1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کناره‌گیری "یک افسونگر شوخ‌طبع"

۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

می‌گویند زنان او را دوست دارند و مردان ازاو پیروی می‌کنند؛ فرزند یک بزرگ‌زمیندار، که رهبر کمونیست‌ها شد. زمانی که بلوک شرق مدت‌ها بود به تاریخ .پیوسته بود، او می‌بایست به عنوان دایناسور نوع خود همچنان حکومت کند.

https://p.dw.com/p/D9x3
کاسترو در سال ۱۹۵۹عکس: Picture-Alliance /dpa

فیدل کاسترو، رهبر کوبا، در تمام عمر یک مبارز بود و شورش کرد: نخست علیه پدرش که زمیندار بود و کارگرانش را استثمار می‌کرد. سپس علیه باتیستا، دیکتاتور کوبا که همه‌ی کشور را استثمار می‌کرد. و سرانجام ده‌ها سال علیه ایالات متحده‌ی آمریکا و سازمان سیای آن که ده‌ها بار می‌خواستند او را بکشند و رژیمش را سرنگون سازند. فیدل کاسترو از همه‌ی این‌ها جان سالم به در برد. ولی این قدیمی‌ترین رییس دولت جهان نیز، اینک از سیاست کناره می‌گیرد.

کاسترو در سال ۱۹۵۳ تنها با ۱۱۳ شورشی مسلح، به دومین پادگان نظامی بزرگ دیکتاتور کوبا یورش برد و زنده ماند. در سال ۱۹۵۸ پس از فرود در کوبا، متحمل خسارات سنگین شد: با ۲۰ تن از رفقای خود مبارزه‌ی چریکی علیه دیکتاتوری باتیستا را از سرگرفت و زنده ماند. تا کنون ده‌ها سوء‌قصد به جان او شده است؛ طبق داده‌های رسمی حتا ۶۰۰ بار. ولی کاسترو زنده مانده است.

خود او هم در این زمینه کم‌کم به فکر افتاده و می‌گوید: «از آنجا که آنان ‌شانس نداشتند و موفق نبودند، اینک همه‌ی آنان مرا شدیدا بیمار یا مرده قلمداد می‌کنند. این است که من دچار یک مساله‌ی جدی شده‌ام: اگر روزی واقعا مرده باشم، هیچکس مرا باور نخواهد کرد».

فیدل کاسترو یک افسونگر شوخ‌طبع است. می‌گویند زنان او را دوست دارند و مردان ازاو پیروی می‌کنند. دست‌کم در مورد کوبایی‌های فقیر چنین است. قشر بالایی جامعه، پس از انقلاب به آمریکا گریخت؛ به‌ویژه زمانی که کاسترو در سال ۱۹۶۱ از انقلاب ضدفاشیستی خود بطور قطعی یک انقلاب سوسیالیستی ساخت.

کاسترو می‌گوید: «این یک انقلاب سوسیالیستی و دمکراتیک انسان‌های ساده است. انقلاب انسان‌های ساده برای انسان‌های ساده. و ما آماده‌ایم زندگی خود را برای این انقلاب سوسیالیستی بدهیم. کارگران، دهقانان، مردان و زنان سوگند می‌خورند که تا آخرین قطره‌ی خون از آن دفاع کنند».

از فرزند مرفه یک بزرگ‌زمیندار، یک رهبر کمونیست ساخته شد. چهاردهه پس از آن، زمانی که بلوک شرق مدت‌ها بود به تاریخ پیوسته بود، او می‌بایست به عنوان دایناسور نوع خود همچنان حکومت کند.

کاسترو ده رییس‌جمهوری آمریکا را تجربه کرد. آمریکا در همه‌ی این سال‌ها نه تنها دشمن اصلی، بلکه همچنین بهترین عذر و بهانه‌ی او بود. او همه‌ی نارسایی‌ها را در کوبا به گردن آمریکا می‌انداخت و هر کس جرئت می‌کرد در اظهارات او تردید کند، به زندان می‌افتاد. کاسترو دگراندیشان را تحمل نمی‌کرد. او مردی بود که برای مردمش بهداشت، مواد اولیه‌ی خوراکی و سواد به همراه آورد، ولی همچنین سرکوب، خودکامگی، قیمومت و شعار.

Michael Castritius رادیو دویچه وله