مروری بر کنوانسیون منع شکنجه و دستاوردهای آن
۱۳۸۶ تیر ۵, سهشنبهبیست سال پیش در روز ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ (۵ تیر ۱۳۶۶) کنوانسیون منع شکنجه سازمان ملل متحد در دانمارک به امضا رسید و بدین ترتیب سرانجام قدرت اجرایی یافت.
تا آن هنگام سه سال طول کشیده بود تا امضاهای لازم برای قدرت اجرایی یافتن این کنوانسیون جمع شود. – حقوق بشر در سیاست بینالملل به مرور وزن پیدا کرد. هنوز هم ۵۱ کشور هستند که این کنوانسیون را امضا نکردهاند. موضوع این کنوانسیون ممنوعیت شکنجه به طور مطلق است. البته این به معنی آن نیست که در ۱۴۴ کشوری که این کنوانسیون را امضا کردهاند دیگر شکنجه وجود ندارد.
چینیها ضربالمثلی دارند که میگوید: «کسی که دست به خشونت میزند، استدلال سرش نمیشود.» شکنجه بدترین نوع خشونت است، چون قربانیان آن نمیتوانند از خود دفاع کنند.
در میان موضوعهای مربوط به حقوق بشر، شکنجه جایگاه خاصی دارد. اینکه هیچ انسانی نباید شکنجه شود، جزو معدود حقوق بشری است که مطلق هستند و هیچ جایی برای تفسیر نمیگذارند. این به معنای آن است – و در کنوانسیون هم این موضوع آمده است – که شکنجه همیشه غیرقانونی است، فرق نمیکند که در چه وضعیتی، در چه زمانی یا در چه رابطهای انجام بگیرد.
مرکز بینالمللی توانبخشی به قربانیان شکنجه
سون سگال سخنگوی مطبوعاتی مرکز بینالمللی توانبخشی به قربانیان شکنجه است. دفتر اصلی این مرکز در کپنهاگ، پایتخت دانمارک واقع است. مرکز بینالمللی توانبخشی به قربانیان شکنجه از دل یکی از نخستین مراکز توانبخشی به قربانیان شکنجه در جهان برآمده و هم اکنون از مراکز توانبخشی در ۱۲۹ کشور جهان حمایت میکند. برای این مراکز توانبخشی کار به اندازه کافی وجود دارد.
به گفته سون سگال: «۵۱ کشور هستند که هنوز این کنوانسیون را امضا نکردهاند. اما شکنجه در کشورهایی هم که این کنوانسیون را امضا کردهاند، هنوز وجود دارد. شکنجه پدیده بسیار شایعهای است و این طبیعتا باعث نگرانی ماست.»
سازمانهای حقوق بشری چون سازمان عفو بینالملل مدام توجه عموم را به این موضوع جلب میکنند که کشورهای امضاکننده کنوانسیون منع شکنجه نیز اصول این کنوانسیون را رعایت نمیکنند. هر روز در رسانههای بینالمللی خبرهایی در مورد اعمال شکنجه، حتی در کشورهای با نظام دمکراتیک، منتشر میشود. در مرکز بینالمللی توانبخشی به قربانیان شکنجه میدانند که در برخی کشورها شکنجه به طور سنتی و سیستماتیک اعمال میشود.
سون سگال در این باره میگوید: «ما لیستی از کشورهایی که در آنها شکنجه رایج است تهیه نکردهایم. اما وقتی آخرین گزارشهای سازمانهای حقوق بشر را میخوانیم، میبینیم که روشن است که عراق کشوری است که در آن شکنجه سالها رواج داشته و هنوز هم دارد. در مورد سودان و ازبکستان هم دائم گزارش میدهند که مخالفان سیاسی را شکنجه میکنند.»
پیامدهای حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
بحثی که از زمان حملههای تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در باره شکنجه جریان دارد، به روشنی نشان میدهد که چقدر حق بشریای چون این حق که کسی شکنجه نشود، میتواند شکننده و خدشهپذیر باشد. به یکباره همه شاهد آن بودند که در کشورهایی هم که به رعایت حقوق بشر شناخته شدهاند این بحث پاگرفت که آیا وقتی موضوع بر سر جلوگیری از سوءقصد و عملیات تروریستی باشد استفاده از کمی شکنجه مجاز نیست.
اما به گفته سون سگال: «بحث در باره اینکه شکنجه نوعی روش بازجویی است به کلی اشتباه است، چون حقیقت این است که شکنجه وسیلهای است برای گسترش دادن ترس و ترور در جامعه، وسیلهای است برای اینکه صدای اپوزیسیون را خفه کنند و خودشان را بر سر قدرت نگاه دارند.»
شکنجه دیگر ربطی به بازجویی و اعمال فشار ندارد. کسی که ناخن دست و پایش را بکشند، کسی که چند بار سرش را داخل آب کنند و هر بار تا حد خفگی نگه دارند، به همه چیز اعتراف میکند تا آزار و درد متوقف شود.
اکثریت آدمها حتی حاضرند اعتراف کنند که در حمله روز یازدهم سپتامبر به مرکز تجارت جهانی در نیویورک دست داشتهاند، حتی اگر بتوان با مدرک ثابت کرد که در آن روز در گوشه دیگری از جهان بودهاند. دفاع از اینکه گاه کمی شکنجه میتواند لازم باشد، باعث نابود شدن همه دستاوردهای بیست سال اخیر در رابطه با مبارزه با شکنجه در جهان است.
دستاوردهای کنوانسیون منع شکنجه
کنوانسیون منع شکنجه واقعا دستاوردهایی داشته است. یکی اینکه شکنجهگران از کار خود شرم دارند. امروزه دیگر کشور یا دیکتاتوری وجود ندارد که با صراحت بگوید که از شکنجه به عنوان روشی سیاسی استفاده میکند. دستاورد دیگر کنوانسیون منع شکنجه این است که موضوع شکنجه به طور گسترده در پهنه عمومی مطرح شده است.
سون سگال در این باره میگوید: «به نظر من تاثیر کنوانسیون این بوده، و هنوز هم هست، که توجه عموم به شکنجه، به عنوان یکی از بدترین موارد نقض حقوق بشر، جلب شده است. این موضع کم کم جای خودش را باز میکند که شکنجه به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.»
خوب بود اگر کشورهایی که این کنوانسیون را امضا کردهاند – و هنوز ۵۱ کشور وجود دارند که این کار را نکردهاند – چنان معتقد به منع شکنجه بودند که پروتکل الحاقی این کنوانسیون را هم امضا میکردند. در پروتکل الحاقی از جمله پیش بینی شده است که کمیتههای ملی و بینالمللی بتوانند به طور مستقل زندانها و مراکز نگهبانی پلیس را کنترل کنند. تنها در این صورت است که میتوان دانست که آیا کشورهایی که کنوانسیون ضدشکنجه را امضا کردهاند، به آن عمل میکنند یا نه.
این پروتکل الحاقی را تنها ۳۳ کشور تا کنون امضا کردهاند. آلمان و امریکا هم جزو کشورهایی هستند که هنوز این پروتکل را امضا نکردهاند. شاید باز بیست سال دیگر لازم باشد که چنان فضا و روحیهای بوجود آید که امضا نکردن این کنوانسیون و پروتکل الحاقی آن برای کشورها شرمآور باشد.
«شکنجه. دائرةالمعارف دژخیمی»
جامعهشناس آلمانی هورست هرمان که کتابی بنام «شکنجه. دائرةالمعارف دژخیمی Die Folter. Eine Enzyklopädie des Grauens» تالیف کرده است، معتقد است که برای ایجاد چنین فضا و روحیهای باید هر چه بیشتر دست به افشای شکنجهگران در پهنه همگانی زد.
وی میگوید: «بدترين دشمن شكنجهگران هميشه افكار عمومى بوده است. آگاهى يافتن افكار عمومى، براى مثال از طريق رسانهها، از شيوههاى شكنجه و رفتار شكنجهگران، اغلب باعث شوكه شدن شكنجهگران مىشود. سعى مىكنند جلوى شوكه شدن را به اين وسيله بگيرند كه رسانهها را ممنوع يا سانسور مىكنند يا شكنجههايى اختراع مىكنند كه اگر چه درد شديدى به قربانى وارد مىآورند اما اثرى بر بدن او به جاى نمىگذارند، براى نمونه شكنجههاى روحى و شوكهاى الكتريكى و غيره. يعنى روشها تغيير كرده و ديگر مثل دوره قرون وسطى نيست كه چشمها را از حدقه بيرون بياورند يا دست كسى را قطع كنند. مدرك نمىخواهند به دست كسى بدهند.»
به عقیده هورست هرمان: «هر چه بيشتر در باره شكنجه و شكنجهگران بدانيم، آن هم نه آنچه در تاريخ اتفاق افتاده، بلكه آنچه در جهان امروز، در ميان ما رخ مىدهد، شكنجهگران بيشتر ترس خواهند داشت كه در جامعه رسوا بشوند. اگر به نمونههاى عراق و گوانتانامو و محاكمه شكنجهگران امريكايى نگاه كنيد، مىبينيد كه امريكاييها نمىخواهند كه مردم از آنچه در اين زندانها گذشته آگاهى پيدا كنند. اگر به ايران نگاه كنيد هم مىبينيد كه هيچگاه كسى آشكارا و به طور رسمى نمىگويد كه در خفا و در زندانهاى آن چه مىگذرد. اما اينها تنها چند نمونه هستند. كشورهاى ديگر هم بهتر از اين نيستند و شايد تنها مىتوانند اين موضوع را بهتر مخفى كنند.»
کیواندخت قهاری