1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گردش در دیپلماسی اسد و امیدی جدید برای صلح خاورمیانه

پتر فیلیپ، مفسر دویچه وله۱۳۸۷ تیر ۲۴, دوشنبه

بشار الاسد، رئیس جمهور سوریه با احتیاط بسیار تمایل خود را به برقراری صلح با اسرائیل نشان داده است. شاید مواضع وی بتواند سرمشق آن نیروهایی در منطقه قرار گیرد که نگرش خصمانه به روند صلح خاورمیانه دارند. تفسیری از پتر فیلیپ

https://p.dw.com/p/EcKA

وزیر خارجه‌ی آلمان، فرانک والتر اشتاین مایر دست کم بایستی از یک نتیجه‌ی کار کنفرانس مدیترانه در پاریس رضایت خاطر داشته باشد و آن این است که اگر به سوریه برای خروج از انزوای چندین ساله کمک شود تا نقشی سازنده و مسئولیت‌پذیر در منطقه برعهده گیرد، آنگاه وزیر خارجه‌ی آلمان باید این حرکت را منطبق بر ایده‌های خود تلقی کند. هر چه باشد او خود در برلین نتوانست حسن نظر دیگران را برای این منظور بدست آورد.

در واشنگتن نیز دست کم اعضای "کمیسیون بیکر− هامیلتون" خود را تأیید شده می‌بینند. آنها در اواخر سال ۲۰۰۶ به جرج دبلیو بوش توصیه کرده بودند، به منظور کاهش تنش‌ها در عراق، بجای نادیده گرفتن دو کشور سوریه و ایران، تماس‌هایی با این دو کشور همجوار عراق برقرار سازد.

با این حال خطاست اگر از فراکشیدن سیاسی سوریه انتظار حل تمامی مسائل منطقه را داشته باشیم. دمشق نه شاه کلید حل معضلات، بلکه تنها یک کلید مشکلات را در دست دارد. و در صورتی که بشار الاسد این کلید خود را بطور مصمم و پیگیر بکار گیرد، آنگاه راه برای حل دیگر موانع گشوده خواهد شد.

گام پراهمیت نخست برداشته شده است. اسد بالاخره از رؤیای یک سوریه‌ی بزرگ دست کشید. این رؤیا لبنان را استان سوریه‌ی غربی و فلسطین را سوریه‌ی جنوبی می‌دانست. حال تبادل سفیر میان دو کشور به معنای یک گام مهم در عادی سازی مناسبات است. سوریه و لبنان در آینده همچنان به اشکال گوناگون، چه خوب و چه بد، در پیوند با یکدیگر خواهند ماند، ولی یک مناسبات دیپلماتیک صحیح این رابطه را به سطحی نوین ارتقا خواهد بخشید.

مسئله‌ی اسرائیل − فلسطین نیز چنین شباهتی دارد. باید اعتراف کرد که اسدِ پدر (حافظ اسد) نیز اجازه‌ی مذاکره با اسرائیل را داده بود، ولی آنگاه که این مذاکرات به شکست انجامید، سوریه به مواضع سرسختانه‌ی خود بازگشت. حال پسر وی، بشار نیز به صراحت از آمادگی خود برای صلح سخن می‌گوید و اگر بر سر این مواضع خود مصمم بایستد، آنگاه طبیعی است که دروازه‌‌ی اروپا و پس از چندی دروازه‌ی آمریکا را به روی خود خواهد گشود. در چنین صورتی سوریه وزنه‌ی دیگری در سیاست خارجی به خود اختصاص خواهد داد و طبیعتا بهره‌ی آن را در عرصه‌ی اقتصادی درو خواهد کرد. و برای کشوری که برخلاف دیگران در منطقه، بی‌بهره از منابع طبیعی است، گستره‌ی اقتصاد اهمیتی حیاتی دارد.

ولی وقتی از مناسبات میان سوریه و ایران و حمایت‌های سوریه از گروه‌های افراطی همانند حماس و حزب‌الله در لبنان سخن به میان می‌آید، یک پرسش باقی ماند. این سه نیرو در برابر صلح خاورمیانه مقاومتی سرسخت دارند. و دشوار بتوان تصور کرد که دمشق چگونه بتواند از یکسو تن به صلح بدهد و از سوی دیگر جبهه‌ی مخالفان صلح را گرامی بدارد. حرکت هوشمندانه در شرایط کنونی آن است که اسرائیل و دیگر کشورها پیش‌‌شرطی بمنظور دست کشیدن از ایران و دیگر اسلامگرایان برای سوریه قائل نشوند.

بشار الاسد خود بخوبی نسبت به منافع خویش و سوریه آگاه است و این را در موضعگیری‌های اخیرش به اثبات رسانده است. و کس چه می‌داند؛ شاید هم سیاست وی بر دیگران مؤثر افتد. هر چه باشد آن دیگران در طول زمان از تنهایی خود به رنج خواهند افتاد.