1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
تاریخ

هشدارگر گزیده‌گو

۱۳۹۸ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

۲۴ آوریل ۱۹۵۵: ۶۴ سال پیش در چنین روزی آلفرِد پولگار در زوریخ درگذشت. می‌گفت: «کوتاهترین داستان: بی‌نظمی اجتماعی».

https://p.dw.com/p/3HJBt
Alfred Polgar
عکس: picture-alliance/dpa/Hatzinger

آلفرِد پولگار (Alfred Polgar) در پایتخت اتریش زاده شد. پدر و مادرش از یهودی‌تباران اسلواکی و مجارستان بودند.

در یک گفتگوی رادیویی با فرستنده اتریش می‌گوید: «پدر و مادرم موسیقیدان و نوازنده بودند و من هم می‌خواستم کار ایشان را دنبال کنم، اما زود فهمیدم که حرفه‌ای نخواهم شد. این قضیه فقط در زمینه موسیقی نبود.»

۲۲ ساله بود که پس از معافیت از خدمت نظام و کنار گذاشتن مدرسه بازرگانی به روزنامه‌نویسی روی آورد: «با شور و شوق در همه زمینه‌های گزارشگری کار می‌کردم تا اینکه به نقد تئاتر رسیدم. داستان تئاتر را طوری تعریف می‌کردم که ارزیابی هم از آن حاصل شود.»

از آنجا که نقدهای او تعهدی و گرفتار جهان‌بینی ویژه‌ای نبودند، ماندگاری بیشتری داشتند و دارند. از آثار ماندگارش گزین‌گویه‌ها و قصه‌های کوتاهی هستند که درباره مردم عادی، یا در روزنامه‌ها می‌نوشت یا در رادیو می‌خواند: «اگر قرار باشد پیکره‌ای روی میز کارم بگذارم، مجسمه سرداران بزرگ نخواهد بود بلکه پیکره نامه‌رسان محله‌مان".

می‌گفت: «به نهاد نیک انسانها باور دارم، اما توصیه نمی‌کنم که به آن اعتماد کنید.»

او از همان آغاز صدای پای فاشیسم را در آلمان و اتریش شنید، نخست به فرانسه گریخت و پس از اشغال آن کشور توسط نازی‌ها از راه اسپانیا به لیسبون رفت و از آنجا به آمریکا مهاجرت کرد و چندین فیلم‌نامه به هالیوود داد. در تبعید می‌گفت: «زندگی‌مان اینقدر ریز شده که دیگر نمی‌شود دیدش.»

او نویسنده سخنان کوتاه بود. بلندترین متنی که از او مانده، زندگینامه مارلنه دیتریش هنرپیشه بنام آن زمان است در ۷۳ صفحه.

می‌گفت: «زندگی فّرارتر از آن است که مفصل تشریح‌اش کنی، رمان‌وارتر از آن که رمانش کنی و حقایق آن زودتر از آنی می‌پوسند که در کتاب‌های قطور حفظ‌شان کنی".

۷۲ ساله بود که پس از جنگ باز به اتریش بازگشت و کوشید هشدارهایی در توجه به پیآمدهای نازی‌ها بنویسد ولی با بی‌مهری خوانندگان روبرو شد.

 

آلفرد پولگار در ۸۱ سالگی در سوئیس درگذشت.