فشارهای بینالمللی بر ایران بیشتر خواهد شد · مصاحبه
۱۳۸۷ خرداد ۸, چهارشنبهاز سوی دیگر علی لاریجانی ریاست موقت مجلس هشتم در سخنان تندی، گزارش البرادعی را "فریبکاری" نامید و تهدید کرد که در صورت ادامه این رفتار، مجلس هشتم حد و مرز جدیدی را برای همکاری با آژانس ایجاد خواهد کرد.
دکتر قاسم شعله سعدی، کارشناس حقوق بینالملل با تآکید بر اینکه سخنان لاریجانی بیشتر مصرف داخلی دارد، معتقد است فشارهای بینالمللی بر ایران بعد از این گزارش افزایش خواهد یافت.
دویچهوله: آقای شعلهسعدی، این نوع برخورد دولتمردان جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا حالا کم سابقه بوده است. فکر میکنید که این برخورد میتواند نشانهی این باشد که با مجلس جدید احتمالا ممکن است رویکرد جدیدی در دولت بوجود بیاید، در برخورد با آژانس بینالمللی انرژی اتمی؟
قاسم شعلهسعدی: البته هنوز زود است که موضع کلی مجلس را بشود دقیقا پیشبینی کرد و موضع آقای لاریجانی میتواند فعلا موضع شخصی ایشان باشد، منتها در جایگاه جدیدش. گویا این کرسیهای قدرت است که تاثیر میگذارد روی مسئولین و همین که پستشان عوض میشود، تغییرات جدیتری هم در رفتار و منششان ایجاد میشود. چون هنوز زود است که بگوییم مجلس کار حادی بخواهد بکند. تا این مرحله این مواضع را باید مواضع قبلی ایشان تلقی بکنیم. و شاید یک بخشاش هم برای ایشان مصرف داخلی داشته باشد، زیرا تندورهایی که تا حالا وضع را به اینجا رساندهاند، ممکن است در همین آستانهی پست جدید آقای لاریجانی، احتمالا به عنوان رییس مجلس، ایشان را مورد سرزنش قرار بدهند و تخطئه کنند. لذا برای جلوگیری از چنین برخوردهای احتمالی هم میشود مواضع اکنون ایشان را تفسیر کرد.
اشاره کردید به این که ظاهرا با قرارگرفتن در پستهای جدید، مواضع افراد هم در جمهوری اسلامی عوض میشود. سوال من هم دقیقا همین بود، برای این که آقای لاریجانی زمانی که مذاکرهکنندهی ارشد هستهای ایران بود، به خاطر اختلافاتی که با آقای احمدینژاد پیدا کرد و برخی تندرویهایی که به نظر ایشان آقای احمدینژاد در این پرونده انجام میداد، از این سمت کنارهگیری کرد. ولی ظاهرا الان ایشان هم دارد به صف تندروها میپیوندد!
شاید ایشان را کنار گذاشتند و نه این که کنار رفت. و برای این که احتمالا چنین حوادثی دوباره تکرار نشود، گویا ناچار است به تندروان بپیوندد. و این خیلی عادی است در ایران. همین که افراد پستشان عوض میشود، خیلیها را ما دیدهایم که از مواضع رادیکال برخورد کردند. مثلا کسی مثل شیخ حسن روحانی که بعنوان یک نیروی میانهرو و معتدل تلقی میشد، در حوادث ۱۸ تیر دانشگاه ما دیدیم که ایشان آمد در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و صراحتا گفت این افرادی که این کار را کردهاند محارب هستند. یعنی حتا یک فرد میانهروی مثل ایشان در یک جایگاه و کرسی خاص که قرار میگیرد، مواضع رادیکال و تندی از خودش بروز میدهد.
و نتیجهی این برخوردها به نظر شما در این مرحلهی حساس چه میشود؟ چون گزارش آقای البرداعی هم در مورد پروندهی ایران رنگ و بوی تندتری نسبت به گزارشهای قبلیاش دارد.
قطعا این بحران هستهای ایران سیر تصاعدی را دارد طی میکند. چون از یکطرف، همانطور که خود شما گفتید، این گزارش اخیر آقای البرداعی بسیار تند است و ایران را با مشکلات جدیدی در شورای امنیت روبهرو خواهد کرد و همینطور در شورای حکام و زمینهی اقدامهای گستردهتر و خشنتری علیه ایران را فراهم میکند. در ایران هم اگر قرار باشد این نوع مواضع در تقابل با آن اتخاذ بشود و ایران هم به سمت رادیکالیزم بیشتری پیش برود، نتیجهاش تصاعد بحران است، هم از سوی داخل و هم از سوی خارج و بحران را دوباره به یک حد شاید غیرقابل کنترلی بالابردن.
فکر میکنید در این میان ممکن است واکنشهای بینالمللی ایران را وادار کند که قدری از مواضعش کوتاه بیاید؟ چون اخیرا حتا دولت آلمان هم که همیشه مواضع نرمتری نسبت به سایر کشورهای اروپایی در قبال ایران داشته، بعد از انتشار گزارش اخیر گفته است که باید فشارها بر ایران بیشتر بشود. آیا ممکن است این تاثیری بگذارد بر مواضع ایران؟
به نظر من فشارها علیه ایران افزایش پیدا میکند و چند دلیل هم دارد. یکی همین گزارش آقای البرداعی هست که نشان میدهد ایران نه تنها به قطعنامههای قبلی شورای امنیت تمکین نکرده و فعالیتهای هستهای و غنیسازی را معلق نکرده، بلکه به فعالیتهایش هم اضافه کرده است. و لذا این گزارش زمینهی اتخاذ مواضع خشنتری را علیه ایران فراهم میکند. از سوی دیگر، در اروپا تحولاتی رخ داده که اروپا را به آمریکا بیش از پیش نزدیک میکند. مثلا در فرانسه آقای سارکوزی حدود یکسال است سر کار آمده که مواضع بسیار تندی دارد نسبت به آقای شیراک در قبال ایران و در نزدیکی با آمریکا، و آقای برلوسکونی همین چند روز پیش قدرت را در ایتالیا به دست گرفت که به آمریکا نزدیکتر است. در آلمان خانم مرکل که شما میدانید، مواضعش نسبت به آقای شرودر خیلی به آمریکا نزدیک است. و در این میانه انگلیسیها هم که تصمیم گرفته بودند سیاست خودشان را یک مقداری تعدیل کنند و اندکی از آمریکا فاصله بگیرند، با شرایط جدیدی که فرانسویها بخصوص بوجود آوردهاند، سبب میشود که انگلیسیها هم برای از دست ندادن موقعیت خودشان نزد آمریکا، تجدیدنظر مجددی در راستای نزدیکترشدن به آمریکا به عمل بیاورند. بنابراین اروپا تقریبا یکپارچه به آمریکا نزدیک شده است و وضع روسیه هم که ایران امید به آن بسته بود، دیدیم که آخرین روز آقای پوتین فرمان اعمال تحریمها را صادر کرد و موضع روسها هم مشخص شد که بالاخره با غربیها بخصوص در زمینهی هستهای تفاوت چندانی ندارند. امروز زمینهی بینالمللی برای فشار بیشتر بر ایران فراهم است. چینیها هم مشکلاتی دارند که حاضر نیستند برای ایران منافع خودشان را فدا کنند.
و سوال من این است که مجموعهی این فشارها آیا باعث میشود که ایران به نظر شما کوتاه بیاید، یا این که ممکن است وضع را بحرانیتر بکند؟
هردو امکان دارد. هم از یکطرف تجربه شده که هرجا با ایران لحن تند و خشنی را پیش گرفتهاند، ایران یک مقداری تعدیل شده است، مثل آن قرارداد سعدآباد که دیدیم بعد از تهدید اروپا انجام گرفت، یا موضعی که تونی بلر راجع به آن ملوانان انگلیسی که در ایران گرفته شده بودند، اتخاذ کرد، موقعی که او هشدار داد که در ۴۸ ساعت من اقدام خواهم کرد، دیدیم که قضیه حل شد و یا بحث گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران موقعی که دیدیم آقای ریگان میخواست سر کار بیاید، بالاخره اینها تسلیم شدند و پذیرفتند. این احتمالات وجود دارد. اما از طرف دیگر هم رویهی اخیر نشان داده است که حاضرند یک مقداری تندتر بروند و بحران، تصاعد بیشتری پیدا بکند. هردوی این احتمالات به نظر من وجود دارد.