نمایشگاه آثار یک هنرمند جوان ایرانی در شهر رم
۱۳۸۷ تیر ۲۸, جمعهاین روزها آثار نقاشی و مجسمه "ندا شفیعی مقدم" در یکی از گالریهای رم، پایتخت ایتالیا، به نمایش گذاشته شده است. او در آکادمی هنرهای زیبای شهر رم در رشته مجسمه سازی تحصیل کرده و پیش از آن نیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران از همین رشته فارغالتحصیل شده بود. البته نقاشی نیز از گرایشات اصلی این هنرمند جوان ایرانی است.
شش سال زندگی و تحصیل در رم تاثیرات خودش را بر آثار ندا داشته است. اگرچه او سطح کیفی دانشگاه تهران را بسیار بالاتر از آکادمی شهر رم میداند، اما در نهایت از انتخابش راضی است و میگوید امکان دیدن آثار مهم هنری در نمایشگاههای مختلف اروپایی و دنبال کردن جریانهای مدرن نقاشی امروزی، نگاه و افق تازهای به او داده و سطح کارهایش نسبت به ایران خیلی متفاوتتر شده است.
او میگوید: «ما در ایران طراحی از مدل برهنه نداشتیم و نمیتوانستیم مجسمه این تیپی کار کنیم. نمیتوانستیم خیلی فیگوراتیو کار کنیم و همیشه یا خیلی آبستره بود یا به هر حال باید با یک سری چیزهای دیگر تلفیقاش میکردیم. یادم میآید اوایل وقتی آمده بودم اینجا و میرفتم در سالن و طراحی برهنه تمرین میکردم، خیلی عطش داشتم و دوست داشتم هیچ وقت بیرون نیایم و بنشینم و مدام از اینها طراحی کنم. برای اینکه ما هیچ وقت در ایران این امکان را نداشتیم. البته آنجا به دلیل این محدودیت چیزهای دیگری به ما یاد داده بودند که اینجا خیلی به دردم خورد. میشود گفت اینجا توانستم آن بخشهایی را که به عنوان طراح، نقاش و مجسمهساز کم داشتم، تقویت کنم. وقتی آمدم اینجا ایدههای خودم را داشتم ولی بخش تکنیکاش را توانستم قوی کنم.»
تفاوتهای ایران و ایتالیا
نمایشگاه حاضر با ۱۲ بوم نقاشی، حاصل یک سال تلاش ندا شفیعی مقدم است. سه اثر مجسمه در گالری هم مربوط به دوران فعالیتهای او در ایران است. او در رابطه با برگزاری این نمایشگاه میگوید: «خیلی مشکل بود که موفق شوم یک نمایشگاه انفردای بگذارم. به این دلیل که ایتالیا کشوری است که اتفاقات هنری زیادی در آن میافتد ولی محیط بسته خودش را دارد. باید مدام آدمهای این زمینه را بشناسی و کارهایت را ببری به آنها نشان دهی و شاید کسی پیدا شود و حاضر شود برایت نمایشگاه راه بیاندازد و من خوششانس بودم که توانستم این آدم را پیدا کنم که از کارهایم خوشش آمد و این کار را برایم کرد.»
محدودیتهای موجود در ایران خواه ناخواه تاثیر مستقیمی بر آثار هنرمندان میگذارد. ندا نیز از این قاعده مسثنی نیست. وی میگوید: «از سال دوم شروع کردم احساس کردن مشکلاتی که داشتم. من در طول سالهایی که در ایران زندگی کرده بودم، به خاطر فرهنگ و نوع حکومتی که ما در کشورمان داریم، با خیلی محدودیتها و سانسورهای مختلف مواجه بودم. وقتی هم آدم از ایران خارج میشود اینقدر با این مسائل همزیستی کرده که آنها را قبول کرده و دیگر احساسشان نمیکند. ولی وقتی دور میشود یواش یواش شروع میکند آنها را شناختن.»
مگس عنصر اصلی اکتر تابلوها
مگسهای ریز و کوچک و حتی بزرگ، عنصر اصلی ۹ تابلوی نقاشی از ۱۲ اثر به نمایش درآمده در این نمایشگاه هستند. مگسها با آزادی کامل روی همه طرحها و نقاشیها و به عنوان عناصری مزاحم در آثار دیده میشوند. ندا مگسها را اینگونه توصیف میکند: «این مگسها سمبل همان قضیه هستند یعنی سانسورهایی که ما خودمان به خودمان میدهیم و اذیتهایی که خودمان و یا دیگران با ما میکنند. این دیگران میتوانند هر کسی باشند. احساس میکردم باید با زبانی راجع به اینها حرف بزنم. برای من مهم نیست که دیگران آن چیزی را که دقیقا میخواهم بگویم میفهمند یا نه، ولی من خودم را تخلیه کردم.»
رنگ سیاه، رنگ غالب در اکثر تابلوهاست به ویژه در بعضی از آثار به عنوانهالهای روی فیگورهای برهنه به کار رفته است. هنرمند جوان در این باره میگوید: «سیاه در تابلوهای من سمبل حجاب است. حجابی که ما همیشه داشتیم ولی هیچ وقت قبولش نکردیم. بنابراین همیشه زیر این حجاب لخت بودیم. در تابلوها دستها و پاها نور دارند، صورتها نور دارند، ولی بدنها همه تاریکاند برای اینکه در دین ما اینگونه است که فقط این قسمتهای بدن میتوانند دیده شوند.»
انارها جایگزین مگسها
در سه تابلوی آخر، مگسهای مزاحم و فضول، جای خود را به انارهایی در دست فیگورها میدهند. ندا در رابطه با این تغییر میگوید: «وقتی شروع کردم انارها را کار کردن احساس میکردم دلم میخواهد یک چیزی را از خودم بریزم بیرون. در زبان ایتالیایی اسمشان را گذاشتم "DONO" یعنی هدیه، چیزی که تو از درون خودت به بیرون خودت هدیه میدهی، اهدا میکنی که این چیزی است که در خودت حس میکنی.»
در یکی از تابلوها سه فیگور زنی که ما فقط دستها و صورتهای آنها را میبینیم، توانستهاند مگسها را در دستان خود مهار کنند. ندا حالت خود را زمان کشیدن این اثر اینگونه بیان میدارد: «این تابلو را خیلی امیدوار کشیدم، یعنی احساس میکردم و امیدوارم که روزی بتوانیم مگسها را مهار کنیم.»