نقطهی کور پرونده اتمی ایران: غنیسازی در داخل
۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبهدکتر بهروز بیات کارشناس فیزیک هستهای و کارشناس نهادهای بینالمللی در پروژههای اتمی و نیز عضو اتحاد جمهوریخواهان است. وی را در همایش اخیر اتحاد جمهوریخواهان در کلن ملاقات و با او در مورد آخرین تحولات پروندهی هستهای ایران گفتوگو کردیم.
دویچهوله: آقای بیات الان به نظر شما اینطور که خیلیها معتقدند آیا پرونده اتمی ایران از مرحلهی بحرانی خارج شده یا اینکه به واقع اینطور نیست؟
دکتر بهروز بیات: پارهای قرائن بر این دلالت دارند و نشانههایی وجود دارد که پروندهی هستهای ایران میتواند از مرحلهی بحرانی خارج شود. علت این است که پیشنهادی که الان روی میز گروه ۵+۱ در مذاکراتشان با ایران وجود دارد، مسئلهی تامین سوخت راکتورهای پژوهشی ایران است. این موضوعی است که میتواند راه را برای توافقهای آینده باز کند. چرا این را میگویم؟ از این نقطه نظر که ایران پنج راکتور پژوهشی دارد و این پنج راکتور تا حالا مشکل تهیهی سوخت نداشته یعنی به این ترتیب بوده که ایران تا به حال از طریق چین یا آرژانتین سوخت این راکتورها را تامین کرده است. بنابراین نه به لحاظ اصولی و نه به لحاظ عملی اشکالی در کار نبوده. باید توجه داشته باشید که آن موضوعی که مورد اختلاف بین ایران و جامعهی بینالمللی و غرب است، مسئلهی کاربرد پژوهشی تکنولوژی هستهای نیست بلکه آنچه که مورد دعواست، غنیسازی است.
اتفاقا من به همین دلیل این سوال را پرسیدم چون الان توافقی که ظاهرا صورت گرفته و البته هنوز هم ایران پاسخ قطعی نداده دقیقا روی همان راکتور پژوهشی است یعنی راکتور قدیمی سی سالهای که فقط کاربرد پژوهشی دارد و اصلا تا حالا خیلی هم در مذاکرات دخیل نبوده. الان ایران قبول کرده که فقط سوخت مورد نیاز این راکتور را از فرانسه و روسیه تامین بکند. پس چرا معتقدید این توافق میتواند پروندهی هستهای ایران را از بحران خارج کند؟
از این لحاظ میگویم امیدوارکننده است که در وهلهی اول یک اقدامی است در جهت اعتمادسازی. با توجه به اینکه دو طرف سالهاست نسبت به هم سوءظن دارند، این یک اقدامی است در جهت اعتمادسازی و برای طرفین مشکلی هم ایجاد نمیکند چرا که همانطور که گفتم به لحاظ اصولی مشکلی در کار نیست، یعنی ایران میتوانست همیشه از آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخواست کند که برای تامین سوخت راکتورهای پژوهشی به این کشور کمک بکند. از طرف دیگر غرب یا جامعهی ملل یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی به وسیلهی این پیشنهاد، میتواند آن ذخایر غنیشدهی اورانیوم ایران را برای مدت مذاکرات از ایران خارج کند و خیالش راحت باشد که در مقابل عمل انجامشده قرار نمیگیرد. حتی عمل انجامشدهای که به نظر من خیلی نامحتمل است، ولی در هر حال از اینکه مقابل عمل انجامشده قرار بگیرند جلوگیری میشود. این در واقع از یک طرف اعتماد سازی است و از یک طرف دیگر به غرب این اطمینان و فرصت را میدهد که بتواند مذاکرات را پیش ببرد تا به نتیجهی نهایی برسد و یک چیز دیگر هم که اضافه میشود، برای ایران هم یک پلی برای عقب نشستن میسازد.
و شاید هم جلو رفتن چون خیلی ها معتقدند که این اصلا یک جور اتلاف وقت از سوی ایران است.
این اتلاف وقت نمیتواند درست باشد. فرضمان این است که توافقی روی این مسئله صورت بگیرد. این توافق یعنی اینکه بخش بزرگی از ذخایر اورانیومی که الان ایران دارد به خارج از ایران انتقال پیدا کند، خوب اتلاف وقت برای چه؟ چرا اتلاف وقت صورت میگیرد؟ این را با نگاه خوشبینانه میتوانیم بگوییم که اگر قصد اتلاف وقت است چرا سر یک موضوعی گذاشته میشود که امکان توافق رویش زیاد است؟ یعنی سر این موضوع برای هیچ کدام از طرفین مشکل اصولی نبوده. ایران در هر حال میتوانسته سوخت برای راکتور های پژوهشیاش بگیرد، طبعا امریکا به ایران این سوخت را نمیدهد برای همین بار قبل از آرژانتین گرفته، حالا هم میتواند دوباره از چین بگیرد یعنی به لحاظ اصولی اشکالی در این کار نیست. اینکه این توافق را سر امری میگذارند که سهل است، دلالت بر این دارد که قصد کنار آمدن هست. من این را به عنوان یک مانور وقتکشی یا وقتخری نمیبینم چون اگر قصد بر این بود، راههای شاید مناسبتر و بهتری برای این کار وجود داشت.
مسئله فرانسه را چطور میبینید؟ ایران تا آخرین روز هم خیلی اصرار داشت که فرانسه از دور مذاکرات حذف شود و میلهی سوخت از فرانسه خریده نشود. نشریهی فیگارو در فرانسه هم هفتهی گذشته تحلیلی منتشر کرد مبنی بر این که ایران قصد دارد با حذف فرانسه به طور مستقیم با امریکا وارد معامله شود چون این میلهی سوخت را یا باید از فرانسه تهیه کند یا از امریکا. نظر شما در این باره چیست؟
من هم میتوانم حدس بزنم که ایران بیشتر علاقه داشته باشد با امریکا وارد معامله شود کما اینکه آقای احمدینژاد در نیویورک همین موضوع را مطرح کرد که ما حاضریم از امریکا اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده برای راکتور پژوهشیمان بخریم. ممکن است این باشد ولی به نظر من واقعیت چیز دیگری میگوید، این نوعی دهنکجی به سارکوزی است و اتفاق عملیای هم که آنجا افتاده به این ترتیب است که در واقع یک کلاه شرعی رویش گذاشتهاند که عملا فرانسه در این معامله میماند منتها طرف مستقیم ایران در این جریان روسیه است یعنی در اصل قضیه که فرانسه در درست کردن میلههای نهایی دخالت دارد، تغییری ایجاد نشده فقط طرف معامله روسیه است. به نظر من این فقط یک اقدام ظاهری و صوری است و برای اینکه به فرانسه یک جور دهنکجی یا چنین چیزی نشان دهد به خاطر مواضعی که اخیرا سارکوزی راجع به ایران داشته.
و فکر میکنید اگر بالاخره این هفته ایران جوابش را اعلام کند و این توافق صورت بگیرد، پروندهی هستهای ایران آنطور که سران جمهوری اسلامی میگویند بسته خواهد شد؟
نه به هیچ وجه، پروندهی هستهای ایران قطعا به این وسیله بسته نخواهدشد، اما این قدم اول اگر برداشته شود راه برای قدمهای بعدی باز میشود. برای همین هم عرض کردم این در وهلهی اول یک اقدامی است در جهت اعتمادسازی وگرنه این هیچ مسئلهای را حل نمیکند و سوال این خواهد بود که آیا ایران هنوز به غنیسازی در داخل خاک خودش ادامه خواهد داد یا خیر و چنانچه فرض کنیم غرب یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی با غنیسازی در داخل ایران موافقت کند آیا ایران پروتکل الحاقی را امضا میکند؟ تا چه حد محدودیت برای روند غنیسازیاش را میپذیرد طوری که به دنیا امنیت کافی دهد که پروژهی هستهای ایران از مقاصد صلحجویانهاش دور نخواهد شد به نحوی که قابل راستآزمایی باشد و آن هم در حداقل حالت جز از طریق پذیرفتن پروتکل الحاقی امکان دیگری برایش وجود ندارد یعنی اگر فرض کنیم غرب اصولا حاضر شود که ایران در داخل خاکش غنیسازی را انجام دهد، جزو ملزومات قطعیای که غرب طلب خواهد کرد، پروتکل الحاقی خواهد بود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بهرام محیی