پدر استقلال کنیا
۱۳۹۸ مرداد ۳۱, پنجشنبهجومو کنیاتا (Jomo Kenyatta) در روستای ایچاوِری در مرکز کنیا زاده شد.
پدرش کدخدا بود و دامچرانی را برای پسرها بهتر از درس خواندن میدانست.
۱۳ ساله بود که پدر و مادرش را از دست داد و نزد پدربزرگش که حکیم و درمانگر بود رفت ولی چون او هم با درس خواندنش مخالف بود از خانه گریخت و به کلیسای انگلیسیها پناه برد و در آنجا دبستان را به پایان رساند.
۲۱ ساله بود که تعمید گرفت و به دنبال کار به نایروبی، پایتخت کنونی کنیا رفت.
۲۷ ساله بود که نام انگلیسی خود (جانستون کامائو) را به جومو کنیاتا تغییر داد و از سوی طایفه خود کیکویوها نماینده مذاکره با بریتانیاییها برای استقلال کشور شد.
میگفت: «سفیدها که آمدند، سرزمین از آن ما بود و کتاب مقدس مال ایشان. آنها به ما دعا با چشم بسته آموختند. چشمها را که باز کردیم، سرزمین مال آنها شد و کتاب مقدس از آن ما.»
۳۷ ساله بود که برای مذاکره به لندن رفت اما وقعی به سخنان او نگذاشتند و به کنیا بازش گرداندند.
یک سال پس از آن به انگلیس بازگشت و در دانشگاههای آنجا و مسکو اقتصاد و انسانشناسی خواند و رساله پژوهشی "در برابر کنیا" را نوشت و آداب و رسوم ملتش را شرح داد و استقلال کنیا را تبلیغ کرد.
۵۸ ساله بود که سرانجام سیاهان کنيا بر سفیدهای بومیشده و استعمارگران انگلیسی شوریدند و کشتار از هر دو سوی مخالف به راه افتاد.
۶۰ ساله بود که بریتانیاییها او را به هفت سال زندان و کار اجباری بردند. پس از شش سال او را آزاد کردند ولی در حصر خانگی نگه داشتند و پس از رهایی کامل، از او به عنوان آشتیدهنده ۴۰ قوم آن سرزمین با سفیدها کمک خواستند.
۷۰ ساله بود که با شعار "هارام بِه" (همه باهم به پیش) نخست وزیر کشور شد و یک سال پس از آن استقلال کشور را اعلام کرد و او را به عنوان نخستین رئیس جمهوری کنیا برگزیدند.
هر چند او در زمان حکومتش قوم خود یعنی کیکویوها را بر دیگر اقوام برتری داد، از زمينداران بزرگ شد و با سفیدها علیه سیاهان تنگدست ساخت، اما مردم کنیا مبارزات ۴۰ سالهاش را از یاد نبردند و با او دشمنی نکردند.
جومو کنیاتا در ۸۷ سالگی در جنوب کنیا درگذشت.