1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

لکه‌های ننگ بر دامان آزادی‌کشان

۱۳۹۹ شهریور ۳۱, دوشنبه

۳۱ شهریور ۱۳۷۷: ۲۲ سال پیش در چنین روزی حمید پورحاجی‌زاده در کرمان به همراه پسر ۹ ساله‌اش کارون کشته شد. گویی می‌دانست که سرود: «بر پیکر من نقش شود نقشه ایران / پرخون چو نمایند به خنجر بدنم را.»

https://p.dw.com/p/3ilpj
حمید پورحاجی‌زاده، به همراه پسر ۹ ساله‌اش کارون، در جریان قتل‌های سیاسی در ایران به قتل رسید
حمید پورحاجی‌زاده، به همراه پسر ۹ ساله‌اش کارون، در جریان قتل‌های سیاسی در ایران به قتل رسیدعکس: persian.iranhumanrights

حمید پورحاجی‌زاده در سال ۱۳۲۹ در روستای بِزِنجان بافت کرمان زاده شد. پدرش پیله‌ور بود و به شعر آشنا.

او دبستان و دبیرستان را در بافت، کرمان و شیراز گذراند.

در سال آخر دبیرستان شعرهایش را برای همکلاسی‌هایش می‌خواند و در روزنامه دیواری مدرسه می‌نوشت و "سحر" تخلص می‌کرد:

"طرفه این دزدان که از آتش شرر دزدیده‌اند

آب از جو لطف شبنم از سحر دزدیده‌اند

جلوه از گل، رقص از پروانه، پاکی از گلاب

شور از نی، شهد را از نیشکر دزدیده‌اند".

۱۸ ساله بود که پیش از بازگشتن به کرمان "انجمن ادبی کاخ جوانان شیراز" را بنیاد نهاد.

۲۰ ساله بود که در کرمان فوق دیپلم ادبی گرفت و به پژوهش در زمینه فرهنگ بومی روستاهای پیرامون زادگاهش پرداخت که نتیجه آن کتاب‌های "فرهنگ فوکلوار بزنجان" و "یاد آن پیرزن رند بزنجان جاوید" است.

همزمان شعر می‌سرود و در برنامه‌های رادیو کرمان می‌خواند:

"رفتم از کوچه اندیشه برون سرشکنان

خسته دل، سوخته جان، با دل باورشکنان

خود نه خاری ز دل خسته من کس نگرفت

که شکستند پر رفتنم این پرشکنان".

۲۷ ساله بود که با "جبهه ملی" هواداران دکتر مصدق همسو و همراه شد اما پس از انقلاب فعالیت سیاسی را کنار گذاشت.

۲۹ ساله بود که رشته حقوق را در دانشگاه ملی پیشین آغاز کرد که با بروز "انقلاب فرهنگی" و تعطیل دانشگاه‌ها ناتمام ماند.

پس از گشایش دانشگاه‌ها در کرمان ادبیات فارسی خواند و دانشنامه کارشناسی گرفت و دبیر ادبیات شد ولی دیری نپایید که به خاطر اعتراض به "اتلاف وقت کلاس‌ها به علت نماز" حکم تعلیق از خدمت گرفت و هنگامی که او را باز به خدمت فرا خواندند پس از چندی به منطقه بد آب و هوای کهنوج تبعیدش کردند.

از پژوهش‌های ماندگار او "کنکاش‌نامه افیون و مشاهیر تریاکی" در چهار جلد است که آماده چاپ است.

او که تنها یک آموزگار دگراندیش و نه فعال سیاسی بود، دو ماه پیش از کشته شدنش کتاب‌هایش را به جای نامعلومی انتقال داد و می‌خواست هرچه زودتر دو اثر ادبی‌اش را به چاپ برساند و به تهران منتقل شود اما پیش از انجام آن افراد نامعلومی به خانه‌اش تاختند و او و پسر ۹ ساله‌اش کارون را به همان شیوه وحشیانه‌ای که شاپور بختیار، فریدون فرخزاد و پس از او پروانه اسکندری و داریوش فروهر را کشتند، با کارد پاره پاره کردند و به این ترتیب او هم از قربانیان "قتل‌های زنجیره‌ای با دخالت وزارت اطلاعات" به شمار آمد.

حمید پورحاجی‌زاده در ۴۸ سالگی در کرمان کشته شد.