یوخن وُرتس، آسفالتکار
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سهشنبهیوخن وُرتس روزش را با یک فنجان قهوه و یک سیگار شروع میکند. او میتواند از آپارتمانش نگاهی به اصلیترین اتوبان جنوب آلمان بیاندازد؛ شاهراهی که مونیخ را به اشتوتگارت متصل میکند. یک جایی آنطرفها هم،کارگاه راهسازیای قرار دارد که یوخن و همکارانش امروز در آن کار خواهند خواهند.
این کارگر راهسازی در آپاتمانی اجارهای و معمولی در طبقه دوم زندگی میکند. خانه وُرتس بر روی یک تپه در روستایی ۲ هزار و ۵۰۰ نفری، در ایالت بادن-وورتمبرگ در جنوب آلمان قرار دارد. او در روستای دیگری که ۷ کیلومتر از محل زندگیاش دورتر است به دنیا آمده و تمام مدت زندگی خود را در همین منطقه سپری کرده است.
پدری که فرزندش را بهتنهایی بزرگ میکند
پیش از اینکه وُرتس ۴۳ ساله صبحها ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه خانه را ترک کند، یولیان، پسر ۹ سالهاش، را از خواب بیدار میکند و راهنماییهای لازم برای تمام روز را در اختیار او قرار میدهد. وُرتس از سال ۲۰۰۱ از همسر خود جدا شده است. همسر وُرتس هم در نزدیکی او زندگی میکند و هر دو مسئولیت پسر مشترکشان را بر عهده دارند. خواهر و مادر یوخن نیز در همسایگی او هستند. آنها نیز بخشی از مسئولیتها در مورد یولیان را بر هده میگیرند.
چند صد متر دورتر از محل زندگی وُرتس هم محل کار او قرار دارد؛ یک شرکت راه- و تونلسازی که سابقهای ۷۰ ساله و حدود ۱۰۰ کارمند و کارگر دارد. یوخن ۲۷ سال پیش کارآموزی خود را در این شرکت آغاز کرد. کارهای مربوط به راهسازی و تونلسازی تا شعاع ۴۰ کیلومتری را این شرکت انجام میدهد.
وُرتس و همکارانش کار نهایی خیابانسازی را انجام میدهند. کار آنها زمانی آغاز میشود که زیرسازی خیابان پایان یافته باشد. وُرتس و همکارانش با پخشکردن و کوبیدن ۲ تا ۳ سانتیمتر آسفالت، خیابان را آماده بهرهبرداری میکنند. آسفالت در ابتدا حدود ۱۶۰ درجه سانتیگراد دما دارد. کار با چنین ماده اولیهای دشوار و طاقتفرساست. وُرتس و همکارانش شوخی و تفریح را چاشنی کارشان میکنند تا از دشواری آن بکاهند.
استراحتی کوتاه، روزی طولانی
ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه زمان استراحت است. وُرتس کمی میوه و نان و کالباس و پنیر همراه آورده است. پس از استراحتی نیمساعته کار ادامه پیدا میکند و تا عصر طول میکشد. وُرتس مهمولا ۱۲ ساعت در روز کار میکند.
راهسازی و آسفالتکاری عموما بین آوریل تا نوامبر (اردیبهشت تا آبان) انجام میشود. از ابانماه به بعد کار به دلیل سرمای زمستان برای چند ماه متوالی متوقف میشود. وُرتس و همکارانش در این مدت از اداره کار حقوق ماهیانهای دریافت میکنند که در بین خودشان به "حقوق هوای بد" مشهور شده است.
وُرتس حدود ۶۰ درصد حقوق ماهیانه خود را در زمان بیکاری دریافت میکند که البته این مقدار برای رفتن به مسافرت کافیست. او به همراه پسرش حتی به مصر هم سفر کرده است. او زندگی را از دریچه نگاه پسرش مینگرد. پسر وُرتس تنها چیز و همه چیز اوست. مهمترین مسئله برای وُرتس این است که یولیان درس بخواند. آرزوی پدر برای خود، این است که زمانی عشق جدیدی را تجربه کند.
یک روزمرگی سخت و فشرده
بزرگترین دلخوشی یوخن وُرتس این است که پس از یک کار دشوار روزانه به خانه بیاید. او میگوید: «من میدانم که پسرم در خانه منتظرم است.» غذای مورد علاقه او خوراکی ویژهی ایالت بادنوورتمبرگ است که از عدس و نوعی خمیر تشکیل میشود. یوخن و یولیان اما بیشتر وقتها با غذای حاضری سر میکنند. وُرتس گاهی اوقات شبها به رستوران کوچکی در همسایگی میرود که صاحبش یکی از دوستان دوران مدرسه اوست. او با دوستانش سر میزی مینشیند که جای ثابت آنهاست.
در چنین شرایطی همه با هم برابر هستند، چه کارگر آسفالتکار و چه رئیس، چه کارمند و چه مدیر. دوستان قدیمی وُرتس برای او بسیار مهم هستند. او عاشق موسیقی راک است و اگر موقعیت داشته باشد مدام به کنسرت راک میرود. البته کمتر گروه موسیقی راک معروفی حاضر است در شهر کوچک وُرتس برنامه اجرا کند. با این حال او حاضر نیست که جای دیگری زندگی کند.