نابينايان و نت موسيقی
۱۳۹۹ مهر ۲۳, چهارشنبهباور همگان اين است كه نبود حس بينايی، حسهای ديگر را در نابينايان تقويت میكند به ويژه شنوايی آنها كه از قرار، قویتر و دقيقتر، يا شايد بهتر بگوييم تمرينشدهتر از معمول است.
شايد به اين خاطر نابينايان در زمينه موسيقی دست خوش و بلند و چيرهای دارند.
بیگمان داستان سراينده بنام رودكی و ترانه "بوی جوی موليان" كه با چنگ نواخته و خوانده و امير سامانی را به كاخ خود و امور فرمانروايی فراخوانده را شنيدهايد.
اما يكی از چالشهای بزرگ دستاندركاران نابينا در هنر موسيقی، دسترسی به نتخوانی و نتنويسی است كه با پيدايش كامپيوتر بسيار آسانتر و فراگيرتر شده و به نابينايان بيشتری امكان داده به كار آكادميك در اين هنر بپردازند.
هم اكنون در ايران عده قابل توجهی از نابينايان به تحصيلات عالی در رشته موسيقی پرداختهاند و گروه بيشتری از ايشان در سبكهای گوناگون موسيقی ايرانی و كلاسيك غربی، آثار ماندگاری آفريدهاند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
اگر پيشتر آهنگساز نابينا بايد نت اثرش را به خط بريل مینوشت و ميزان به ميزان به نوازندگان ديگر ديكته میكرد، هم اكنون با برنامههای دسترسپذيری مانند "ريپِر" میشود نتها را همزمان برای نابينا و بينا نوشت.
كمبود نت در کشور
فاطمه عليمرادی دانشجوی ۲۱ ساله رشته نرمافزارهای كامپيوتر، نوازنده پيانو و آموزگار "موسيقی و رايانه" در تهران به گنجينه بزرگ آثار كلاسيك غربی كه برای نابينايان دسترسپذير شده و در كتابخانههای بزرگ نگهداری میشوند اشاره میكند:
«چه خوب میشد اگر همين كار در ايران برای آثار ويژه سازهای خودمان مانند تار، سهتار و اركسترهای موسيقی سنتی انجام میگرفت. اگر ما بتوانيم نرمافزارهای نتنويسی عادی را برای نابينايان دسترسپذير كنيم، نوشتن نت اين آثار كار سختی نيست.»
خانم عليمرادی با سپاس از نابينايان برونمرزی میگوید كه كتابهايی را از كتابخانهها گرفته و در اختيار همسرنوشتان شان در ايران گذاشته اند:
«بهتر البته اين است كه كتابخانه های خودمان رسما به اين كار بپردازند.»
دكتر ميثم خاتمینيا كه در زمينه آموزش موسيقی علمی به نابينايان، گروه بسياری از هنرمندان نابينا را گردآورده و طرح ايجاد يك كتابخانه نت برای نابينايان را پيش نهاده، از دشواریهای بزرگ تبديل نت به خط بريل میگويد:
«در خط برجسته نابينايی اگر يك نقطه پس و پيش شود، نه تنها ميزان و ملودی بلكه گام، سرعت، كششش و حتا تزيينهای اثر به هم میخورد.»
او به مرز نامشخص موسيقی و ماندن آن در "حلال و حرام" در ايران اشاره میكند و میگويد كه وقتی هنوز ساز را در تلويزيون نشان نمیدهند و زنان در آموزش و اجرای فراگير موسيقی مجاز نيستند چه انتظاری از مقامات رسمی در پشتيبانی از آموزش موسيقی علمی برای نابينايان ميتوان داشت؟
«ما در ايران به نهاد های كارشناسی نياز داريم كه هم سازهای ايرانی و هم خط بريل را بشناسند و نشانههای نوينی را برای اين سازها و نتهای ويژه آنها طرح و مشخص كنند. نارسايی ديگر فروپاشی اقتصادی كشور است. ما به هيچ رو نمیتوانيم شخصا نرمافزارها يا حتا كتابهای نت را از برونمرز تهيه كنيم و اگر هم بتوانيم اجازه داشتن حسابهای كاربری در نهادهای جهانی را نداريم.»
او در ادامه سخنانش از تواناييهای شگرف نابينايان در ايران ياد میكند و اميدوار است كه خود آنها با پديد آوردن يك سازمان مردمنهاد بتوانند از دشواریهای يادشده بكاهند:
«مرا هزار اميد است و هر هزار تويی.»
کمکهای برونمرزی
شبنم همتيان كه سالها است ويراستار كتابهای درسی ويژه نابينايان در آلمان است از توجه كتابخانه های جهان به تبديل آثار موسيقی به خط بريل و تهيه فايلهای كامپيوتری از آنها اشاره میكند:
«ما برونمرزيیها بايد پل پيوندی باشيم ميان كتابخانه های جهان و نابينايان درون كشور. ما بايد در پی راه های باشيم كه ضمن رعايت قانون كاپيرايت، آثار ديجيتال را در اختيار هنرمندان و آموزگاران نابينا بگذاريم.»
دویچه وله را در اینستاگرام دنبال کنید
خانم همتيان بر انتقال تجربههای ارزندهای كه در زمينه ديجيتال كردن نتها و دسترسپذيری برنامه های نتنويسی برای نابينايان در اروپا و آمريكا به دست آمده تأكيد دارد. او همچنين پيشنهاد میكند كه كتابهای مرجع موسيقی به فارسی ترجمه شوند:
«راه پر پيچ و خمی است به ويژه كه در نهايت چون نابينا مثل يك فرد عادی نمیتواند همزمان نت بخواند و بنويسد، بايد دستكم كاری كنيم كه نابينای ايرانی درون كشور به نتهای چاپشده دسترسی پيدا كند.»