نويسنده رمان درباره رمان
۱۳۹۸ مرداد ۲۷, یکشنبهپدر آلن روب گریه (Alain Robbe-Grillet) مهندس و مادرش نیز از یک خانواده فرهیخته بود و فرزندانش را نخست در خانه آموزش داد به طوری که پیش از رفتن به دبستان خواندن و نوشتن میدانستند.
آلن ۲۰ ساله بود که در گرماگرم جنگ جهانی دوم به مدرسه عالی کشاورزی رفت و پس از مدتی که در آلمان نازی کار کرد در موسسه ملی آمار فرانسه به عنوان مهندس کشاورزی مشغول کار شد.
۲۶ ساله بود که نخستین رمانش "شاهکشی" را نوشت که نخست چاپ نشد.
۳۱ ساله بود که رمان "پاککنها" را نوشت و از آن پس همه وقتش را صرف رماننویسی، فیلمنامهنویسی و کارگردانی کرد.
۳۵ ساله بود که با نوشتن رمان "ژلوزی" (کرکره / حسادت) جنبش رمان نو را پایهگذاری کرد. در این رمان راوی ماجراهایی را از پشت کرکرهای میبیند و گویی از از پشت دوربين مشاهده و تعریف میکند. توصیفها در این داستان به تکنیکهای سینمایی نزدیک میشوند.
نیکو فریگام در پژوهش خود درباره تأثیر رمان نو بر ادبیات معاصر فارسی مینويسد که نویسندگان رمان نو استفاده ابزاری از ادبیات به ويژه در مقوله تعهد را محکوم میکردند. رمان نو در واکنش به تعهد نویسنده پدید آمد و بازگشتی به "هنر برای هنر است": تنها تعهد ادبیات است و بس.
رب گریه میگوید: «رمان نو هیچ محتوایی ندارد و هیچ چیز جز خود را بیان نمیکند» و ژان ریکاردو میگويد: «رمان دیگر نوشتن یک ماجرا نیست بلکه ماجرای نوشتن است. رمان نو میتواند نه تنها جریانی را توضیح دهد بلکه به دنبال دستیابی به واقعیت با تمامی پیچیدگیهای آن است. واقعیتی گریزپا که در بهترین حالت، جز اندکی از خود را در اختیار ما نمیگذارد. این دستیابی به ادبیاتی متعالی است از طریق چیزی کم اهمیت یا آفریدن کتابی درباره هیچ، که تنها میتواند خود را با توسل به سبک نگه دارد مانند زمین که بدون هیچ تکیهگاهی خود را در هوا معلق نگاه می دارد.»
رمان نو با مجله جُنگ اصفهان به سرپرستی هوشنگ گلشيری در ایران شناخته شد و پیروان بسیاری پیدا کرد.
الن روب گريه در ۸۵ سالگی در کان در شمال فرانسه درگذشت.