فیشر: با رفتن ترامپ اختلافات اروپا و آمریکا تمام نمیشود
۱۳۹۷ اسفند ۳, جمعهیوشکا فیشر وزیر اسبق خارجه آلمان از جمله سیاستمداران اروپایی است که سالها پیش ایده مذاکره با ایران و رسیدن به یک توافق در مورد برنامه اتمی این کشور را مطرح کرد. این مذاکرات اما نه در دوران وزارت او بلکه ۱۳ سال پس از آغاز مذاکرات، سال ۲۰۱۵ میلادی در وین به نتیجه رسید.
توافق اتمی اما حال به یکی از مهمترین اختلافات میان اروپا و آمریکا تبدیل شده است. تارنمای اینترنتی مجله اشیپگل در مورد این توافق و در مجموع بحران روابط اروپا و آمریکا با یوشکا فیشر، وزیرخارجه اسبق آلمان از حزب سبزها گفتگو کرده است. در این گفتگو از یوشکا فیشر پرسیده شده اروپاییها و آلمان تا چه زمان میتوانند در برابر فشار آمریکا برای خروج از توافق اتمی مقاومت کنند؟
فیشر در پاسخ پرسیده است: «جایگزین این توافق چیست؟ خارج شدن از آن به معنای بازگشت به جدل و مقابله با ایران است. خوب با آن، چه چیزی به دست میآید؟ آیا خروج از توافق اتمی امکان کنترل بینالمللی فعالیتهای اتمی ایران را بیشتر میکند؟ نه! قطعأ چنین امکانی تضعیف میشود. آیا خروج از این توافق تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی را کمتر میکند؟ نه، در عمل دست ایران را باز میگذارد.»
او در پاسخ به اشپیگل که پرسیده یعنی اروپا باید همچنان برابر آمریکا ایستادگی کند؟ تأکید کرده: «بله. ایده دستیابی به این توافق هرگز برای این نبود که پاسخی برای تمام مشکلات پیدا کنیم. این توافق دربرگیرنده موضوعات محدود و خطرناکی است که مربوط به تولید سلاح اتمی میشود. این توافق ربطی به برنامه موشکی یا رفتار ایران در خاورمیانه ندارد. اگر بنا بود در مورد همهچیز مذاکره کنیم که هرگز به توافق نمیرسیدیم.»
فیشر گفته است که ایران در زمان تنش با غرب گامهای بلندی در ارتقا برنامه اتمی خود و غنی سازی اورانیوم برداشته و غرب به اندازه کافی زمان از دست داده است.
او در ادامه گفته است: «حال از هر کارشناس امنیتی بپرسید که نتیجه این توافق چه بوده -از جمله کارشناسان واشنگتن- میگوید که توافق پاسخگو بوده است. کوتاه آمدن اروپاییها در برابر آمریکا در این مورد به نفع غرب نیست و اتفاقأ به نفع اسرائیل هم نیست.»
"آلمان باید در ارتش و برنامه دفاعی خود سرمایهگذاری کند"
یوشکا فیشر در عینحال، در این گفتگو تأکید کرده که آلمان باید تکانی به خود بدهد و مسئولیت بیشتری بپذیرد.
او در پاسخ به اشپیگل که پرسیده یعنی منظورتان این است که بودجه دفاعی خود در ناتو را به دو درصد افزایش دهد؟ گفته است: «بحث بر سر دو درصد نیست. مسئله اینجاست که آیا ما قادر هستیم با متحدان اروپاییمان یک برنامه دفاعی قدرتمند داشته باشیم. بر کسی پوشیده نیست که وضعیت ارتش آلمان اسفبار است. این وضعیت نمیتواند تعیین کننده چارچوب آینده دفاع اروپایی باشد. چه میخواهیم بکنیم اگر دیگر نتوانیم روی حمایت نظامی آمریکا حساب کنیم و گزینهای در سطح اروپا با مشارکت آلمان هم نداشته باشیم؟»
او تأکید کرده است که آلمان برای حفظ امنیت خود باید بیشتر از دو درصد تولید ناخالص ملی خود را در عرصه نظامی و امنیتی سرمایهگذاری کند. فیشر در پاسخ به اشپیگل که پرسیده تصور میکنید ترامپ دوباره انتخاب خواهد شد، گفته است: «نمیدانم. فقط میتوانم هشدار دهم که فرض را بر این نگذارید که ترامپ تنها چهار سال رئیسجمهور آمریکا خواهد بود. نمیتوان پشیبینی کرد. همانطور که نمیشد پیشبینی کرد که رأیگیری در مورد برگزیت در برتیانیا به نتیجهای ختم شود که شاهد آن بودیم.»
او تأکید کرده است که اروپا نباید فکر کند بدون ترامپ مشکلی در روابط اروپا و آمریکا وجود نخواهد داشت و تأکید کرده است که انتخاب ترامپ، نشاندهنده تغییری اساسی در طرز تفکر رأیدهندگان آمریکایی است.
"دوران تقسیم کار: ما صلحدوست و آمریکا مسئول کارهای کثیف تمام شده"
او گفته است: «ترامپ نشانه است، نه علت. این تغییر با رفتن او ناپدید نخواهد شد. ما اروپایی ها باید آمادگی بیشتری داشته باشیم تا به قدرت خودمان، به خصوص در مورد سیاستهای امنیتی تکیه کنیم. علاوه بر آن، باید در مورد تجارت آزاد، سیاست بهتری داشته باشیم. یاد بگیریم که دیدگاه خودمان درمورد تجارت آزاد در عرصه بینالمللی را بدون آمریکا هم به کرسی بنشانیم.»
او در نهایت در پاسخ به اشپیگل که پرسیده است آیا کشورهایی اروپاییها به این مسائل آگاه هستند، گفته است: «من تنها میدانم که بسیاری از آلمانیها آگاه نیستند. برای ما ترامپ پایان یک وقفه تاریخی است. آلمانیها بعد از ۱۹۴۵ (پایان جنگ جهانی دوم) به دلایل موجهی صلحدوست شدهاند.»
وزیرخارجه سابق آلمان تأکید کرده که اتخاذ چنین موضعی برای آلمان ممکن بود چون ایالات متحده آمریکا امنیت این کشور را تضمین میکرد. این تضمین در کنار به عهده گرفتن کارها و رویکردهای کثیف در جنگ سرد از سوی آمریکا، استراتژیی بود که نهایتا به اتحاد مجدد دو آلمان در صلح و آزادی منجر شد. اما این وضعیت برای ما به نوعی تقسیم کار بدل شده و بدعادت شدهایم که البته دیگر نمیتواند پایدار بماند. آلمان پس از ۱۹۴۵ خود را پس کشید و از سیاست جهانی شدن و سیاست خارجی پایدار بر قدرت نظامی فاصله گرفت. اما اگر قرار باشد اروپا در آینده مسئولیت بیشتری برعهده گیرد بدون آلمان ممکن نخواهد بود. در نتیجه تغییر بزرگی در انتظار ماست. من گزینه جدی دیگری نمیبینم.»