"ماتیلدا" فیلمی درباره برههای از زندگی نیکلای دوم پیش از تاجگذاری است. او به عنوان تزار آتی باید میان پذیرش مسئولیت برای کشورش و عشق به زنی زیبارو یکی را برگزیند.
فیلم "ماتیلدا" ساخته الکسی اوچیتل، کارگردان معروف روسی است. نقش نیکلای جوان را لارس آیدینگر، بازیگر معروف آلمانی بر عهده دارد.
اوچیتل درباره هدف ساخت فیلم میگوید: «مایل نبودم که فیلمی در مورد زندگی عشقی و همبستریهای نیکلای دوم بسازم. در این فیلم رخدادهای مهمتری به تصویر کشیده میشوند که بر روند تزاریسم در روسیه تاثیر میگذارند. این رخدادها تاریخ کشور ما را رقم زدند.»
او میافزاید معلوم نیست که اگر نیکلای دوم ماتیلدا را به همسری برمیگزید، سیر حوادث روسیه را به چه سمت و سویی میکشاند.
عشق نیکلای دوم به ماتیلدا در زمانی رخ میدهد که نامزدی او با شاهدخت آلمانی، آلکساندرا فون هسن-دارمشتات اعلام شده بود و همگان انتظار داشتند که این وصلت به زودی سر بگیرد. نیکلای دوم اما عاشق ماتیلدا، رقصنده باله میشود و آینده خود را تنها در گرو ازدواج با او میبیند.
سرنوشت دردناک نیکلای دوم و اعدام تمامی اعضای خانواده سلطنتی پس از انقلاب اکتبر توسط بلشویکها زخم عمیقی را در جامعه روسیه بهجا گذاشت. سرانجام پس از فروپاشی نظام کمونیستی در این کشور، کلیسای ارتدوکس نیکلای دوم را در سال ۲۰۰۰ "قدیس رنجکشیده" خواند و به اعتباری بیش از محدوده شخصی و سیاسی از او اعاده حیثیت کرد.
نمایش زندگی عاشقانهی نیکلای دوم برای کلیسای ارتدوکس روسیه و گروههای ملیگرای افراطی تابو محسوب میشود. به همین دلیل اکران این فیلم در روسیه دچار مشکل شد. در روسیه جریحهدار کردن احساس مذهبی حتی میتواند مورد پیگرد قضایی قرار گیرد. به گفته کارگردان در این فیلم موضوع یا صحنهای وجود ندارد که "احساس مسیحیان ارتدکس را جریحهدار کند."
مخالفتهای گسترده با اکران فیلم
به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر که قرار بود فیلم اکران شود، گروههای سلطنتطلب و مسیحیان افراطی ارتدکس در روسیه کوشیدند که از نمایش آن در شهرسنپترزبورگ (زادگاه نیکلای دوم) جلوگیری کنند.
ناتالیا پوکلوسکایا، نماینده دوما (پارلمان روسیه) یکی از مخالفان سرسخت اکران این فیلم به شمار میآید. او در نامهای به دادستان کل روسیه نوشت: «به عنوان نماینده مردم در دوما از دادستان کل روسیه تقاضا دارم که برای جلوگیری از نمایش این فیلم دست به اقدامات حقوقی بزند. این فیلم باید در خدمت تحریک افکار عمومی و با مضمونی افراطی قلمداد شود.»
چند بار نیز حملاتی به دفتر آلکسی اوچیتل، کارگردان فیلم صورت گرفت و خودرو و اتاقهای کار او طمعه کوکتل مولوتف شدند.
مخالفتها با این فیلم از یکسو سبب شده که در روسیه تبلیغات گستردهای برای اکران فیلم صورت نگیرد. اما از سوی دیگر همین مخالفتها کنجکاویها درباره فیلم "ماتیلدا" را افزایش داده است. بسیاری مایلند که خود "رسوایی یک قدیس" را در این روایت سینمایی نظاره کنند.
موضع دولت روسیه
به گفته کارگردان، حضور بازیگران آلمانی در این فیلم برای بسیاری در روسیه "تنشآفرین و تحریکآمیز" است. بهجز لارس آیدینگر در نقش نیکلای دوم، توماس اوسترمایر در نقش "دکتر فیشل" و لوئیزه وولفارم در نقش آلکساندرا، نامزد نیکلای دوم نیز در این فیلم بازی میکنند.
پیش از تولید فیلم اوچیتل با این سه بازیگر آلمانی ساعتها گفتوگو کرده و از توانایی آنان مطمئن بوده است. به گفته کارگردان، آیدینگر به خاطر این فیلم دو سال در روسیه بوده و در زمان ساخت فیلم توانسته رابطه بسیار نزدیکی با کشور روسیه و تاریخ آن برقرار کند.
بر خلاف گروههای افراطی مذهبی و ملیگرا، دولت پوتین هیچ نظر مشخصی درباره این فیلم ابراز نکرده است. دلیل اصلی سکوت مسئولان دولتی درباره این فیلم به نقش انقلاب اکتبر و جایگاه آن در روسیه کنونی برمیگردد. انقلاب اکتبر و رویدادهای پس از آن همچنان سبب شکافی عمیق در جامعه روسیه است. حامیان و منتقدان انقلاب اکتبر هر یک به نحوی متفاوت حوادث صد سال اخیر را ارزیابی و ارزشگذاری میکنند.
هیاهیو برای هیچ
دولت پوتین مایل نیست که با موضعگیری این شکاف را عمیقتر کند. وزارت فرهنگ روسیه تنها به این اکتفا کرده و گفته است که دلیلی برای لغو مجوز این فیلم وجود ندارد و دادستانی کل روسیه نیز بر این ارزیابی مهر تایید زده است.
بسیاری از منتقدان و تماشاگران بر این باورند که صحنههای فیلم بههیچوجه "زننده، تحقیرآمیز یا تحریکآمیز" نیستند و این همه هیاهو درباره فیلم "بیمعنا" و "ساختگی" است. در صحنههای عشقی میان نیکلای دوم و ماتیلدا کمتر بدنهای لخت نشان داده میشود. برخی منتقدان حتی بر این باورند که بازیگری دلچسب آیدینگر "گرمای عاطفی" خاصی به صحنههای عشقی بخشیده است.
نگاهی کوتاه به فیلم
فیلم "ماتیلدا" بهرغم دکوراسیون مجلل و خلق فضای اشرافی در روسیهی سده گذشته و نمایش لباسهای قدیمی و باشکوه، قادر به ایجاد یک داستان مهیج میان عشق شخصی و مسئولیت یک فرمانروا نیست.
نیکلای دوم در این فیلم، آنچنان که در واقعیت نیز رخ داد، به نفع روسیه و ضرورتهای اداره کشور تصمیم میگیرد. شاید دوره کوتاهمدت عشق نیکلای به ماتیلدا قادر نیست که اهمیت این دوره تاریخی را برجسته کند و این اپیزود را در متن رویدادهای پیش رو بگنجاند و ارتباطی منطقی با آنها برقرار کند؛ رویدادهایی که سرانجام به خلع ید از نیکلای دوم و کشتار خانوادهی او منجر شد. ماتیلدا تصویر بریدهای از یک کلیت نامعلوم است. این امر ضعف بزرگ این فیلم است.
برخی منتقدان به عبث میکوشند که "ماتیلدا" را با فیلم "جنگ و صلح" ساخته سرگئی بوندارچوک مقایسه کنند، تا از آن فیلمی "تاریخی و بهیادمادنی" بسازنند.
مشکل "ماتیلدا" داستان و فیلمنامهی آن است. نفس فیلم در موضوعات فرعی گرفته میشود تا با شکلگیری ملودرامی سطحی جانش به تمامی تحلیل رود. تاثیر داستان فیلم بر روی مخاطب کوتاهمدت است. فیلم بر خلاف آرزوی کارگردان ناتوان از آن است که جبرانی برای تاریخ واقعی و سپریشده روسیه باشد.
فیلم ترکیبی از صحنههای جنگی، کمی تاریخ روسیه و اپیزودی عشقی است. کارگردان برای برخی صحنهها (مثلا در حادثه قطار) متوسل به تکنیکهای دیجیتالی میشود، اما تکلیفش با فیلم روشن نیست. در این میان باید به بازیگری خوب لارس آیدینگر و میشالینا اولشانسکا (در نقش ماتیلدا) اشاره کرد.
فیلم میکوشد که دردمندی و تاثرات روحی فرمانروایی عاشق را به تصویر کشد، اما در این راه موفق نیست. بازی قدرت، عشق و وظیفه که هر یک به تنهایی میتوانند مولفهای برای نابودی جهان درونی و بیرونی انسان باشند، در این فیلم به بحران شخصی نیکلای دوم تقلیل مییابد.
به نظر میرسد که هنوز ظرفیتهای سینما برای نگاهی هنرمندانه و فارغ از تعصبات ایدئولوژیک به انقلاب اکتبر پایان نیافته است؛ نگاهی بسیار فراتر از "دکتر ژیواگو" که از یک سو قادر به خلق داستانی جذاب باشد و از سوی دیگر جنبههای مختلف تاریخی این انقلاب تاثیرگذار و رویدادهای پس از آن را به چالش کشد.