولید یک کلیپ روایت می‌کند. روایتی از پشتکار و پافشاری که پویشی هنری و انسانی در ستایش از کادر درمانی را رقم زد.

● خانم امیری از چه مراحلی برای تشکیل ارکستر زنان عبور کرده‌اید؟

درسال ۹۵ ارکستر"سرزمین مادری" را تشکیل دادم، با این امید که سهمی در اجرای آثار آهنگسازان ایرانی و زنده ‌نگه‌داشتن فرهنگ و تمدن کشورم داشته باشم اما وقفه‌های بی‌دلیل و مشکلات بسیار زیاد وجود داشت. درسال ۹۶ ارکستر "نغمه‌ باران" را رهبری کردم. در سال ۹۷ رهبر میهمان ارکستر ملی ایران شدم. از سال ۹۸ تصمیم گرفتم مجدداً ارکستر "سرزمین مادری" را تشکیل بدهم، با این تفاوت که این بار اجراکنندگانش فقط دختران و زنان باشند. چرا که اغلب، زنان هنرمند با وجود آن‌که تلاش بیش‌تری کرده‌اند و در بسیاری از اجراها بالاتراز همکاران مرد خود بوده‌اند، ولی نتیجه کم‌تری گرفته‌اند. به‌همین دلیل این اجرا را به زنان اختصاص دادم.

● انتخاب نوازندگان با چه معیارها و شاخص‌هایی انجام گرفت؟ چقدر دست‌تان در این زمینه باز بود؟

ارتباط با نوازندگان، به تنهایی پروژه‌ای دشوار و طولانی بود. از طریق هنرمندان، مدرسان ونوازندگان آشنا، با تک‌تک نوازندگان تماس گرفتیم. یا خودشان داوطلب بودند یا افرادی را معرفی می‌کردند. به همین ترتیب و در این دایره، افراد در جریان قرار می‌گرفتند و به ما ملحق می‌شدند. ما در تدارک ارکستر هفتاد نفری بودیم، اما بیش از پنجاه نفر امکان‌پذیر نشد که علت اصلی آن هم نبود اسپانسر بود. دلیل دیگر نبود نوازنده‌ خانم برخی سازها بود. در چنین مواقعی، اولین پرسش افراد این است که دستمزد چقدر است و چگونه پرداخت می‌شود. این سؤالی است که گرچه پاسخ به آن در حیطه‌ وظایف رهبر ارکستر نیست، ولی متأسفانه او را از ابتدا تا انتهای پروژه شدیداً درگیر می‌کند. 

● وقتی ارکستر از هفتاد نفر به پنجاه نفر تقلیل می‌یابد چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی یک آهنگساز قطعه‌ای می‌سازد، می‌داند برای تولید حجم صدای دلخواهش، به چه تعداد نوازنده نیاز دارد. آثار امین‌الله حسین که من بیش از یک سال در تدارک نت و مجوز آن بودم، برای ارکسترسمفونیک بزرگ هفتاد نفری نوشته شده‌است. بالانس صوتی ارکسترایجاب می‌کند که برای مثال، در ازای چهار ساز هورن، دو ترومپت، یا در مقابل دو فلوت، دو ابوا داشته باشید. وقتی شما ارکستر را نامتناظر و به ضرورتِ عدم حضور برخی نوازندگان، کوچک می‌کنید، بالانس صوتی ارکستر آسیب می‌بیند و ترمیم آن، نیاز به نگرش و ویرایش ویژه‌ رهبر ارکستر دارد. جالب است بدانید - به جای دو نفر- من فقط یک نوازنده‌باسون زن داشتم، سازهای هورن و ابوا هم نداشتم.

● ظاهراً فقط از نوازندگان مقیم تهران در ارکستر استفاده کرده‌اید.

بله، چون انجام چنین کاری نیاز به سازمان‌دهی و اسپانسر مالی قوی دارد. دست ما خالی بود و تأمین هزینه‌ رفت‌وآمد و اقامت نوازندگان شهرستانی مطلقاً امکان‌پذیر نبود. ما با پیام‌رسانی شفاهی و با کمک خود نوازندگان، آهسته آهسته نوازندگان را گرد آوردیم و تمرین را آغاز کردیم. قرار بر تأمین هزینه‌ها از محل فروش بلیت بود. با شیوع کرونا و پیش‌بینی سالن خالی، مجبورشدیم هزینه‌ها و از آن جمله، دستمزد پیش‌بینی‌شده برای نوازندگان را کاهش دهیم. به این ترتیب تعداد داوطلبان همکاری در این پروژه کم و کم‌تر شد. شیوع کرونا هم سبب انصراف برخی از نوازندگان شد. از جمله یکی از اولین کسانی که به ما پیوست و در گردآوری اعضای ارکستر نقش مهمی داشت به کرونا مبتلا شد ونتوانست در اجرا شرکت کند. نوازنده‌ فلوت یک ارکستر هم، روز اجرا در بیمارستان بود. 

● آیا ارکستر با وجود کوچک شدن برای اجرای صحنه‌ای مناسب بود؟

ببینید ما در بعضی شاخه‌ها نوازنده نداریم؛ چون افراد با برنامه‌ریزی به این سازها روی نمی‌آورند، بلکه علاقه‌ شخصی و حمایت خانواده، دلیل انتخاب سازشان بوده‌است. وقتی می‌خواهید ارکستر تشکیل دهید می‌بینید برای مثال، در کل تهران، فقط دو نفر می‌توانند یک ساز را بزنند برای همین مجبورید از آن‌ها استفاده کنید و اگر نباشند، یا باید قطعه را حذف کنید و یا گروه را کوچک ‌کنید. مثلا من ابوا نداشتم، هورن نداشتم، توبا نداشتم، به جای دو تا باسون، فقط یکی داشتم. از طرفی برای تعویض قطعه وبرنامه‌ریزی  مجدد فرصتی نبود، بنابراین به سختی توانستم کلیپ را جمع‌وجور کنم. من با اختصاص ده‌ها ساعت زمان و بهره‌گیری ازدوستان متخصص در استودیوی صدابرداری، با دوبله صداها، به حجم دلخواهم رسیدم. ما برای تمرین نیاز به سازهای هارپ، کنترباس و تیمپانی داشتیم. من برای استفاده از این سازها، دو میلیارد و دویست میلیون تومان چک ضمانتی دادم. البته کرونا همین جلسات تمرین‌ را هم کنسل کرد.

● و بعد در آستانه رفتن روی صحنه، به شیوع کرونا برخوردید؟

بله، ما برای ۱۹ و ۲۰ اسفند ۹۸ سالن رزرو کرده بودیم. قرار بود نوزده سوییت باله‌ شهرزاد اثر ماندگار امین‌الله آندره حسین را اجرا کنیم. دو شب به یک شب تقلیل پیدا کرد. با شدت کرونا، اجرای یک شب هم غیرعاقلانه به‌نظر می‌رسید. حاصل یک‌سال‌ونیم دوندگی، صرف هزینه،  وقت و انرژی، در حالی که تمرین‌ها آغاز شده بودند، با شیوع بیماری کرونا برباد رفت. نگران سلامت مردم هم بودیم. در نتیجه تصمیم گرفتیم کلیپ را به کادر بهداشت و درمان سراسر دنیا هدیه دهیم.

در این اجرا، برخی نوازندگان تنها در مرحله‌ صوتی همراهی‌مان کردند، برخی در اجرای تصویری حضور داشتند و برخی در هر دو شرکت کردند. در مجموع، اجرای زیبای رقص ساقی و بخشی آواز ساربان، نتیجه‌ همراهی ۳۰ ‌دختر جوان و هنرمند است. هم‌چنین مدیر اجرایی ارکستر سمفونیک سرزمین مادری؛ زنی که در تمام یک سال گذشته، با جان و دل برای این اجرا دوندگی کرد.

● کلاً با چه مشکلاتی روبه‌رو بودید که به این نقطه برسید؟

گرفتن مجوز اجرا در ایران روندی بسیار طولانی و دشوار دارد. ما این مراحل را برای اجرای صحنه‌ای انجام داده بودیم و چون کارمان بی‌کلام بود، راحت‌‌تر طی شد. برای تولید کلیپ، نیاز به مجوزهای دیگری هم بود.  برای اجرا در تالار وحدت، موافقت وزارت ارشاد و بنیاد رودکی کسب شده بود اما برای کلیپ چون در فضای عمومی انجام می‌شد، نیازبه مجوزشهرداری و... هم بود.

فشار مالی بسیارسنگین بود. با افراد مختلفی برای تامین هزینه ها تماس گرفته شد اما با شنیدن نام  "ارکسترسمفونیک" انصراف می‌دادند. برخی به خود اجازه می‌دادند که ما را راهنمایی کنند تا با اجرای موسیقی "عامه‌پسند" بر مشکلات‌مان غلبه کنیم. در نهایت، کمک‌های پیشنهادی، حتی هزینه‌ فیلمبرداری، صدابرداری و رفت و آمد نوازندگان را هم به سختی پوشش داد.

● چه بازخوردی داشت این کلیپ؟ کجا دیده شد؟

رادیو و تلویزیون متاسفانه سکوت کردند. گرچه مردم مثل همیشه همراه و قدردان این تلاش‌ها هستند.. بنیاد رودکی نمایش کار را از ۲۱ آبان، به مدت یک هفته در "ال سی دی" خیابان حافظ آغاز کرد‌ه است. شهرداری قول‌هایی مبنی بر نمایش در اتوبان‌های تهران را به ما داده ‌است که منتظر انجام آن‌ها هستیم. پس از اخذ مجوز انتشار، کلیپ در شبکه‌های مجازی پخش و با استقبال خوبی روبرو شد. ارائه‌ کاری این‌چنینی، پس از یک‌سال تلاش و تحمل این‌همه دشواری، زمانی که با سکوت مواجه می‌شود، انگیزه‌ تداوم کار را در تک‌تک عوامل اجرا از بین می‌برد. بسیاری از همین نوازندگان، چه بسا دیگر در چنین پروژه‌هایی شرکت نکنند. وقتی که پس از سپری کردن این‌همه مشکلات با کوهی از خستگی در سکوت فرو بروید، عده‌ای به خود حق می‌دهند که بگویند این فعالیت‌ها را نباید در کشور خودمان انجام بدهیم، باید رفت... عده‌ای دیگر هم تن به اجرای کارهای بی‌کیفیت می‌دهند با این بهانه که خلایق هر چه لایق... در واقع پس از هر اجرا باید به دوست ودشمن جواب پس بدهید تا بلکه یک نفر رهرو از میان‌شان برخیزد...

● با این تفاصیل، آیا خودتان از کار راضی هستید؟

بله، قطعاً. سختی کار ما در ایران این است که پروژه‌های بزرگ تا به زمان اجرا و ارائه برسند، شیر بی‌یال و دم و اشکم می‌شوند. به اورست فکر می‌کنیم ولی بازده کارمان در نهایت، بیش از توچال نیست، انگار که در باتلاق دانه کاشته‌ایم. اجراهایی در این سطح در هر کشور دیگری انجام می‌شد با افتخار رصد می‌شد تا اراده و سخت‌کوشی دختران و زنان جوان‌ میهن‌شان رابه عنوان الگوی رفتاری مناسب، به همه‌ نشان دهند. ما این کار را در شرایط سخت کرونایی وبا دستان خالی، با اراده‌ای قوی و به امید بهبود سلامتی بشریت و تقدیر از کادر بهداشت و درمان انجام دادیم. ولی گویا باید خوشحال باشیم که این بارسیلی کم‌تری خوردیم. بازهم خوشحالم که این پروژه کارنامه‌ای برای نوازندگان جوان شد. دلخوشی من به نتیجه‌ کاراست. اگر بخواهم به سختی‌ها فکر کنم و لیست دشواری‌ها را بنویسم، ممکن است حتی خودم هم دیگر سراغ این کارها نروم. متأسفانه همیشه برای انجام هر کار دوباره از صفر شروع می‌کنیم.

● چرا در میان همه آثار، کار امین‌الله حسین را انتخاب کردید؟

علت انتخاب این بالت سمفونی، شخصیت اسطوره‌ای "شهرزاد" بود. شهرزاد، راوی قصه‌های تودرتویی است که ظاهری افسانه‌‌ای‌‌ دارند اما زمینی‌ هستند. من می‌خواستم ارکستر زنان، اثری را اجرا کند که نقش واقعی و فراموش‌شده‌ زنان را واقعی و پررنگ کند. امین‌الله حسین را هم به دلیل ایرانی بودن او و برای معرفی بیش‌تر او انتخاب کردم. البته همان‌طور که می‌دانید ریمسکی کورساکف هم قطعه‌ زیبایی با این نام دارد.

آرزوی دیگرم این بود که در سال ۲۰۲۰ که سال بتهوون نام‌گذاری شده، یکی از آثار بتهوون را اجرا کنم اما چون حامی نبود امکان‌پذیرنشد. کوتاهی از من نبود، برای هر اجرای جدید، باید برای صدمین بار، دوباره از اول به همه‌چیز بیاندیشید، انتخاب قطعه، پارتیتور، ساز، نوازنده، تأمین هزینه‌ها، سالن تمرین، عدم‌ممنوعیت اجرای قطعه، مجوز، مراحل صدگانه‌ آماده‌سازی اجرا... واقعاً صبر ایوب می‌خواهد. خیلی خسته کننده‌ است. حیف که نتوانستم دینم را به بتهوون ادا کنم...