پيشتاز ايجاد سوادآموزی زنان بزرگسال
۱۳۹۹ شهریور ۲, یکشنبهمحترم اسكندری در یک خانواده اشرافی ولی برابرخواه رشد كرد. پدرش هوادار جنبش مشروطه بود و "انجمن آدميت" را بنا نهاد.
خواندن و نوشتن را نزد پدرش آموخت و سپس در مكتبخانه ميرزا علیمحمدخان محققی ادبيات فارسی و فرانسه خواند و با آموزگارش پيوند زناشويی بست.
۱۹ ساله بود كه نخستين تظاهرات زنان را رو به روی مجلس نوبنياد شورای ملی برگزار كرد. در اين تظاهرات، زنان زير چادرها كفن پوشيدند و به كنايه از نمايندگان میخواستند كه "اگر نمیتوانيد در برابر دخالت روسها در سياست كشور پايداری كنيد كشور را به ايشان بسپاريد".
۲۰ ساله بود كه آموزگاری چند مدرسه دخترانه را در تهران پذيرفت و دو سال بعد مدير يكی از آن مدرسهها در قناتآباد تهران شد.
۲۴ ساله بود كه به پشتيبانی همسرش گروهی از زنان فرهيخته را گرد آورد تا با برگزاری سخنرانیها از مردم بخواهند كالاها به ويژه پارچههای وطنی مصرف كنند.
۲۷ ساله بود كه "جمعيت نسوان وطنخواه" را بنياد نهاد كه گرايش سوسياليستی داشت.
او به عنوان سرپرست انجمن هدفهای جمعيت را در ارگان انجمن به همين نام به چاپ رساند: «سعی در تهذیب و تربیت دختران، ترویج صنایع وطنی، باسواد كردن زنان، نگهداری از دختران بیسرپرست، تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر و تشكیل هیأت تعاونی به منظور تكمیل صنایع داخلی و مساعدت مالی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ".
در اين مجله از تبعيض بر زنان به ويژه ازدواج زودهنگام و حجاب به شدت انتقاد میشد.
او نمايشنامه انتقادی "آدم و حوا" اثر ميرزاده عشقی را با همكاری اعضای انجمناش برگزار كرد و درآمد آن را به تشكيل كلاسهای سوادآموزی زنان بزرگسال اختصاص داد.
از آنجا كه او هيچ تبعيضی را بر زنان برنمیتابيد برای جلب توجه مقامات رسمی، گروه بزرگی از زنان فعال انجمن را در ميدان توپخانه گردآورد و جزوه توهينآميز "مكر زنان" را به آتش كشيد.
در پی آن نيروهای نظميه (شهربانی) او را در ۲۸ سالگی (سال ۱۳۰۲) بازداشت كردند. او در اداره شهربانی در دفاع از اين كار گفت: «این عمل ما برای دفاع از آبروی مادران و خواهران شماست. ما هم مثل تمام انسانها عقل داریم و مكار نیستیم".
محترم اسكندری در ۲۹ سالگی در زادگاهش درگذشت.