نویسنده تنها و سراینده تنهایی
۱۳۹۸ آبان ۲۴, جمعهآنهماری شوارتزنباخ (Annemarie Schwarzenbach) در زوریخ سوئیس زاده شد.
پدرش شرکت بسیار بزرگ تولید و فروش ابریشم داشت و مادرش نجیبزاده بود و از سوارکاری و پرورش اسب سررشته داشت.
او در ملک شخصی پدر و مادرش زیست و تا ۱۵ سالگی آموزگاران سرخانه داشت و به گفته زندگینامهنویسانش مادرش پرورش او را با پرورش اسبهایش یکی میپنداشت و برای رام کردنش بیاندازه به او سخت میگرفت و به زور میخواست که او نوازنده پیانو شود:
"با محبتش آدم را ویران میکرد".
ولی او عاشق نوشتن و سرودن بود و در این کار ذوق و استعداد کممانندی از خود نشان داد اما چون با دیدگاههای ارتجاعی گرایشهای نازیدوستانه پدر و مادرش سخت مخالف بود و آثارش مرزهای سنتها و آداب و رسوم معمول را میشکستند از کارش جلوگیری میکردند.
۲۱ ساله بود که در نخستین رمانش "تا زنی را بنگری" به عشق دو همجنسگرای زن پرداخت:
"تا زنی را بنگری یک ثانیه
تا که او را گم کنی پشت دری در تیرگی راهرو ..."
۲۳ ساله بود که پایاننامه دکتریاش را درباره تاریخچه منطقه اِنگادین سوئیس نوشت.
۲۵ ساله بود که با یک عکاس زن با خودرو به ایران و افغانستان رفت و افزون بر چند سفرنامه رمان "مرگ در ایران" را نوشت که در آن بیشتر به حالات روانی خودش میپردازد.
از آنجا که رمانهای همجنسگرایانهاش در آن زمان با اقبال روبرو نمیشدند به روزنامهنگاری و عکاسی روی آورد و بیش از ۵۰۰۰ عکس و ۳۰۰ گزارش سفر ماندگار از کشورهای سوریه، ترکیه، شوروی، ایران، افغانستان، آمریکا و کنگو از خود به جا گذاشت:
«سفر اندکی پرده از راز مکان و فضا برمیدارد و شهری جادویی و خیالی به نام سمرقند زرین یا آستراخان یا اصفهان شهر گلاب مرا در دم در بر میگیرد، به واقعیت در میآید و مرا با نفسش لمس میکند».
۲۷ ساله بود که به خاطر کسب اقامت بلندمدت در ایران و رعایت سنت خانوادگی با یک وابسته سفارت فرانسه ازدواج کرد البته تنها به این علت که همسرش همجنسگرا بود؛ اما این پیوند دیر نپایید.
او به علت افسردگی به تریاک و مورفین معتاد شد و شاید به همین علت با دوچرخه دچار سانحه شد.
آنهماری شوارتزنباخ در ۳۴ سالگی در سیلس درگذشت.