1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

همجنسگرايى از” تابو“ تا ” پذيرش“

مهيندخت مصباح۱۳۸۴ مهر ۱۰, یکشنبه

طبق شواهد درحدود هشتاد كشور دنيا همچون هند يا مالزى همجنسگرايى از نظر قانونى ممنوع است. در دوازده كشور، مجازات هاى سنگينى براى همجنسگرايان بعنوان مجرم وجود دارد، همانند ايران يا عربستان سعودى. در برخي ديگر مانند برزيل اين پديده جنايت به حساب نميرود اما شكنجه ، ارعاب يا تهديد به قتل در قبال همجنس خواهان وجود دارد.

https://p.dw.com/p/A7RB

در جهان معاصر سالهاست گرايش هاى همجنس خواهانه ديگر در شمار بيمارى ها يا انحراف هاى جنسى تلقى نمى شوند. در دهه نود ميلادى بود كه سازمان بهداشت جهانى، همجنس گرايى را از فهرست بيمارى هاى روحى و روانى خود حذف كرد. در ايران اما به دلايل گوناگون شرعى، عرفى و سنتى، همجنس گرايان در معرض تهديد، طرد، مجازات يا حتى اعدام قرار دارند.

در جهان غرب نيز گو اين كه اينك رفتارى انسانى و توام با حفظ حقوق در قبال اين گروه ميشود اما تا چند دهه قبل در اينجا نيز با همجنس گرايى به شدت مقابله ميشد. تبعيد و اخراج در رژيم هاى بظاهر متفاوت همانند حكومت هاى فاشيستى در آلمان نازى يا سوسياليستى در شوروى يا تهديد و شكنجه در ايالات متحده آمريكا، دودمان بسيارى را به باد داده و داستان ها از رفتاربا همجنس خواهان بجاى گذاشته است. در جامعه آلمان مدتهاست كه ديگر همجنسگرايى تابو يا اتهام نيست. حتى پس از كشورهايى نظير هلند، اينك ازدواج دو مرد همجنسگرا يا يكديگر در آلمان ميسر است، هرچند هنوز مشكلات و تفاوت هايى در زمينه هاى مالياتى و ارث در اين عرصه وجود دارند.

طبق شواهد در حدود هشتاد كشور دنيا، همجنسگرايى از نظر قانونى ممنوع است. از جمله در كشورهايى چون لبنان، هند، مالزى يا الجزاير. در حدود دوازده كشور دنيا مجازات هاى سنگينى براى همجنسگرايى بعنوان جرم وجود دارد. همانند ايران، عربستان سعودى يا افغانستان. در برخى كشورها همانند برزيل همجنس گرايى جنايت به حساب نميرود اما شكنجه و ارعاب يا تهديد به قتل وجود دارد. آمار گوياى اينست كه در فاصله سالهاى ۹۸ تا ۲۰۰۰ ميلادى ۱۹۶۰ قتل در مخالفت با همجنسگرايى در اين كشور صورت گرفته است.

در ايران مرزهاى اخلاقى و مذهبى بسيار پيجچيده تر و سختگيرانه تر عمل ميكنند. در حاليكه اساسا سخن گفتن از مسايل جنسى حتى به صورت به اصطلاح هنجار آن نيز در جامعه ايران تابو، شرم آور يا پوشيده است، همجنس گرايى به شدت مذموم است و حتى بعنوان دشنام و با ركيك ترين معادل ها بكار ميرود. همجنس گرا منحرف و بيمار تلقى ميشود و پيشداورى ها در قبال اين مقوله در افكار عمومى بسيار است. رسانه ها يا افراد قادر نيستند به دلايل اخلاقى، پيش فرض ها يا مذهب و عرف اين گرايش را بعنوان يكى از حقوق فردى يا بعنوان حق هر كس بر بدن خود بشناسند يا معرفى اش كنند.

با اينهمه همجنس گرايان ايرانى حدود دو سال است اقدام به تشكيل سازمانى كرده اند تا از طريق آن به بررسى مشكلات خود بپردازند. آنها سايت، راديو يا نشريه اينترنتى دارند. مقراين سازمان ثبت شده كه ”پرشن گى اند لزبين اورگانيزشين“ نام دارد، در نروژ است. آرشام پارسى مسئول حقوق بشر اين سازمان درباره اين كه حيطه مشكلات همجنسگرايان ايرانى چيست و تا چه اندازه ذهنى يا عينى است، ميگويد:

” در ايران از نظر خانوادگى، فردى، حكومتى يا دولتى مشكلات زياد است. قوانين مجازات اسلامى، مشكلات زيادى براى همجنس گرايان ايرانى ايجاد ميكند. آموزش و اطلاع رسانى كم است. مثلا اگر در يك سايتى كلمه ”گى“ وجود داشته باشد آن سايت در فيلترينگ مخابرات قرار ميگيرد. بعضى به دليل عدم اطلاع رسانى، خودباورى ندارند. معناى گى بودن و احساسات خود را درك نمى كنند. بعضى وقتها هم اگر خود را بشناسند و خانواده ها در جريان قرار بگيرند، برخوردها بسياربد است. خودكشى در ميان همجنس گرايان زياد است. يك مورد ترانسكچوال داشتيم كه تغيير جنيسيت داده بود و پس از سه سال و نيم خودكشى كرد. امار خودكشى بالاست چون خودشان را نمي شناسند و نمى توانند وقتى خانواده از آنها ايراد ميگيرد، خود را توجيه كنند. اگر اطلاعات بهتر داشتند و خانواده ها در جو اطلاع رسانى واقع ميشدند، برخورد ها بهتر مى بود“.

در آلمان همجنس خواهى ديگر موردى است پذيرفته شده. آنها كافه ها و پاتوق هاى خاص خود را دارند. ميتوانند خانه مشتركى كرايه كرده و با هم زندگى كنند. از نظر شغلى مانعى برايشان تراشيده نمى شود. حتي درسطوح بالاى مسئوليت هاى اجتماعى ميتوان شخصيت هاى مشهورى را كه همجنس گرا هستند، ديد. از جمله شهردار شهر برلين، كلاوس ووريت كه فردى است بسيار محبوب يا رهبر حزب دمكرات آزاد المان گيدو وستروله. شايد اين دو مثال نمونه خوبى براى بحث در باره اين پيشداورى نيز باشند كه ”گى“ ها را تنها اهل هنر و فانتزى ميدانند. رسانه هاى آلمان آزادانه درباره همجنسگرايي گزارش ميدهند، البته نه به آن معنا كه همه گزارش ها مثبت اند. جريان هاى محافظه كار بطور كلى در قبال همچنسگرايى موضعى اخلاقى يا تحقير آميز دارند.

اما اين شرايط در ايران چگونه است؟ آرشام پارسى ميگويد:

” روزنامه ها نمى نويسند. تلويزيون ها چيزى در اين باره نشان نمي دهند. حتى نلويزيون هاى خارج از كشور جسارت اين را ندارند كه در رابطه با اين موضوع مردم را آگاه كنند. مى ترسند بخاطر مسائل هويتى خود يا بخاطر تبليغات اين بحث ها را دنبال كنند. آمار اعتياد در ميان همجنسگرايان رو به افزايش است چون آنها منزوى ميشوند و نمى توانند از خود دفاع كنند. رو به الكل مياورند چون تنها ميمانند. ما شاهد اعدام، سنگسار يا خودكشى و انزوا درميان خود هستيم“.

بايد گفت پرداختن به مسئله همجنسگرايى درجهان معاصر در پاره اى موارد بعد سياسى و تبليغاتى نيز پيدا ميكند. مثلا در انتخابات رياست جمهورى آمريكا در نوامبرسال گذشته، جان كرى رقيب جرج بوش از حزب دمكرات كوشش داشت درقبال شعارهاى محافظه كارانه حزب جموريخواه و بوش، نسبت به مسايلى چون سقط جنين يا ازدواج همحنس گرايان كه در جامعه اخلاق مآب آمريكا يك تابوست، موضعى موافق بگيرد تا راى بيشترى بياورد.

به سازمان همجنسگرايان ايرانى برگرديم. وقتى به آرشام پارسى ميگوييم با وجود اين اسم به نظر ميرسد تشكيلات شما بيشتر مربوط به آقايان است تا خانمها، ميگويد:

” متاسفانه اين برميگردد به برخى مسايل فرهنگي كه آقايان بيشتر مطرح ميشوند. همجنس گرايى مردان بيشتر تحت مقابله و حمله قرار ميگيرد تا همچجنس گرايى خانمها . بخاطر اين كه در ايرن جو مرد سالار حاكم است. ديده ميشود كه گاه به همجنس گرايى زنها اصلا اهميت نمى دهند اما بخاطر غيرت و تعصب و مسائل مذهبى، با همجنس گرايى مردان خيلـى سخت برخورد ميشود. بيشتر اعدام ها و دستگيرى ها مربوط به مردان است و بخاطر اين حساسيت هاست كه مردان همجنسگرا مجبورند بيشتر فعاليت كنند“.

بايد گفت بحثى حقوقى سياسى در سازمانهاى پناهندگى كشورهاى دمكراتيك درجريان بوده و هست تا مردانى كه از نورمهاى معمول و سنتى جامعه شان سرپيچي ميكنند و از آن جمله همجنس گرايان بتوانند بعنوان يك گروه اجتماعى معين كه ترس موجه از تعقيب دارند، مشمول پناهندگي گردند. علت آن است كه در جاييكه همچنمس گرايى جرم است و مجازات به همراه دارد، تعقيب به دلايل جنسى، ترس موجه قلمداد ميشود.

گفتنى است سازمان همجنسگرايان ايرانى توسط نامه از آيت اله منتظرى و مقام عالى روحانيت زرتشتى درمورد حرمت همچجنسگرايى استقتاء كرده كه پاسخى دربر نداشته است.