نخستین قربانی نارواداری انقلاب اسلامی
۱۳۹۹ بهمن ۳۰, پنجشنبهپرویز سیاح سینا معروف به ارسطو در سال ۱۳۰۶ در شیراز زاده شد.
پدرش افسر بلندپایه ارتش و بعدها کارمند دولت بود.
از زندگی خصوصی او آگاهی اندکی در دست است. همین اندازه میدانیم که پس از پایان دبیرستان، رفاه خانه پدری را رها کرد، به اصفهان رفت و در پی استقلال مالی، کارگر کارخانه پارچهبافی وطن اصفهان شد.
۳۶ ساله بود که با حسن دهقانی، اسقف کلیسای انجیلی آشنا شد و آیین مسیحیت را پذیرفت و از آن پس به تحصیل الهیات مسیحیت پرداخت و مراتب مقامهای روحانیان کلیسایی را پی گرفت.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۳۸ ساله بود که به هند رفت و در دانشگاهی در پنجاب رشته الهیات را تکمیل کرد.
همزمان به روستاها میرفت، دست نیازمندان را میگرفت و برای بسیاری کارآفرینی میکرد.
۴۰ ساله بود که دستیار اسقف دهقانی و واعظ کلیسا در اصفهان شد.
صدای گرمی داشت و موعظههایش را همیشه با سرودههای کهن فارسی و آوازهای ردیف موسیقی سنتی همراه میکرد و گاه سرودهای از خودش را در آنها میگنجاند:
"با وجودی که خدایا به تو ایمان دارم
پس چرا روح و دل خویش پریشان دارم؟
واقف از ضعف خود آگه ز گنهکاری خویش
دیده خویش به درگاه تو گریان دارم
شعله آتشت آنگه که کند پاک همه
به تو پیوندم و این عمر به پایان دارم".
۴۵ ساله بود که به شیراز رفت و کشیش کلیسای انجیلی آنجا شد. در همان سال با یک پرستار انگلیسی که در بیمارستان مرسلین شیراز کار میکرد، پیوند زناشویی بست.
در آستانه انقلاب ۵۷ دو نفر که خود را نوکیش جا زده بودند، با او تماس گرفتند که آیین مسیحیت را به آنها بشناساند.
این دو چند بار به سراغ او آمدند و یک هفته پس از انقلاب با کارد شاهرگ او را زدند و نوشتهای که حاکی از "اتهام ارتداد" بود به همراه یک گلوله کنار جسد او گذاشتند:
«میتوانستیم این مرتد را با تیر بکشیم ولی سزای او این است.»
مصادره داراییهای کلیسای شیراز توسط دادگاه انقلاب این حدس را به یقین نزدیک کرد که آن کشیش، "نخستین قربانی ترور حکومتی نظام جمهوری اسلامی" به شمار آید.
بر روی سنگ آرامگاه او که سالها بعد مجاز شد، درگذشتش را اول اسفند نوشتهاند.
ارسطو سیاح در ۵۱ سالگی در شیراز کشته شد.