1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پدر آموزش و پرورش نوین

۱۳۹۹ خرداد ۲۸, چهارشنبه

بیست و هشت خرداد ۱۲۷۳: ۱۲۶ سال پیش در چنین روزی عیسی صدیق در تهران زاده شد.

https://p.dw.com/p/3dtoc
Symbolbild Schreiben Bücher
عکس: Colourbox

پدر عیسی صدیق بازرگان و مادرش از یک خانواده روحانی بود.

پدر و مادرش بسیار باورمند بودند و می‌خواستند فرزندشان فقط در آموزشگاه‌های دینی درس بخواند و پس از آن کار پدر را دنبال کند. اما او که شیفته دانش‌های نوین بود پس از آموختن الهیات به دارالفنون رفت و انگلیسی و فرانسوی آموخت.

او می‌گفت: «پدرم می‌خواست وارد تجارت شوم و هرچه زودتر ازدواج کنم، لیکن با زحمات طاقت‌فرسا و الحاح بسیار پس از پنج ماه گفت‌وگو و کشمکش به کمک دایی‌ام او را راضی کردم که مرا از ادامه تحصیل منع نکند».

۱۷ ساله بود که با دانشجویان اعزامی به پاریس رفت و در آنجا با تدریس زبان انگلیسی هزینه تحصیل دانشگاهی در رشته ریاضی را تأمین کرد، یک سال در انگلیس فارسی آموزش داد و پس از آن در دانشگاه پاریس درس می‌خواند و کار می‌کرد.

۲۴ ساله بود که به ایران بازگشت و به خدمت در وزارت آموزش و پرورش درآمد، چندین دبستان و دبیرستان در گیلان بنیان نهاد و قانون‌ها و بخشنامه‌هایی برای به روز کردن آموزش کودکان و نوجوانان در ایران پیشنهاد کرد.

۳۶ ساله بود که به نیویورک رفت و همزمان با پژوهش در روش‌های تازه آموزشی و پرورشی، پس از یک سال دکترای فلسفه گرفت و به ایران بازگشت و طرح گشایش دانشگاه تهران را تهیه کرد و بعدها چند سال سرپرست این دانشگاه بود.

او شش بار وزیر فرهنگ شد و گرچه مدت وزارتش هربار کوتاه بود اما در همان زمان نظامنامه دبستان‌ها را نوشت و به اجرا درآورد، ۲۶ مدرسه در سراسر کشور بنیان‌گذاشت و دانشسرای مقدماتی تهران را توسعه داد.

او سال‌ها استاد تاریخِ فرهنگ دانشگاه تهران بود و در چندین کتاب آموزشی برای دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها در رشته‌های ریاضی و علوم تربیتی به فارسی و انگلیسی نگاشت که برخی از آنها مانند "اصول تدریس حساب و حل مسائل فکری" و "روش نوین در تعلیم و تربیت" ۲۰ بار تجدید چاپ شدند.

سبک نوشتارهای او روان و بی‌پیرایه است و صمیمیت و بی‌پروایی و پرداختن به جزئیات، آثارش را برای خواننده دلپذیر می‌کند.

در کتاب "یک سال در آمریکا" که از آن قصد توصیه و تربیت داشته می‌نویسد: «من چون ایرانی و عادت کرده بودم سایرین کار را انجام دهند، در ابتدا از کافه‌تریا خوشم نیامد ولی همینکه دیدم اشخاص بسیار محترم در آنجا غذا صرف می‌کنند حقیقتا از این کار خرسند بودم، زیرا مساوات حقیقی که بین افراد موجود بود مرا از خجلت کار کردن خارج کرد و از غذای خود نیز این لذت را می‌بردم که خودم کار خود را کرده‌ام و ننشسته‌ام تا سایرین خدمت مرا انجام دهند».

عیسی صدیق در ۸۴ سالگی در زادگاهش درگذشت.