پدر تئاتر ایران
۱۳۹۹ اسفند ۵, سهشنبهپدر سید علیخان نصر از پزشکان بنام کاشان و تهران بود.
۱۵ ساله بود که دبیرستان را در مدرسه فرانسوی الیانس به پایان رساند و همانجا و بعدها در مدارس دیگر آموزگار زبان فرانسه، ریاضیات و تاریخ و ... شد و چندین کتاب درسی مانند "علم الاشیا" در شش جلد، "هنرآموز دوشیزگان" در شش جلد،
"حفظالصحه"، "فیزیک گاز"، "تاریخ ایران و دنیا"، "تاریخ مختصر ایران" و "تاریخ عمومی" تدوین کرد.
از کودکی شیفته هنرهای نمایشی بود: «اکنون که مدرسهای نیست و وزارت فرهنگ هم به این کار علاقهای ندارد و شاید کفر هم میداند، چرا ما باید ساکت باشیم؟ نباید این ذوق خداداد در جوانان ما کشته شود.»
۲۰ ساله بود که به پاریس رفت، تئاتر خواند و پنج سال پس از آن به تهران بازگشت و گروه "کمدی ایران" را گشود که ماهی دو بار در گراند هتل نمایشنامههایی با نویسندگی، کارگردانی و نقشآفرینی او به روی صحنه میبرد و برای نخستین بار پای زنان را به صحنه نمایش باز کرد.
او بیش از ۱۲۰ نمایشنامه ماندگار مانند "تا اینجوریم همینجوره"، نوشته یا ترجمه و اقتباس کرده که بیشتر آنها طنزهایی در انتقاد از نارساییهای اخلاقی مانند "ظاهربینی، پولدوستی و بیاحترامی به همنوعان" است. در نمایشامههای او فرد "دردسرآفرینی" مسیر رویدادهای داستان را دگرگون میکند، اما سرانجام نتیچه اخلاقی از کارهای ناهنجار میگیرد.
در "طلبکار و بدهکار"، میزبان آنقدر توی حرف بستانکار میدود که به حاجیآقا که آمده طلبش را بگیرد، فرصت نمیدهد که بپرسد کی میخواهد پولش را پس بدهد:
(رو به زیرک)
"زیاد از حاجی جلو نیفت و مواظب باش تو چاه و چوله و یا گل نیفتند".
"اطاعت میکنم قربان".
(نزدیک در، رو به مردم)
"چاه و چوله یعنی چه؟ هرکس به کسی قرض بدهد جایش باید اسفلالسافلین باشد".
۳۰ ساله بود که در کنار تئاتر، رفتهرفته به چندین مقام اداری و سیاسی رسید و در سِمَتهای معاون وزیر، استاندار مازندران و یک بار هم وزیر پست و تلگراف خدمت کرد و از جمله اداره برق را گشود.
۴۸ ساله بود که "هنرستان هنرپیشگی" را بنیاد نهاد و در نخستین دوره ۴۰ هنرجوی مرد و ۱۲ هنرجوی زن را پذیرفت.
علی نصر در ۷۰ سالگی در زادگاهش درگذشت.