1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
تاریخ

نگارگر شنيداری‌ها؛ خالق "تابلوهای جيغ"

۱۳۹۸ آذر ۲۱, پنجشنبه

۱۲ دسامبر، ۱۸۶۳؛ ۱۵۶ سال پیش در چنین روزی ادوارد مونك در شهر لوتن در جنوب نروژ زاده شد. می‌گفت: "اگر لئوناردو داوینچی تن انسان را كالبدشكافی و بررسی می‌كرد، من می‌كوشم درون او را تشريح كنم".

https://p.dw.com/p/3UfX0
Selbstbildnis von Edvard Munch
عکس: picture-alliance/dpa

 پدر ادوارد مونك Edvard Munch پزشك ارتش بود.

پنج ساله بود كه مادرش را از دست داد و پرورشش به عمه‌اش واگذار شد.

بیشتر روزهای زمستان را به سبب بیماری در خانه بود و پدر و عمه‌اش ریاضی، ادبیات و تاریخ را به او می‌آموختند.

تنها كه می‌شد نقاشی و طراحی می‌كرد. در خاطراتش نوشته كه پدرش داستان‌های ادگار آلن پو را برایش می‌گفت و ترس در داستانها برایش جالب بوده است. درباره رفتار پدرش می‌نویسد: "پدرم چيزی مانند وسواس دينی داشت و شايد كمی روانپريش بود و اين بيماری را به من هم به ارث داد".

پدرش داستان‌های وهمی برای او و فرزندان دیگرش می‌گفته و آنها را از نظاره روح مادر در هنگام خطا و اشتباه می‌ترسانده است.

نخستین نقاشی‌هایی كه از او بر جای مانده فضای درون آپارتمانهایی كوچك و تعدادی مناظر طبیعی است.

۱۳ ساله بود كه آثارش را در انجمن هنری نروژ به نمايش گذاشت و ستوده شد.

پس از آن به كار با رنگ روغن و الگوبرداری از آثار معروف پرداخت.

او به كالج مهندسی میرفت ولی بيماری او را از ادامه کار بازداشت، پس به نقاشی حرفه ای رو كرد هرچند پدرش نقاشی را نامقدس و شوم می‌دانست.

۱۸ ساله بود كه در دانشگاه سلطنتی هنر و طراحی پايتخت، شاگرد استادان بزرگ همزمانش شد.

او مانند رامبراند و ونگوگ، پرتره‌های بسياری از خود به صورت تمام‌قد، سه‌ربعی، نیم‌تنه، ایستاده، نشسته، خوابیده، با لباس و برهنه كشیده و به گونه‌ای خود را تحليل كرده است.

۲۲ ساله بود كه به پاریس رفت و در نمایشگاه جهانی آنتورپ با آثار مانه و ديگران آشنا شد و مدتی پیرو آنها بود.

۲۹ ساله بود كه نخستین نمایشگاه انفرادی اش با انتقاد شديد روبرو شد و بازتاب دل چركينش در كارهای بعديش نمايان شد.

او را به مجموعه "تابلوهای "جيغ" می‌شناسند كه در ۳۰ تا ۴۶ سالگی كشيده و فرياد شنيداری را ديداری كرده است.

درونمايه ديگر آثارش "زن" است كه به علت تأثير منفی‌ای كه مرگ مادر و خواهرش در كودكی بر او داشت، آن را به عنوان نماد مرگ، رمز، فريب و گمراهی طرح كرده و دلداگانش را سفيد كشيده است.

ادوارد مونك در ۸۰ سالگی در اسلو پايتخت نروژ درگذشت.