نقش "مرد سال ۲۰۰۷" در "نوزایی" روسیه
۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبهروزنامه ”کوریر دلا سرا“، چاپ ایتالیا به نقش پوتین در "نوزایى" روسیه مىنویسد:
« به تازگى پوتین موفق شد، بى آنکه قانون اساسى روسیه را تغییر دهد، در راس قدرت باقى بماند و آینده خود را تضمین کند. پوتین پیش از این نیز روسیه را به صحنه بین المللى وارد کرده بود. به همین دلیل ولادیمیر پوتین از سوى مجله تایم به عنوان مرد سال برگزیده شد. براى کرملین این موفقیتى بزرگ است. بى شک پوتین در دوازده ماه گذشته به اهداف کاملاً مهمى دست یافته است، اما بهترین نتیجه کار پوتین تولد دوباره روسیه است. او با بکارگیرى تمام منابع کشور موفق به انجام این کار شد. در سالهاى گذشته شرایط روسیه بیش از همه به خاطر افزایش سرسامآور بهاى نفت خام بهبود یافت. پوتین با استفاده از این ثروت قدرت خود را مستحکم ساخت و به اهمیت سلاح انرژى برصفحه شطرنج جهانى پى برد.»
روزنامه انگلیسى ”تایمز“ در تفسیر به انتخابات ریاست جمهورى در آمریکا و اهمیت آن براى سیاست جهانى مىپردازد:
«قدرت رئیس جمهور آمریکا اغلب با توانایى وى در متقاعد کردن مردم در داخل و خارج کشور ارزیابى مىشود. این اعتبار اخلاقى را نباید ناچیز شمرد. حتا پشتیبانان نزدیک دولت بوش باید بپذیرند که دیپلماسى علنى دولت فعلى آمریکا ناموفق بوده است و رئیس جمهور آتى آمریکا باید تلاش ها و اهداف خود را بهتر براى مردم جهان توضیح دهد. بدین خاطر و به دلایل دیگر، روزنامه تایمز تصمیم گرفته است که برخلاف گذشته، از هر حزب یک کاندیدا را
در پیشانتخابات ایالتهاى آیووا و نیوهامپشایر به طورعلنى مورد پشتیبانى خود قرار دهد. بیل وهن Bill Vaughan)) در جایى گفته بود که مردم آمریکا حاضرند، از اقیانوسها گذر کنند و به خاطر دموکراسى بجنگند اما حاضر نیستند که به آن سوی خیابان محل سکونتشان بروند و در انتخابات شرکت جویند. در سال ۲۰۰۸ دوستان آمریکا نیز با صداى بلند ورسا نظر خود را دراین باره اعلام خواهند کرد که چگونه این قدرت عظیم، یعنى ریاست جمهورى آمریکا، مى تواند خود و باقى مردم دنیا را براى امور خیر در جهان به پیش برد.»
روزنامه آلمانى ”تاگس اشپیگل“ پیرامون گسترش مرزهاى قرارداد شنگن مىنویسد:
« ظاهراً حصارهاى مرزى تنها جنبه اقتصادى ندارند، گرچه این مسئله از اهمیت زیادى برخوردار است و هماهنگى و تطابق شرایط زندگى، یکى از داستانهاى موفقیت آمیز دراتحادیه اروپا است. اما بیش از هر چیز مردم آلمان باید به این مسئله خو گیرند که اروپا به عنوان ملتى فرهنگى، فرا سوى تمام مرزها، نه تنها داراى پیشینه سنتى در کشورهاى غربى است، بلکه گذشته سنتى کشورهاى شرقى را نیز دربرمىگیرد. لهستان، مجارستان، جمهور چک، اسلواکى وکشورهاى بالتیک همه مناطق اروپایى و دربرگیرنده تمدن بزرگ و صدهاسالهی مغربزمین با سنت مسیحى– یهودى هستند. کشورهاى اروپاى شرقى همیشه نگاه به غرب اروپا داشتهاند و هیچ رژیم کمونیستى نیز نتوانست از آن جلوگیرى کند. اروپا با این کشورها ابعاد تاریخى خود را دوباره به دست آورده است.»
روزنامه ”ماین اشو“، چاپ آلمان نیز در تفسیر خود نگاهى به قرارداد شنگن و اهمیت آن براى اروپا دارد:
«دنیای اقتصاد ترسهاى گذشته خود را تماماً به کنار گذاشته است. فاجعه ترسناک ناشى از رقابت مستقیم با کارگران ارزان از اروپاى شرقى در ایالت بایرن به وقوع نپیوست. برعکس، اقتصاد در مناطق مرزى، صرف نظر از برخى استثناها، از عضویت کشورهاى اروپاى شرقى در اتحادیه اروپا و از بازار این کشور ها سودهاى هنگفت برده است. نبود شکایت و گلایه خود دلیلى بر خوشنودى حوزه اقتصاد درایالت بایرن است، گرچه این شکوهها خود در خدمت معاملات هستند. مشکلات سیاسى میان آلمان و جمهورى چک کماکان وجود دارد، که به طورنمونه مىتوان به مسئله معاودین اشاره کرد. بدین دلیل شهروندان اروپا باید از مرزهاى باز سود جویند. هدف از ایجاد مرزهاى باز، تنها براى رفتن به آرایشگاه و دندانپزشک ارزان در آن سوی مرز یا برای خریدن بنزین و سیگار ارزانتر نیست.»