کودکان قربانیان افزایش انفجار آمیز جمعیت
۱۳۸۴ خرداد ۱۰, سهشنبهدر کنار بلاهایی که انسان امروز را تهدید میکند، و در کنار بلاهای ساختهی دست بشر، ساکنان کردهی زمین رفته رفته خود به خطری بزرگ مبدل میشوند. جمعیت جهان با رشد ۱/۵ درصدی نیم قرن دیگر به ۹ میلیارد نفر افزایش مییابد. در حالی که بسیاری ازکشورهای اروپایی از پیر شدن جامعه در هراسند و نرج رشدی منفی دارند کشورهای پیرامونی با سرعتی سرسامآور بر جمعیت، و بر مشکلات خود میافزایند. گرچه پایین بودن نرخ تولد در قیاس با مرگ و میر،کشورهایی چون آلمان را با مشکلات جدی روبرو و آیندهی آن را با نگرانیهایی همراه کرده است، میزان افزایش جمعیت همچنان یکی از شاخصهای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود. بالا بودن نرخ رشد جمعیت به معنای بالا بودن درصد کودکان و نوجوانان است که در چرخهی تولید نقش مهمی ندارند. در اغلب کشورهایی که جمعیتی «جوان» دارند درآمد سرانه اندک و فقز گسترده است.
اگر چه سیاستهای اتخاذ شده در ایران روند رشد جمعیت را بهگونهی محسوسی کند کرده، افزایش جمعیت هنوز ابعادی فاجعهآمیز دارد و با گسترش امکانات رفاهی بیتناسب است. در حالی که در دههی شصت سالانه بیش از یک و نیم میلیون نفر به جمعیت افزوده میشد در دههی هفتاد این رقم به ۸۰۰ هزار نفر در سال تقلیل یافته است. (مطابق دادههای مرکز آمار ایران نرخ رشد جمعیت در ایران ۱/۲ است و با توجه به جمعیت ۶۰ میلیونی کشور در سال ۱۳۷۵، سالانه۸۰۰ هزار نفر به جمعیت افزوده میشود.) آنچه از بررسی آمارهای رسمی، که به وسیلهی مرکز آمار ایران تهیه شده برمیآید نشان میدهد که گرچه میزان تولد کودکان در روستاها به مراتب بیشتر از شهرهاست، به ساکنان روستاهای ایران نه تنها افزوده نشده، تعداد روستانشینان از ۲۴ میلیون در سال ۱۳۷۰ به ۲۳ میلیون و دویست هزار نفر در سال ۱۳۷۵ کاهش نیز یافته است. کوچ روستاییان (که تعداد متوسط افراد هر خانوارشان، حداقل ۵ نفر است)، به شهرهای بزرگ حاشیهنشینی و اشتغالهای کاذب را دامن زده که کودکان و نوجوانان از قربانیان اصلی آن هستند.
جامعهی ایران گرچه جامعهای تقریباً جوان است از کودکان و جوانان خود به خوبی نگهداری و محافظت نمیکند. گرچه در سال ۱۳۷۲ مجلس شورای اسلامی حداقل سن کودکان شاغل را از ۱۲ به ۱۵ سال افزایش داد، مجاز بودن کار کودکان در کارگاههای خانوادگی و کمبود کنترل موثر باعث شده که طبق آمار تخمینی سازمان جهانی کار (مربوط به سال 1995)، در ایران 17/4 درصد کودکان بین سنین 10 تا 14 سال به کار مشغـول باشند. لااقل مطابق آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ ، ۶۰۰ هزار نفر از ۱۴/۵ میلیون شاغل ایران را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند. اما آمار واقعی باید بسیار فراتر از این باشد؛ ۲۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی سال ۷۵ را افراد زیر پانزده سال تشکیل میدادند. با توجه به این که ۱۳ درصد کوکان ۱۰ تا ۱۴ ساله و ۹ درصد ۶ تا ۹ سالهها، که جمعا حدود ۱۷۵۰۰۰۰ نفر میشوند، به مدرسه نمیروند بعید نمینماید که رقم واقعی کودکان شاغل بسیار بیشتر از رقم رسمی اعلام شده و نزدیک به آمار تخمینی سازمان جهانی کار باشد.
به گزارش خبرگزاری "ایرنا"، مدیر کل کاهش فـقر و سیاست های جبرانی وزارت رفاه جمهوری اسلامی، در تاریخ 22/09/1383 اعلام کرده است: "بر اساس آمارها، بیش از 12 میلیون نفر در کشور در فـقر مطلق زندگی می کنند و یک میلیون نفر از نظر گرسنگی در رنج هستند". بسیاری از کودکان خانوادههایی که «در فقر مطلق» زندگی میکنند مجبورند برای افزایش درآمد ناچیز خانوادههای خود کار کنند. این کودکان را هر روز در تمام نقاط شهرهای بزرگ میتوان مشاهده کرد که اغلب به کارهای کاذب (مانند فروش فال یا اجناس بیمصرفی که نوعی گدایی پوشیده است) یا به دستفروشی مشغولند.
رشد روزافزون جمعیت و افزایش بیرویه و کنترل نشدهی مهاجرت به شهرها حاشیهنشینی و تراکم در محلههای فقیرنشین را ابعادی فاجعهآمیز داده است. این معضل یکی از ریشههای گسترش تعداد کودکان خیابانی و کار کودکان در جهان است. مطابق پیشبینیهای یونیسف حدود یکصد میلیون کودک خیابانی در سراسر جهان وجود دارد و هر روز بر تعدادشان افزوده میشود. از این تعداد حدود ۴۰ میلیون در آمریکای لاتین و ۱۸ میلیون در هندوستان به سر میبرند. اغلب کودکان خیابانی را پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله تشکیل میدهند. در ایران آمار دقیقی از تعداد و وضع کودکان خیابانی در دست نیست. مطابق گزارش خبرگزاری حیات «براساس آمار یونسکو سهم ایران از کودکان خیابانی 400 هزار نفر است ... از این تعداد مطابق آماری که مدیر اجرایی خانه سبز ( مرکز شناسایی ، جمع آوری و نگهداری کودکان خیابانی در تهران ) وابسته به معاونت شهرداری تهران ارائه داده است بدون احتساب کودکان اتباع خارجی حدوداً 25تا 30 هزار کودک در تهران به سر می برند و روزانه 100 تا 150 نفر از آنان می میرند. از مجموع کودکان خیابانی تهران، 60 درصد شهرستانی اند که عموماً از استانهای خراسان ، گلستان ، کردستان ، لرستان ، قم ، هرمزگان ، خوزستان ، کرمان و آذربایجان غربی به تهران مراجعت کرده اند . و یزد تنها با یک عدد مددجو ، کمترین میزان کودک خیابانی را دارد .»
به گفتهی دکتر سید حسن حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در سال ۱۳۸۲ پژوهشی برای بررسی معضل کودکان خیابانی انجام گرفته است: «بر اساس اين پژوهش که تحت عنوان وضعيت کودکان خياباني در ايران و ساير کشورها و با هدف تعيين وضعيت و نيازهاي کودکان خياباني با همکاري معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي» انجام شد مشخص شده که «بيش از 40 درصد اين کودکان فاقد شناسنامهاي که بيانگر هويت آنها در سالهاي آينده زندگي باشد، هستند.» به گفتهی او «متاسفانه هيچ ارگان و سازماني که به طور اخص به مسايل رفاهي کودکان خياباني در جامعه بپردازد وجود ندارد و تنها برخي مراکز خيريه حاضر به پذيرش دسته اي از اين کودکان که يتيم و بي پدر و يا فرزندان پدر معتاد و زنداني آن هم به شرط عدم سابقه ارتکاب جرم هستند.»
در ایران چند سازمان و نهاد غیردولتی به نگهداری موقت کودکان بیسرپرست میپردازند. اما امکانات محدود این تشکلها تنها کفاف نگهداری این کودکان را در ساعات یا روزهایی از هفته میدهد. این تشکلها بدون حمایت گستردهی دولت و بدون برنامهریزیهای همهجانبهای که به درمان ریشهای این معضل بپردازد تنها مرهمی بر این زخم است. معضل کودکان خیابانی و کار کودکان زاییدهی نابسامانیهای اجتماعی دیگری است که جز با برنامهریزی درازمدت و سیاستگذاریهای همهجانبه روزبهروز گسترش مییابد و ابعاد مهارناپذیر و پیامدهایی مهلک همراه خواهد داشت.
کودکان از آسیبپذیرترین اقشار هر جامعهای هستند. حفاظت و مراقبت از آنها و پدیدآوردن شرایط زیستی شایسته که امکان رشد و شکوفاییشان را فراهم کند وظیفهی کل جامعه است. اما هنوز و همچنان هر جا فاجعهای قربانی بطلبد کودکان بیدفاع در صف اول قرار دارند؛ تقريبا نيمي از ٣/٦ ميليون كشته شده در جنگهاي سالهاي ١٩٩٠ تا ٢٠٠٣ را كودكان تشكيل ميدهند، اما فقر همچنان جلاد اول است.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران