نظام پنهانکار، ناتوان از پیشگیری از اعتیاد • مصاحبه
۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سهشنبهاو میگوید روشی که سلامت را بر نداستن استوار می داند و نظام آموزشیای که به جای اطلاعرسانی بر ندادن اطلاعات اصرار می ورزد، در نهایت حل مشکلی مانند اعتیاد را در درجه اول نه از طریق توانایی و آگاهی فردی بلکه با تکیه بر وسائل کنترل جمعی مثل خانواده، اجتماع وپلیس میسر میداند.
نیمه اسفندماه گذشته صحبت از طرح جامعی شد برای پیشگیری از اعتیاد. در هنگام ارائه این طرح گفته شد که برای پیشگیری از اعتیاد تا به حال کارهای پراکندهای شده و حالا تلاش بر این است که با استفاده از نظر کارشناسان طرحی فراگیر برای مبارزه با یکی از بزرگترین معضلات جامعه ایران به اجرا گذاشته شود.
ولی این طرح جامع شامل چه اقدامهایی است؟ روانشناسی چه عواملی را زمینه ساز گرایش به مواد مخدر میداند؟ خانواده، آموزش و تربیت چه نقشی دارد؟ بحرانهای اجتماعی و فرهنگی که همه چیز را از طریق دخالت مستقیم دولت میخواهد حل کند، چقدر کارآیی دارد؟
بسیاری کارشناسان بر یک عامل تاکید میکنند: "عرضه و تقاضا"
رضا کاظم زاده، روانشناس، میگوید میزان دسترسی به مواد مخدر، چه از نظر قیمت و چه از نظر فراوانی، و همینطور میزان تاثیرگذاری سیاست های قضایی و دولتی در مبارزه با فروشندگان مواد مخدر به مسئله ی عرضه برمیگردد. هر چقدر از یک سو مواد مخدر ساده تر و ارزانتر در اختیار افراد قرار بگیرد و از سوی دیگر سیاستهای قضایی و دولتی در مبارزه با آن ناکارآمدتر باشند، بالطبع رشد و رواج مواد مخدر نیز بیشتر خواهد بود.
ولی مشکل سوی دیگری هم دارد: تقاضا! بررسی اینکه چه عواملی بر میزان کشش و جاذبه ی مواد مخدر در یک جامعه میتواند موثر باشد: در این زمینه اغلب از وجود بحرانهای اجتماعی و اقتصادی سخن به میان می آید.
گفتگویی با رضا کاظم زاده:
دویچه وله: روانشناسی چه دلایلی را زمینهساز گرایش به مواد مخدر میداند؟
از نظر روانشناسی اگر میپرسید باید گفت که دلایل مصرف مواد مخدر بیشمار است و از هر فرد تا فردی دیگر میتواند متفاوت باشد. برای اجتناب از کلیشهسازی بهتر است از صدور حکمهای کلی اجتناب کرد.
با در نظر داشتن این نکته مهم، میتوان در مجموع عوامل موثر در اعتیاد را به سه گروه بزرگ فردی، خانوادگی و فرهنگی تقسیم کرد. از خصوصیات مهم فردی میتوان از احساس ناایمنی و خودکم بینی، تمایل به گریز از مشکلات، سرخوردگی، مشکل داشتن در برقراری رابطه با دیگران، بدبینی نسبت به آینده، تاثیر گروه های اجتماعی و همینطور سن سخن گفت.
در ارتباط با عوامل خانوادگی در ابتدا باید گفت که نمیتوان مشکلات خانوادگی را مسبب مستقیم گرایش به اعتیاد قلمداد کرد. با این حال بعضی از پدیده ها مانند خشونت خانوادگی، تربیت بیش از حد آزاد و یا بالعکس سختگیر، تضاد میان روشهای تربیتی پدر و مادر، مصرف بیش از حد الکل و یا مواد مخدر توسط اعضای دیگر خانواده، میتوانند بر گرایش به مصرف مواد مخدر تاثیر گذار باشند.
در ارتباط با عوامل فرهنگی میتوان به طبقه ی اجتماعی، میزان سطح فقر، تبعیض و بی سوادی در اجتماع اشاره کرد.
یک طرح جامع باید شامل چه تدابیری باشد؟
یک طرح جامع که تلاشش را برای حل مشکل از نقطه نظر روانشناسی (یعنی در سطح فردی و نه سیاستهای کلان اجتماعی) استوار سازد، باید بتواند بر تمامی این سطح ها تاثیرگذار باشد. یعنی هم به عوامل فردی، هم خانوادگی و هم فرهنگی توجه داشته باشد.
البته توجه به نکاتی که برشمردم بیشتر جنبه ی پیشگیرانه دارد تا درمانی. ایجاد مراکز درمانی که همزمان وضعیت اجتماعی، روانی و جسمانی فرد را در نظر بگیرند بخش مهم دیگری از این طرح باید باشد.
در شرایط امروز ایران میتوان چه تلاشهایی را برای پیشگیری از اعتیاد انجام داد؟
چنین تلاشی از نظر من باید در سه زمینه انجام شود:
زمینه ی اول به مبارزه ی قانونی دولت، سیستم قضایی و نیروهای انتظامی با توزیع کنندگان و فروشندگان مواد مخدر مربوط میشود. تا وقتی که فرآوردهای شیمیایی پیچیده و گرانی مانند هرویین به سادگی، ارزانی و بدون هیچ کنترلی در اختیار همگان قرار داشته باشد و در نتیجه فروش آنها راهی ساده و سریع برای پول درا شدن محسوب گردد، تلاش زیاد موثری برای مبارزه با مواد مخدر نمیتوان انجام داد.
زمینه دوم به موضوع پیشگیری برمیگردد. پیشگیری در درجه ی اول با دادن اطلاعات درست به افراد امکان پذیر است. درنتیجه یکی از راه کارهای اصلی پیشگیری از اعتیاد، به نظام آموزشی در یک جامعه و همینطور امکاناتش بستگی دارد. ما در جامعه ای زندگی میکنیم که نظام آموزشیاش بر اساس پنهانکاری و ندادن اطلاعات استوار شده است: این فکر که اگر نمیخواهیم کودکانمان به این یا آن بلیه دچار شوند، بهترین روش اینست که مراقب باشیم تا اطلاعات زیادی در بارهی آن به دست نیاورند.
این روشی است که سلامت را بر نداستن، نفهمیدن، بی زمینه بودن و تجربه نداشتن استوار می داند. این که فرزند ما هر چه کمتر در مورد مثلا مسائل جنسی یا اعتیاد بداند احتمال آنکه دچار انحراف شود کمتر است. چنین طرز فکری اشتباه است: درست برعکس این دادن اطلاعات کافی و صحیح است که بیشترین تضمین را برای آیندهی فرد به وجود می آورد. آموزشی که هدفش را بر کنترل اطلاعات بگذارد بر یک اصل و پیش پنداشت ابتدایی استوار است: عدم اعتماد به فرد و توانایی هایش برای کنترل خود و یا محیط اطرافش. نظام آموزشی که بر ندادن اطلاعات بیشتر از دادن آن اصرار می ورزد در نهایت حل مشکلی مانند اعتیاد را در درجه اول نه از طریق توانایی و آگاهی فردی بلکه با تکیه بر وسائل کنترل جمعی (خانواده، گروه اجتماعی، پلیس و غیره) میسر میداند. چنین پیش پنداشتهایی باید درابتدا در نگاه جامعه ی ما به این گونه مسائل تغییر کند.
زمینه ی سوم به امکانات درمانی و ایجاد مراکزی اختصاصی برای مصرف کنندگان مواد مخدر برمیگردد. دولت و نیروهای قضایی فقط باید در زمینه ی اول عمل کنند و اقدام در دو زمینهی پیشگیری و درمان را برعهده ی نهادهایی مستقل که تنها امکانات مالی از دولت دریافت میکنند بگذارند. متاسفانه در جامعه ی ما همهی امور بر اساس دخالت مستقیم دولت و نمایندگانش طرح ریزی و اجرا می شود. عدم تفکیک این سه زمینه در برخورد با معضلات اجتماعی، در عمل پیشبردشان را دچار مشکلات بیشمار می سازد که در اینجا فرصت طرح آنها نیست.
مصاحبهگر: نیلوفر خسروی
تحریریه: رضا نیکجو