پایان سه دهه گسست؟ • گفتوگو با مهرزاد بروجردی
۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبهدکتر مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکوز نیویورک، در گفتوگو با دویچهوله، از بنبستها و پیشداوریهای چندین ساله میان آمریکا و ایران میگوید. به نظر دکتر بروجردی، خطر این هست که مسئولان ایرانی، این پیام را ناشی از ضعف آمریکا تلقی کنند.
دویچهوله: اوباما در پیام غیرمنتظره خود، هم با مردم ایران سخن گفت و هم با رهبری سیاسی. آیا وزن هر دو خطاب یکسان بود، خطاب اصلی اساسا به که بود؟
مهرزاد بروجردی: اجازه بدهید بگویم که این پیام مهمی است و امیدوارم پاسخ درخور را دریافت کند. فکر کنم این پیام بیشتر به رهبران ایران بود. در دولت بوش هم چندین بار از این پیامها داده شده بود که البته میشد آنها را در چارچوب دیپلماسی عمومی آمریکا گذاشت. این بار، لحن صحبت آقای اوباما و تاکیدهایی که کرد، با موارد گذشته متفاوت بود. این تحول مهمی است. نقشی هم که به این پیام داده شد و شکل پوشش آن در رسانههای عمومی، نشان میدهد که دولت آمریکا خواستار رسیدن این پیام به مردم و رهبران ایران است.
شما ظرفیتهای موجود در جمهوری اسلامی برای مواجهه خردمندانه با این پیام را چگونه میبینید؟
شاید وقت آن باشد که هر دو طرف به جای تکرار شعارهای خستهکننده کنونی، عمیقتر فکر کنند. آمریکا درگیر اوضاع افغانستان و عراق است. رهبران ایران هم باید توجه کنند که اقتصاد بیمار ایران با شرایط بد جهانی، بدتر میشود. من زیاد خوشبین نیستم که مسئولان ایرانی با روی کار آمدن اوباما و بر اساس شرایط موجود، تغییر موضع بدهند. طی سی سال گذشته، بارها موقعیتهایی برای استفاده بهینه ایجاد شد، اما به عمل نرسید.
محافلی در ایران، معمولا پس از این اشارههای آشتیجویانه از سوی آمریکا، شروط دیگری را برای شروع تعیین میکنند و بازی را عملا به نقطه آغاز یا نقطه کور میکشانند. به نظر شما چنین جریانی میتواند مانع از عملکرد واقعی این پیام شود؟
بله! البته در هر دو طرف این موانع هست. ما میدانیم که در سال ۲۰۰۳ ایران برای آمریکا پیام فرستاد ولی چون آمریکا در آن زمان در جنگ افغانستان پیروز شده و دولت عراق را هم سرنگون کرده بود، دلیلی ندید که با ایران مذاکره کند. امروز هم اگر ایرانیها، این پیام را ناشی از ضعف دولت آمریکا تلقی کنند، اتفاقی نمیافتد. واقعیت این است که دشمنی با آمریکا، هویت برخی افراد در جامعه ایران است.
پیش از این صحبت بود که اوباما قصد نوشتن نامه به رهبر یا رییس جمهور ایران را دارد اما در انتخاب زمان مردد است. آیا این پیام را میتوان پیشنویس این نامه مفروض دانست؟
استنباط من از این نامه اینست که اوباما آماده مذاکره با هرمسئولی در ایران هست. چه در سطح رهبری، چه در سطح ریاست جمهوری. آقای احمدینژاد نامهای نوشته بود به اوباما که پاسخ درخوری دریافت نکرده بود. پیام نوروزی اوباما به شکلی، پاسخ به نامه احمدینژاد هم هست. البته در محافل سیاسی آمریکا در مورد اینکه با دولت احمدینژاد مذاکره شود یا شخص رهبر، اختلافنظر هست. طرفین استدلالهای خود را دارند و به نظر میرسد راه واحدی هنوز انتخاب نشده باشد. البته پیام نوروزی آقای اوباما نافی این مسائل نیست. به نظر من اوباما راه را باز کرده و اگر مذاکره مستقیمی در مورد مسائل ایران و آمریکا صورت نگیرد، مسایل افغانستان از جمله، فرصتی خواهد بود که طرفین پشت میز مذاکره بنشینند.
اساسا چقدر باید از این پیام ذوقزده شد؟ با توضیحاتی که شما میدهید، نباید امیدوار بود که مسئولان ایرانی روی چندان خوشی به این پیام نشان دهند.
بله، زیاد نباید ذوقزده شد. بارها این پیامها رد و بدل شدهاند و عملکرد سی سال گذشته نشان میدهد. من بعید میدانم در آستانه انتخابات ایران ما انتظار پاسخ مثبت داشته باشیم. البته با مشکلات اقتصادی کنونی، تنها یک طرف ضربه نمیخورد و ایران هم بهای سنگینی خواهد پرداخت. آمریکاییها الان در مخمصه افتادهاند و بهخاطر مسائل افغانستان و عراق در شرایطی نیستند که بخواهند راه دیگری برای مواجهه با ایران در پیش بگیرند. تهدیدهای ضمنی دولت اسراییل نیز در آمریکا بازخورد خوبی ندارد. امیدوارم من اشتباه کنم و در ماههای آینده طرفین به پای میز مذاکره بروند.
آیا ممکن است آمریکا به مذاکره بدون پیششرط رو بیاورد و این یک برد جدی سیاسی برای ایران شود که همیشه بر حذف پیششرط اصرار میکرد؟
بله امکانپذیر است و درستهم همین بود! من شخصا با پیش شرط برای مذاکره آنهم چنین شرط بالایی مخالفم. تمام دعوا راجع به غنیسازی بود و ایران این امتیاز را قبل از مذاکره نمیداد. برداشتن پیششرطها با شرایط اقتصادی کنونی، چندان دور از ذهن نیست ولی اگر بخواهم محتاطانه اظهارنظر کنم، باید بگویم آمریکاییها برخورد مرحلهای را در دستور کار خود قرار خواهند داد. مسائل عراق و افغانستان میتوانند نقطههای شروع باشند.