1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کنگره فلسفه، در کشوری که فلسفه را به دادگاه کشانده‌است

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

در روزهای ۳۰ آبان تا ۲ آذر «کنگره جهانی فلسفه» به ابتکار یونسکو در تهران برگزار می‌شود. برگزاری کنگره جهانی فلسفه، در پایتخت کشوری که دگراندیشان آن همواره تحت تعقیب هستند، اعتراض گروهی از اندیشمندان را برانگیخته است.

https://p.dw.com/p/PkME
یورگن هابرماس و الکساندر میچرلیش، دو تن از دانشوران مکتب فرانکفورت
یورگن هابرماس و الکساندر میچرلیش، دو تن از دانشوران مکتب فرانکفورتعکس: ullstein bild - Meller Marcovicz

در روزهای ۳۰ آبان تا ۲ آذر «کنگره جهانی فلسفه» به ابتکار یونسکو در تهران برگزار می‌شود. برگزاری «کنگره جهانی فلسفه» در ایران با انتقادهای سخت چهره‌های سرشناس فلسفه، از جمله یورگن هابرماس و اوتفرید هوفه روبرو شد. فیلسوفانی که خود در گذشته به ایران سفر کرده‌اند و با شرایط ایران آشنایی دارند. اوتفرید هوفه، مسئول بخش فلسفه سیاسی دانشگاه توبینگن آلمان و عضو افتخاری موسسه حکمت و فلسفه ایران است. وی در سال ۲۰۰۴ به مناسبت برگزاری «کنگره جهانی کانت» به ایران سفر کرد.

علاوه بر هابرماس و هوفه، روز چهارشنبه (۲۰ اکتبر) نیز، جمعی از دانش‌آموختگان و آموزگاران فلسفه در بیانیه‌ای به برگزاری کنگره فلسفه در ایران اعتراض کرده‌اند. به نظر آن‌ها این کنگره «نمایشی» است که برگزارکنندگانش «سرمداران سرکوب» هستند.

«سرکوبگران اندیشه»!

به نظر برخی صاحب‌نظران در ایران، سنت فلسفه به سیاق یونانی شکل نگرفته و آنچه ما به عنوان سنت فلسفی در ایران میشناسیم، همیشه در سیطره کلام و الهیات اسلامی قرار داشته است. ولی حتی آن هایی که معتقد به وجود سنت فلسفی در ایران هستند، خود اذعان دارند که فیلسوفانی نظیر ابوعلی سینا، سهروری و ملاصدرا همیشه تحت فشار شریعتمداران دوران خود بوده اند.

Abdi Kalantari
عبدی کلانتری، پژوهشگر فلسفهعکس: DW / Khodabakhsh

حالا سازمان جهانی یونسکو افتخار برگزاری «کنگره جهانی فلسفه» را به حکومتی داده است که خود را نماینده کلام و الهیات اسلامی می‌داند و به نظر بسیاری فیلسوفان و دانش آموختگان فلسفه، حتی نمیتواند مدعی فلسفه به گونه «اسلامی» آن و پیشبرنده سنت «بوعلی سینا» باشد.

«جمعی از دانشجویان، دانش‌آموختگان، آموزگاران و نویسندگان عرصه‌ی فلسفه در داخل و خارج کشور» در بیانیه‌ای اعتراضی نسبت به برگزاری این کنگره در تهران به ریاست کنگره یعنی غلامعلی حداد عادل اشاره کرده‌اند:

«از نظر ما، این بدان می‌ماند که کنگره‌ی جهانی حقوق بشر را در تهران تشکیل دهند، آن هم به سرپرستی کسی چون قاضی مرتضوی! حداد عادل کسی است که در همه‌ی موج‌های "انقلاب فرهنگی" از سردمدارانِ سرکوبِ فرهنگی بوده است. موج آخر این حرکت هجومِ یکسره به علوم انسانی است.»

منتقدان به برگزاری چنین کنگره‌ای در ایران می‌گویند، بیناد فلسفه، آزاد اندیشی است و تبادل آزاد نظر است، چیزی که در ایران به شدت سرکوب می‌شود.

داریوش آشوری، نویسنده، مترجم و پژوهشگر مسایل انسانی، از امضاکنندگان بیانیه، به دویچه وله می‌گوید:
«این شبیه اعتراضی است که ما حدود ۴۰ سال پیش به تشکیل کنگره‌ی نویسندگان که شهبانو می‌خواست راه بی‌اندازد کردیم. آن موقع ما اعلامیه دادیم و اعتراض کردیم که این کنگره را تحریم می‌کنیم، زیرا ما نویسندگان ایرانی آزادی نداریم و دائم تحت سانسور و تهدید هستیم. در واقع چنین شرایط مشابهی الان باعث شده است که بازهم ما این کنگره را تحریم کنیم، به خاطر این که شرایط واقعی آزادی اندیشه و تبادل فکر در ایران وجود ندارد که کنگره‌‌ای به نام کنگره‌ی فلسفه بخواهد تشکیل شود که به‌هرحال محل داد و ستد آرای فلسفی است و لازمه‌اش وجود آزادی و وجود آدم‌های آزاد و آزاده‌ای است که به اندیشه و آزادی اندیشه احترام بگذارند.»

40 Jahre DW Persisch d. ashouri
داریوش آشوری، نویسنده، مترجم و پژوهشگر مسایل انسانیعکس: DW

عبدی کلانتری، پژوهشگر فلسفه، یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه در انتقاد به «یونسکو» می‌گوید:
«من حقیقتا نمی‌دانم که معیارهای یونسکو در این مورد چه بوده، ولی هدف دولت آقای احمدی‌نژاد تا اندازه‌ای روشن است. آن‌ها می‌خواهند تصویر مثبتی از وضعی که در ایران هست به جهانیان عرضه کنند. هدفشان عملا اجرای یک صحنه تئاتری است که خودشان کارگردانش هستند، خودشان سناریویش را نوشته‌اند و بازیگرانی هم که می‌آیند آنجا شرکت می‌کنند، عملا در خدمت همان سناریو و داستانی هستند که دولت ایران می‌خواهد به دنیا عرضه کند.»

علوم انسانی، متهم ردیف یک

جمعی از دانش‌آموختگان و نویسندگان عرصه فلسفه در بیانیه خود از دشمنی حکومت ایران با فلسفه نوشته‌اند:
«سال گذشته، پس از این که در یک دادگاه نمایشی علوم انسانی را در مقام متهم نشاندند، با پشتیبانی و فرمان پیشوای دستگاه، به دانشگاه‌ها یورشی بردند که پیامد آن فشار بیشتر بر استاد و دانشجو و گسترش سانسور و خفقان بوده است. طبق فرمان رهبری، می‌خواهند برای علوم انسانی بدیلی "اسلامی" بسازند، با این گمان که از طریق تدریس و تبلیغ آن بتوانند ذهن استاد و دانشجو و جامعه را آن گونه که خود می‌خواهند "به راهِ راست" هدایت کنند.»

داریوش آشوری در پاسخ به این سوال که جمهوری اسلامی با عملکردی که در بیانیه به آن اشاره شده چه اصراری بر برگزاری کنگره فلسفه در تهران دارد می‌گوید: «در جمهوری اسلامی تناقضات بی‌شماری هست که توضیح و پاسخی ندارد. جمهوری اسلامی به‌عنوان نوعی پرستیژ، به‌عنوان جنبه‌ی نمایشی قضیه، به این نیاز دارد. علی‌رغم این که علوم انسانی را سرکوب می‌کند، علی‌رغم این که از روزنامه‌نگاران تا فیلسوفان در زندان‌هایش هستند و یا بسیاری‌شان اینسو و آنسوی دنیا پراکنده شده‌اند، او هم مثل دیگر حکومت‌ها به کارهایی نمایشی نیازمند است که ازجمله کنگره‌ی فلسفه هم می‌تواند یکی از آن‌ها باشد.

کدام نظر، کدام عمل؟

موضوع «کنگره جهانی فلسفه» در تهران «فلسفه: نظر و عمل» است، با مباحثی پیرامون «فلسفه و سیاست»، «فلسفه و تاریخ فلسفه»، «فلسفه و اخلاق» و بسیاری مباحث دیگر. به گفته برگزار کنندگان کنگره، صدها مقاله از خارج و داخل ایران در اختیار آن‌ها قرار گرفته است.

نویسندگان بیانیه اعتراضی به برگزاری این کنگره در تهران با اشاره به عنوان کنگره یعنی «فلسفه: نظر و عمل» به ایرانیان و جهانیان اعلام کرده‌اند:

«این حکومت‌گران و ایدئولوگ‌ها در عالم "نظر" هیچ نسبتی با فلسفه ندارند. بنیاد فلسفه همیشه بر آزاداندیشی و پرسش‌گری و گفت‌و‌گوی اهل نظر بوده است نه مغزشویی به زور داغ و درفش و سرنیزه. حاصل نظر حکومتگران در مقام "عمل"، در زندان‌های کهریزک و اوین، در به محاکمه کشاندن علوم انسانی در دادگاه‌های نمایشی و نابکاری‌های دیگری از این دست متجلی شده است.»

ارزیابی مخالفان تحریم

با وجود این انتقادات، به عقیده برخی، تحریم این کنگره می‌تواند درهای بسته ایران بر روی روشنفکران را بسته‌تر و امکان سرکوب را بیشتر کند. عبدی کلانتری با این ارزیابی مخالف است او می‌گوید:
«این بار اول نیست که من این استدلال را می‌شنوم. در این سی سال گذشته چندین مورد این اتفاق افتاده است، به‌خصوص از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی که باب رفت و آمد خارج با ایران باز شد، مدام دعوت می‌شد که دانشمندان ایرانی و همین طور خارجی بیایند در کنفرانس‌ها شرکت کنند. از اساتید دعوت می‌شد که بیایند درس بدهند. ولی ما نتیجه‌ی خیلی مثبت و سازنده‌ای تا الان ندیدیم. یعنی باب مذاکره‌ی ایران با جهان باز نشده است و با توجه به آن تجربه‌ی گذشته و نتایج منفی‌اش، من فکر نمی‌کنم این بار که رژیم از همیشه سرکوب‌گرتر است، بتواند این باب گفت‌وگو را باز کند.»

او معقتد است راه تبادل فکر و اندیشه زمانی ممکن بود باز شود که نهادهای آکادمیک مستقل از دخالت دولت ایران می‌توانستند باهم بده بستان و مراوده‌ی فرهنگی داشته باشند و اساتید بدون دعوت از کانال‌های رسمی بتوانند آزادنه به ایران بروند و مستقیم با مردم و دانشجویان تماس گیرند. او می‌گوید:«من فیلسوف نیستم، بنابراین در مقامی نیستم که راجع به رفتار فیلسوفان مهم دنیا نظر دهم و نمی‌خواهم که آن‌ها را از لحاظ اخلاقی قضاوت کنم. ولی فکر می‌کنم که از طریق کانال‌های رسمی دولتی، عملا آن‌ها در خدمت تبلیغات رژیم ایران به‌کار گرفته می‌شوند.»

« کنگره بی اعتبار و اهمیت»!


امضاکنندگان بیانیه «همه‌ی مردمان پای‌بند به شرافتِ علم و اندیشه را به تحریم این نمایش مسخره» فرا خوانده‌‌اند:
«پاسداشتِ فلسفه، پاسداشتِ اندیشه‌ی آزاد و آزادی اندیشه است. اندیشه در ایران امروز در زندان است، و همانا زندان موضوع اساسی اندیشه در ایران امروز است. کنگره‌ی نمایشی تجلی‌گاه اندیشه نیست. چنین نمایش‌هایی، در حقیقت، برای آن برگزار می‌شوند که بر سرکوبِ اندیشه در کشور سرپوش بگذارند و تفکر را به بازی بگیرند.»

به عقیده داریوش آشوری این کنگره‌ها به‌ویژه وقتی توسط دولت‌ها برگزار می‌شوند، هیچ اهمیت خاصی ندارند و زمانی که سازمانی بین‌المللی مثل یونسکو آن را برگزار کند، بیش‌تر جنبه‌ی نمایشی دارند:
«یونسکو هم یک دستگاه بورکراتیک بین‌المللی است که باید این جور چیزها را برگزار کند. به‌هرحال، در کشورهایی که فلسفه زندگانی واقعی ندارد و فیلسوف به معنای دقیق کلمه در آن پیدا نمی‌شود و یا در فضاهای فرهنگی که جایی برای رشد فلسفه وجود ندارد، این‌ها حضورشان بیش‌تر جنبه‌ی نمایشی دارد یا حداکثر حضوری آکادمیک برای کلاس‌های درس دارد. این کنگره‌ها، نه تأثیری در رشد فکر فلسفی دارند، نه در رشد علمی. البته این کنفرانس‌ها و سمینارها در جاهایی مهم هستند. مثلا وقتی که از طریق نهادهای اساسی علمی یا فلسفی در دانشگاه‌های درجه یک دنیا برگزار می‌شوند، یا وقتی که متفکران برجسته برای داد و ستد فکری می‌آیند. اما وقتی دولت‌ها این کنفرانس‌ها را برگزار می‌کنند، از لحاظ فکری هیچ ارزش و اهمیتی ندارند.»

نویسندگان بیانیه از همه‌ی کسانی که برای این "کنگره" مقاله فرستاده‌اند، خواسته‌اند یا مقاله‌ی خود را پس بگیرند یا از شرکت در "کنگره" خودداری ورزند. و امیدوارند کسانی که هنوز مقاله‌ی خود را ارسال نکرده اند از ارسال آن منصرف شوند.

نیلوفر خسروی
تحریریه: جواد طالعی