1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

وقتی مست‌ها به فایده‌گراهای بی‌رحم بدل می‌شوند

DK۱۳۹۳ آبان ۱۱, یکشنبه

آیا اجازه داریم یک نفر را فدا کنیم تا پنج نفر دیگر را نجات دهیم؟ این یکی از نمونه‌های مشهور اندیشه‌ورزی در فلسفه اخلاق است. روان‌شناسان در یک میخانه تحقیق کرده‌اند که الکل چه تأثیری بر پاسخ به این پرسش می‌گذارد.

https://p.dw.com/p/1Dfkz
عکس: Fotolia/lassedesignen

یکی از اندیشه‌ورزی‌های کلاسیک در حوزه نظریه اخلاق می‌گوید: قطاری با سرعت به سوی پنج نفر در حرکت است و نمی‌توان آن را متوقف کرد. تنها راه، تغییر مسیر ریل است. ولی مسیر ریل اگر تغییر کند، قطار فقط یک نفر را زیر خواهد گرفت. به نظر شما، آیا سوزن‌بان باید اهرم تغییر مسیر ریل را به حرکت درآورد؟ این پرسشی است در حوزه نظریه فلسفی فایده‌باوری (utilitarianism)

فردی که به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهد، کنشی فایده‌باور دارد: او مرگ یک انسان را به راحتی ‌می‌پذیرد تا جان انسان‌های بیشتری را نجات دهد. این فرد "کلیت جامع" یا به عبارتی فایده بزرگ‌تر را در ذهن دارد.

ولی فردی که منفعل بماند، بر اساس "اخلاق وظیفه"‌ی ایمانوئل کانت عمل کرده که می‌گوید: به حرکت درآوردن اهرم تغییر مسیر ریل به خودی خود یک کنش بد است، زیرا یک انسان بی‌گناه را به مرگ محکوم کرده است.

حال می‌پرسیم: این تصمیم به چه عامل‌هایی بستگی دارد؟ بسیاری از روان‌شناسان استدلال کرده‌اند که کنش فایده‌باور، میزان بالایی از توانمندی ذهنی را ایجاب می‌کند؛ به این صورت که بایستی درباره وضعیتی که با آن روبه‌رو هستیم، خوب فکر کرد و فایده و زیان این کنش را در کفه‌های ترازو گذارد و ارزیابی کرد. با چنین شرایطی، انسان‌هایی که از توانمندی ذهنی بیشتری برخوردارند، بیشتر به تغییر مسیر ریل تمایل نشان می‌دهند.

این نظر اما، با آزمایشی که دو پژوهشگر از دانشگاه‌های ییل و گرونوبل (در آمریکا و فرانسه) انجام داده‌اند، مورد تردید قرار گرفته است. این دو پژوهشگر در آزمایش خود انسان‌هایی را زیر تأثیر مصرف الکل قرار داده‌اند تا درجه بالای "توانمندی شناختی" آن‌ها را ارزیابی کنند یا فقدان این توانمندی را نشان دهند.

مست‌ها آماده‌اند همراه خود را جلوی قطار بیاندازند

این دو پژوهشگر برای انجام آزمایش خود به دو میخانه در گرونوبل می‌روند و برای بیش از ۱۰۰ فرد مست این معما، البته شکلی اغراق‌آمیزتر از آن را، شرح می‌دهند. به این صورت که: مشاهده‌گر با یک همراه خود که فرد چاقی است، روی پلی بر روی ریل‌های قطار ایستاده است و می‌بیند که قطاری با سرعت زیاد به سوی پنج نفر در حرکت است. تنها امکان نجات این پنج نفر این است که فرد مشاهده‌گر، همراه چاق خود را به جلوی قطار هل دهد تا قطار ترمز کند.

Schienen Bahngleise
عکس: Fotolia/Otmar Smit

برای اینکه همه مست‌های حاضر در این میخانه متوجه موضوع شوند، پژوهشگران مسئله را برای آن‌ها نقاشی می‌کنند. تنها یک نفر از شرکت‌کنندگان در این آزمایش از رده خارج می‌شود، "زیرا او اصلا قادر نبوده موضوع را به درستی دنبال کند".

نتیجه آزمایش واضح بود: افراد آزمایشی هر چه مست‌تر بودند، با سهل‌‌انگاری بیشتری، فرد فرضی چاق را از پل به جلوی قطار پرتاب می‌کردند.

دو پژوهشگر، آرون دیوک و لوران بِگ، در مجله تخصصی "شناخت" می‌نویسند: «میزان غلظت الکل، با تمایل به پاسخ فایده‌باور نسبت مستقیم دارد.»

آیا این بدان معناست که مست‌ها به اندیشه‌‌ورزان بهتری بدل می‌شوند؟ به هیچ وجه. در واقع الکل، برای آسیب‌رساندن به دیگران، سطح ملاحظه‌کاری و بازدارندگی را کاهش می‌‌دهد. در حالی که انسان هشیار از هل دادن انسانی دیگر به سوی مرگ، پروای بیشتری از خود نشان می‌دهد، فرد مست به میزان الکلی که مصرف کرده، پروا و بازدارندگی خود را از دست می‌دهد.

بر این اساس، فایده‌باوری ربطی به میزان هوش و ذکاوت ندارد، بلکه بیشتر در ارتباط است با توانمندی در حس همدردی.

نتایج پژوهش‌های مشابه، این تشخیص را تأیید می‌کنند: پژوهشگران نشان داده‌اند، افرادی که دچار اختلال شخصیت (سایکوپاتی) هستند نیز بیشتر به پاسخ‌‌های فایده‌گرا تمایل نشان می‌دهند. این امر در مورد انسان‌هایی با میزان اندکی از حس مسئولیت و یا افرادی که زندگی را بی‌معنا می‌یابند نیز صدق می‌‌کند. بسیاری اخلاق فایده‌گرا را با ماکیاولیسم مرتبط دانسته‌اند.

احتیاط در نتیجه‌گیری

بنا بر این دیوک و بگ به این نتیجه می‌رسند: باید تردید کرد که در فایده‌باوری "عقلانیت برتری" نهفته است. ولی به اذعان خود این روان‌شناسان، به خاطر شکل ویژه‌ی کار روی مست‌ها، بایستی با احتیاط به نتایج این آزمایش نگریست. مثلا دشوار می‌توان قضاوت کرد که مست‌های شرکت‌کننده در این آزمایش، تا چه اندازه آن را جدی گرفته‌اند؛ یا ممکن است اکثر‌افرادی که در وضعیت مستی بوده‌اند، قضیه را یک بازی تلقی کرده باشند.

پاسخ به معمای طرح‌شده از سوی روان‌شناسان، برای یک انسان هشیار هم دشوار است. قانون آلمان در این رابطه از "تعارض وظیفه" سخن می‌گوید: از یک‌سو وظیفه داریم یک نفر را نجات دهیم، از سوی دیگر اما وظیفه‌ای هست که افراد را از کنش مضر منع می‌کند.

در رابطه با این قضیه‌ی ویژه از نظر قانون جزایی آلمان، خودداری از یک کنش، دست‌کم قابل مجازات نیست. ولی فردی را حتی با فشردن یک دکمه به مرگ محکوم کردن، به هیچ وجه نمی‌تواند مطابق با شأن و حرمت انسانی باشد.