نوشتههای گرم از سرزمینهای سرد
۱۳۹۸ اردیبهشت ۳, سهشنبهپدر و مادر هالدور لاکسنِس (Halldor Laxness) کشاورز بودند. چهار ساله بود که به روستای لاکنِس رفتند و به هالدور نواختن پیانو و آوازخوانی آموختند ولی بیش از هر چیز او را از کودکی یار و دوستدار طبیعت ساختند به طوری که او از این خاطرات در همه رمانهایش بهره میگرفت.
ایسلند تا زمان او صحرای یخزدهای بود که بیشتر وقتها مستعمره کشورهای همسایه به ویژه دانمارک بود.
اما نخستین پارلمان جهان و اسطورههای شمال اروپا هم از این کشور برخاسته بودند.
هالدور این اسطورهها را از مادربزرگش میشنید و بعدها این شنیدهها را میپرداخت و کتبی میکرد: «شش ساله بودم که پای صندلی مادربزرگ چمپاتمه میزدم و روح و روانم را به گذشتهها میسپردم.»
۱۴ ساله بود که نخستین سرودهها و داستانهای کوتاهش منتشر شدند و ۱۷ ساله بود که به پایتخت دانمارک رفت و رمان "کودک طبیعت" را به چاپ رساند.
سپس به کشورهای گوناگون در اروپا، آسیا و آمریکا سفر کرد و به گفته خود جهانوطن شد
آثار او به پل و پیوندی میان زادگاهش و کشورهایی که به آنها سفر میکرد و زبانشان را به خوبی میآموخت میمانند: «باید همیشه بروم بروم و باز بروم. اینجا میان این روستاییان و شهرستانیها چه میشود یافت؟ میان این آدمهای خشن، این ماهیگیران طماع؟ جایی که شبگردها و فالگیران و مادربزرگها و کدخداهای پیر پرچم فرهنگ را بر افراشته نگه میدارند. هرگز یکی از شخصیتهای افسانههای این مردم نخواهم شد.»
۲۵ ساله بود که آوازهاش با رمان "بافنده کشمیر" در سراسر اروپا پیچید.
زمانی به مذهب کاتولیک و تائویسم چینی و دیرزمانی به کمونیسم روی آورد ولی سر انجام به گفته خود "منتقد مستقل همه نارساییها" باقی ماند: «من به باورهای گوناگون به عنوان درونمایه داستانهایم نیازمندم.»
۵۳ سال بود که به ویژه به خاطر ماندگارترین اثرش "ناقوس ایسلند" که یک رمان سیاسی-تاریخی است، جایزه ادبی نوبل گرفت.
هالدور لاکسنِس در ۹۵ سالگی در نزدیکی پایتخت ایسلند درگذشت.