کنکور، کابوسی در رویا
۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبهسمن اجلالی، ۱۸ ساله، که دانشآموز مدرسهی تیزهوشان در تهران است، در گفتگو با دویچهوله از برزخ روزهای مانده به کنکور میگوید.
دویچه وله: چه احساسی داری؟
سمن اجلالی: اضطراب ندارم اما یک نوع احساس بیخبری از آینده دارم. نداشتن تصور و قادر نبودن به پیش بینی اینکه چه میشود، آزارم میدهد.
مگر زندگی همهاش در دانشگاه خلاصه شده؟
نه. اما این را جامعه و مدرسه به ما میدهد. همهی همکلاسیها از این موضوع حرف میزنند. نمیتوان خود را از این فضا بیرون کشید.
شاهد بحرانی در بین همکلاسیهای خودت بودی که کسی درس را از فرط فشار کنار بگذارد؟
دو نفر در مدرسهی ما اینطوری شدند. اوج کار پیشدانشگاهی بهمن و اسفند ماه است. یکی از همکلاسیهای من دو ماه مریض شد و بعد معلوم شد، مریضیاش ریشهی عصبی دارد. او اصلا درس را گذاشت کنار و گفت شاید سال دیگر دوباره شروع کنم. یکی دیگر هم اول یک روز در میان آمد مدرسه و همهش گریه میکرد. او هم دیگر نیامد و گفت ترک تحصیل میکند. البته گروه دوستان آدم هم خیلی مهماند. گروههایی هستند که تمام مدت دارند با هم رقابت میکنند و حتی برای یکدیگر خالی میبندند که من این را خواندم، من آن تست را زدم. این خودش، ذهن آدم را به هم میریزد.
تصورت از دانشگاه چیست؟
من از شش سالگی همهاش در مدرسه و دبیرستان به سربردهام و اصلا در جامعه نبودم. ترس دارم که وقتی بروم دانشگاه، برخورد با جامعه را بلد نباشم. تجربهی همکلاسی شدن با پسرها را ندارم و میترسم ویژگیهای رفتاری پسرها را بلد نباشم. همه میگویند که پسرها دخترها را در دانشگاه مسخره میکنند.
دربارهی زندگی دانشجویی چه خیال یا رویایی داری؟
تصور خاصی ندارم. همیشه در مدرسه و محیط بسته بودهام. از این محیط بدم میآید و در نتیجه به خوبیهای دانشگاه، از جمله محیط بازتر آن فکر میکنم. البته در مدرسه، همه دختر بودهایم و همیشه سرکلاس و در حیاط، مزه پراندهایم و شیطنت کردهایم و مشکلی نبوده. کمی میترسم که نتوانم در دانشگاه این رفتار آزاد را داشته باشم. بهطور کلی، برایم مهم است که وقتی دانشجو شدم، مستقلتر و راحتتر باشم. بیشتر از الان از خانه بیرون بروم و تفریح بکنم.
چه رشتهای زدهای، چقدر امیدواری قبول شوی؟
امتیازهایم در کنکور آزمایشی خیلی بالا بود. خیلی بعید است که قبول نشوم. رشتهی اولام برق دانشگاه صنعتی است. هیچ تصوری از رد شدن ندارم.
چه فکری کردهای که ترسات از روز کنکور بریزد؟
من اینقدر تست زدهام که دیگر از تست زدن نمیترسم. با پدر و مادرم هم قرار گذاشتهایم که از دو روز قبل از کنکور، فقط استراحت کنیم و به پارک و سینما برویم. شب کنکور هم باید زود بخوابم. امروز، داشتیم بهطور آزمایشی صحنهی کنکور را در خانهمان بازسازی میکردیم.
چطور؟
الان یک پیشنهادی از طرف مدرسهها مطرح شده که میگویند به صورت نمادین در خانه، روز کنکور را شبیهسازی کنید. ساعت پنج و نیم صبح پا شوید و مانند روز امتحان، روپوش و مقنعه بپوشید. روی یک صندلی بنشینید و پرسشنامه بگذارید جلوی خود. یکی از اعضای خانواده هم ممتحن شود. با مادرم و برادرم این کارها را کردیم.
برایت جدی بود یا خندهدار؟
جدی بود، میتواند کمک کند. زمان کنکور ۴ ساعت و ۱۰ دقیقه است و رشتهی ریاضی همهاش ۷۵ دقیقه آزمون عمومی دارد و بقیهاش آزمون تخصصی است. در این فاصله چند ساعت باید تمام مدت سرمان پایین باشد و این سخت است. خوب است که تمرین و شبیهسازی کنیم.
جلوی تقلب را هم گویا شدیدا میگیرند؟
یک طرحی امسال گذاشتهاند که ده مدل سوال است و ترتیب سوالها فرق میکند. در نتیجه سوال اول من با بغل دستیام شبیه نیست. نفر دهم سوالات شبیه مرا دارد. این، امکان از روی دست هم نگاه کردن و کمک به بغلی را میگیرد. اما ممکن است پرسشنامهی من با ده سوال آسان شروع شود ومن روحیه بگیرم، در حالیکه اگر شروع سوالها سخت باشند، روحیهی آدم خراب میشود. این از نظر روانشناسی در شروع کار خیلی مهم است. این از اشکالهای طرح ضد تقلب است.
برنامهات برای بعد از کنکور چیست؟
میخواهم استراحت کنم، آرام باشم، مسافرت بروم و با دوستانم باشم. از کلاس دوم به بعد، همیشه سرگرم درس خواندن بودم. در چهار سال آخر، اصلا میهمانی نرفتم. حتی تولد مامانم که همه میآیند، من در اتاقم را بستهام و بیرون نیامدهام. منتظرم از سد کنکور بگذرم، شروع کنم به زندگی عادی.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: کیواندخت قهاری