فعاليتهاى كميته بينالمللى نويسندگان در بند در رابطه با ايران: گفتگويى با رييس جديد كميته، كارين كلارك
۱۳۸۳ شهریور ۳۰, دوشنبهايران بوده است.
دكتر كارين كلارك زاده شهر دورتموند آلمان و دانشآموخته رشتههاى ادبيات آلمانى و مترجمى زبانهاى انگليسى و اسپانيايى است و به عنوان استاد زبان و ادبيات آلمانى سالها در دانشگاههاى امريكا و انگليس كار كرده است. كلارك در سال ۱۹۷۹ به عضويت ”انجمن قلم نويسندگان آلمانىزبان در خارج“، كه مركز آن در لندن است، درآمد. پس از ۲۵ سال زندگى در مهاجرت به آلمان بازگشت، در شهر كلن اقامت يافت و در سال ۱۹۹۷ عضو ”انجمن قلم آلمان“ شد. به تازگى خانم كارين كلارك، نويسنده و مترجم آلمانى به رياست ”كميته نويسندگان در بند“ انتخاب شده است.
كميته بينالمللى نويسندگان در بند در واكنش به افزايش شمار كشورهايى بنيان نهاده شد كه در آنها نويسندگان را سركوب و خاموش مىساختند. كارين كلارك از اين تاريخچه و گرهخوردگى آن با تاريخچه سازمان عفو بين الملل سخن مىگويد: ”سازمان عفو بينالملل و كميته نويسندگان در بند تقريبا هم زمان به وجود آمدهاند. كميته نويسندگان در بند در سال ۱۹۶۰ ميلادى بوجود آمد. خود انجمن قلم در سال ۱۹۲۱ در لندن تاسيس شد. از آغاز كار بسيارى در رابطه با نويسندگان در بند وجود داشت، چون ما در اساسنامه خود آوردهايم كه عليه سانسور و در پشتيبانى از همكاران زير پيگرد خود فعاليت كنيم، عليه نفرت طبقاتى نژادى و قومى. در سال ۱۹۶۰ كه جنگ سرد به اوج خود رسيده بود ، نياز به ساختارى براى اين كار بود چون دامنه كار گسترش بسيار يافته بود. در آنجا بود كه كميته بينالمللى نويسندگان در بند در لندن تاسيس شد. چند ماه پس از آن چند نفر كه به هنگام تاسيس انجمن قلم نيز حضور داشتند، گفتند كه اين كميته تنها براى نويسندگان و ژورناليستهاست، چون ما نمىتوانستيم به همه كسانى كه در سراسر جهان زير پيگرد بودند رسيدگى كنيم. و تقريبا همين افراد بودند كه دست به تاسيس سازمان عفو بينالملل زدند. اين بود كه ما از همان آغاز با هم همكارى داشتيم.“
كميته نويسندگان در بند از راههايى گوناگون براى نجات جان نويسندگان، ناشران و ژورناليستهاى زير پيگرد تلاش مىكند، از اكسيونهاى ضربتى گرفته تا اطلاعرسانى و تماس با سياستمداران.
”هنگامى كه نويسندهاى در خطر مستقيم باشد، همه كميتههاى نويسندگان در بند از سراسر جهان به دولت و وزارت دادگسترى و سفارتخانهها نامه مىنويسيم، مثلا به سفارت ايران در آلمان. فعاليت ديگر ما كارزارهايى است كه در پهنه همگانى راه مىاندازيم. كارى مىكنيم كه افكار عمومى در اين باره آگاه شود. اين موجب وارد آمدن فشار بر بسيارى دولتها مىشود. مىكوشيم با خانوادهها ارتباط برقرار كنيم. من با برخى خانوادهها در ايران به طور غيرمستقيم ارتباط دارم. تا ببينيم براى آنها چه مىتوانيم بكنيم، تا آنها ببينند كه پدران و برادرانشان كه در زندان اند فراموش نشدهاند. همچنين ما با سياستمداران آلمانى تماس مىگيريم، در برخى موارد كه حياتى اند ارتباط سريع ايجاد مىكنيم. به ويژه وقتى هياتهاى بازرگانى راهى ايراناند يا چنين هياتهايى از ايران به اينجا بيايند، همه اطلاعاتى را كه در دست داريم به اين سياستمداران مىدهيم. بايد بگويم كه در المان همواره به نظر ما بسيار اهميت دادهاند و ان را جدى گرفتهاند، بخصوص آنچه مربوط به ايران بوده است. و تلاش كردهاند كمك كنند.“
كلارك براىمدتى طولانى با سعيد، شاعر ايرانى– آلمانى مقيم مونيخ، كه نماينده كميته نويسندگان دربند بود وسپس به رياست انجمن قلم آلمان برگزيده شد، همكار بود. همكارى و دوستى با سعيد و ديگر ايرانيان به او كمك كرد تا به شناخت وسيعترى در باره ايران دست يابد:
”در سراسر جهان حدود ۶۰ انجمن قلم وجود دارد كه كميتههاى نويسندگان در بند خود را دارند. ما به خاطر همه كسانى فعاليت مىكنيم كه به نحوى زير پيگردند. اما من به خاطر دوستىام با سعيد و ديگر ايرانيانى كه اينجا بودند، مىتوانستم بهترين اطلاعات را در باره وضعيت ايران به دست بياورم. سپس مورد قتل نويسندگان ايرانى كه به قتلهاى زنجيرهاى مشهور است، پيش آمد. پس از آن در سال ۲۰۰۰ كنفرانس ايران در برلين بود، كنفرانسى كه از سوى بنياد هاينريش بل و براى شناخت وضعيت سياسى و اجتماعى ايران تشكيل شده بود. همه كسانى كه به نحوى با آن كنفرانس سر و كار داشتند يا محكوم به حبس شدند يا با سپردن وثيقه آزاد شدند. برخى از آنها در خارج ماندند. كار ما هميشه در رابطه با نويسندگان و ژورناليستهاى ايرانىاى كه زير فشار هستند، بسيار زياد بوده است. در اينجا بايست از گنجى، اشكه ورى و رستمخانى كه به خاطر كنفرانس برلين زير فشار و پيگرد قرار گرفتند، ياد كنم.“
كارين كلارك وضعيت كنونى را در ايران براى نويسندگان در بند بد ارزيابى مىكند. وى از نگرانيهاى موجود براى جان نويسندگانى چون دكتر ناصر زرافشان و سيامك پورزند سخن مىگويد كه هر دو عضو افتخارى انجمن قلم آلمان هستند. عضويت افتخارى به مثابه نوعى حفاظت است و انجمن قلم براى كسى كه عضو افتخارىاش است، تلاشى خاص به كار مىبندد. كلارك در باره آخرين اقدام اين كميته در رابطه با ايران مىگويد:
”ما قطعنامهاى در باره ايران در ترومسو در نروژ تصويب كرديم. در اين قطعنامه نام همه كسانى كه مدتهاست در زندانهاى ايراناند برشمرده و خواسته شده كه هر چه زودتر اين نويسندگان آزاد شوند. من احساس مىكنم كه وضعيت دشوارتر شده است. اينكه سياستمداران به درخواستهاي ما كمتر توجه ميكنند. ما هيچگاه پاسخى از سياستمداران ايران به درخواستهايمان دريافت نكرديم. تنها وقتى كسى آزاد مىشد به ما خبر مىرسيد. فكر مىكنم براى نمونه فرج سركوهى بدون فشار بخصوص انجمن بينالمللى قلم نمىتوانست به المان بيايد. اينكه در حال حاضر چنين چيزى باز ممكن شود را نمىدانم. بايد صادقانه بگويم كه در اين مرود ترديد هم دارم. به هر حال از راه خبررسانى و روشنگرى در پهنه همگانى مردمى كه دردى دارند نشانههايى را درمىيابند. اين البته كافى نيست، اما تاثير دارد. ما چند سال پيش مثل بسيارى از ايرانيها اميد بيشترى داشتيم. اما وضعيت بدتر شده است.
از آنجايى كه از تاثير ما بر سياستمداران ايران مدام كاسته مىشود و از آنجايى كه بسيارى چيزها در حال حاضر در سطح سياسى جريان دارد، و سياستمداران اند كه تصميم مىگيرند، ما راه به جايى نمىبريم و از اين نظر وضعيت بدتر شده است. براى همين اميدها كمتر شده است. اما مهم اين است كه ما دست از تلاش برنمىداريم و به عنوان سازمانى كه اعضاى آن را نويسندگان تشكيل مىدهند چه مىتوانيم كرد، مگر در چنين وضعيتى به مردم ايران بگوييم كه ما از مبارزه دست برنمىداريم و با شما و براى شما تمام نيروى خود را به كار خواهيم گرفت“