فستیوال زن ایرانی در کارلسروهه: انتظارها برآورده شد
۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبهجشنوارهی "هزار و یک ایران" که روز سیزدهم ماه مارس در شهر کارلسروههی آلمان آغاز شد، روز یکشنبه (۲۹ مارس) به پایان رسید. در این جشنوارهی فرهنگی ـ هنری وضعیت زنان ایران از جنبههای گوناگون و با اجرای بیش از ۴۰ برنامهی هنری، ادبی و فرهنگی به نمایش گذاشته شد. در این برنامهها، هنرمندان ایرانی درون و برونمرزی و کارشناسان و نویسندگان ایرانی ـ آلمانی که در کارهای خود به مسائل زنان ایران پرداختهاند، شرکت داشتند.
هنر معاصر از دیدگاه زن ایرانی
معرفی هنر معاصر ایران از دید زنان هنرمند، در کانون برنامههای این جشنواره که درچارچوب فستیوال فرهنگی "چشمانداز زنان" برگزار شد، قرار داشت. هنرمندان زن عکاس، نقاش، مینیاتوریست، خطاط و چیدمان کار ایرانی آثار خود را در ۹ نمایشگاه مختلف در این شهر به نمایش گذاشتند. از جمله کارهای دو عکاس جوان، آزو خانمحمدی و نیوشا توکلیان که هر دو در ایران زندگی میکنند.
نیوشا توکلیان از نسل عكاسان دوربین دیجیتال است، ولی کار عکاسی را با دوربین سیاه و سفید و تاریک خانه و چاپ و ظهور عکس آغاز کرده است. تازهترین عکسهای او در آخرین شمارهی مجلهی "جغرافیای ملی" به چاپ رسیده است. سری کارهای توکلیان در بارهی جراحی بینی زنان که عنوان "دماغ" را یدک میکشد، از جمله کارهای جالب این عکاس جوان است.
تفاوت دید
در نمایشگاههای عکاسی همچنین آثار ژینوس تقیزاده، ندا رضویپور و سیمین کرامتی، در کنار عکسهای عکاس معروف آلمانی اولا کیمینگ (Ulla Kimmig) که تحت شرایط سختی در سفرهای متعدد خود به ایران برداشته، به نمایش درآمدند و تفاوت دید این دو هنرمند را نسبت به پدیدههای اجتماعی بهخوبی نمایان میسازند.
کارهای انتقادی پرستو فروهر، هنرمندی که در فرانکفورت زندگی میکند، جنبهی سیاسی این نمایشگاهها را پررنگ تر کرد. آثار خطاطی افسانه طایی در کتابخانهی مرکزی شهر کارلسروهه، جلوهی دیگری از هنر سنتی ـ اسلامی ایران را به نمایش گذاشت.
پشت حجاب ایران
نویسندگان و پژوهشگران آلمانی و ایرانی در بخش دیگری از این جشنواره، با برپایی مراسم داستانخوانی و بحث و گفتوگو، وضعیت اجتماعی ـ سیاسی حاکم بر ایران را زیر ذرهبین قرار دادند.
در یکی از این مراسم، کریستیانه هوفمن که پنج سال به عنوان خبرنگار روزنامهی "فرانکفورتر آلگماینه تسایتوتگ" در ایران فعالیت داشت، کتاب خود با عنوان "پشت حجاب ایران ـ نگاهی به کشوری در پرده" را معرفی کرد. او در این کتاب از تجربیات خاص خود از زندگی در ایران سخن گفته است.
در مراسم بحث و گفتوگویی که با شرکت نرگس اسکندری ـ گرونبرگ، استاد دانشگاه فرانکفورت، پری نیمان، مسئول امور زنان در تلویزیون شمال آلمان، و حوروش پورکیان برپاگردید، چشماندازهای اجتماعی جامعهی آیندهی ایران بررسی شد.
نمایش مد، تئاتر و موسیقی
نمایش مد لباس از سه طراح زن ایرانی، یکی از موفقترین برنامههای این جشنواره بود. در این مراسم، نغمه کیومرثی، شادی پرند و نازنین سیدین کارهای خود را به نمایش گذاشتند. گروههای موسیقی زنان به نام "گروه مهر" از تهران و "گروه بانو" از شهر کلن، با اجرای چند کنسرت آمیزهای از موسیقی کلاسیک و فولکلور ایرانی را اجرا کردند.
در بخش تئاتر این جشنواره، نیلوفر بیضایی، کارگردان مقیم فرانکفورت نیز شرکت داشت و یکی از تازهترین کارهای خود را با عنوان "سرزمین هیچکس" با بازی پروانه حمیدی ارائه کرد. بیضایی در این نمایشنامه از خواستها و نیازهای نسل جوان ایرانی سخن گفته است.
"چهرهی حقیقی ایران"
یکی از برنامههایی که در این جشنواره برای اولین بار در کارلسروهه برپا شد، مراسم عید نوروز بود که با همکاری سه انجمن ایرانی فعال در این شهر از جمله "کانون دوستداران هنر ملی ایران" و "مرکز فرهنگی ایرانیان" به اجرا در آمد.
بهمن مبشری که معاونت این کانون را به عهده دارد، در گفتوگویی با دویچه وله، ضمن اظهار خرسندی از نتایج جشنواره، دربارهی انگیزهی خود برای همکاری با این فستیوال گفت: «در دسامبر سال ۲۰۰۷، به دنبال تبلیغات سوء و مبهم رسانههای غربی پیرامون شرایط اجتماعی ـ سیاسی ایران پس از انتخاب احمدی نژاد، ما در صدد برآمدیم تا چهرهای حقیقی و نزدیک به واقعیت از جامعهی ایران ارائه کنیم. در این راه ما به خانم الیزابت شرآوت و خانم دکترشعله مصطفوی کمک کردیم.»
عدم حضور شیرین عبادی
مبشری که ۶۷ سال دارد و تحصیلاتش را در رشتهی معماری به پایان برده است، با تأکید بر این نکته که «تمام برنامهها با استقبالی گسترده روبرو شد، بالاخص برنامهی روز افتتاحیه و برنامهی "گروه مهر"»، گفت که «فکر میکنم با برگزاری این فستیوال به اهداف خود رسیدیم.»
مبشری در پاسخ به این پرسش که "آیا دعوتشدگان از ایران با مشکلی روبرو نشدند؟" گفت: «تنها به واسطهی محدودیتهایی که جمهوری اسلامی ایران برای خانم شیرین عبادی ایجاد کرده بود، ایشان نتوانستند در فستیوال شرکت نمایند. لذا پیام ایشان در روز افتتاحیه به زبان فارسی و آلمانی قرائت شد.»
پیام عبادی، پیام برگزارکنندگان فستیوال
این پیام تأئیدی بر اهداف برگزارکنندگان جشنواره هم بود. مدیر فستیوال "هزار و یک ایران"، الیزابت اشرآوت، (Elisabeth Schraut) که دو سال تمام با همکاری نهادها و سازمانهای دیگر به تدارک این فستیوال مشغول بوده، نیز بر این نکته تاکید میکند. او برگزاری این جشنواره را موفقیتی کم نظیر ارزیابی کرد. برای اطلاع از چند و چون برگزاری این جشنواره با او گفتوگو کردهایم:
دویچه وله: چرا ایران و مسائل زنان ایران را به عنوان موضوع محوری فستیوال "چشمانداز زنان" انتخاب کردید؟
الیزابت اشرآوت: ایران برای این فستیوال به عنوان جشنوارهای که به مسائل زنان میپردازد، موضوع بسیار جالبی است. چون در این کشور "جدایی جنسیتی" حاکم است و از اینرو مسائل زنان از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطورکلی میشود گفت که جایگاه حقوقی و اجتماعی زن در یک جامعه، معیاری است که با آن میتوان درجهی مدنیت و دموکراسی در آن جامعه را ارزیابی کرد.
آیا متقاعد کردن نهادهایی که در برگزاری این جشنواره با شما همکاری کردند، بهویژه سازمانهایی که از شما پشتیبانی مالی میکنند، دشوار بود؟
مسئلهی متقاعد کردن اصلاً مطرح نبود. من این پیشنهاد را دو سال پیش با "گروهکاری" جشنواره در میان گذاشتم. این گروه از نمایندگان شمار زیادی از مؤسسههای فرهنگی کارلسروهه تشکیل میشود: از جمله "تئاتر دولتی بادن"، مرکز فرهنگی آلمان ـ فرانسه، سینما تک، خانهی ادبیات، نمایندهی بخش مسئول امور زنان شهر و چند سازمان و نهاد دیگر. همه با این پیشنهاد موافق بودند. بعد از این توافق من با چند سازمان دیگر از جمله انجمنهای فرهنگی ایرانی تماس گرفتم و خواهش کردم با ما همکاری کنند. در خواست من با استقبال آنها هم روبرو شد.
مرحلهی تدارک این جشنواره چه مدت طول کشید؟
ما حدود یکسال ونیم در تدارک این فستیوال بودیم، البته به کارهای دیگر هم میپرداختیم. شش ماه آخر را هم بهطور خیلی فشرده برای برپایی آن تلاش کردیم.
چند سازمان بهطور فعال با شما همکاری کردند؟
حدود سی سازمان، گروه، اتحادیهی و انجمن مستقیماً در تدارک این جشنواره از ما پشتیبانی کردند. هر کدام این سازمانها هم در شبکههای خود با نهادهای دیگر در رابطه بودند. شمار زیادی از هنرمندان، گروههای موسیقی، پژوهشگران، طراحان مد از ایران و کشورهای دیگر هم بخش اجرایی این جشنواره را تکمیل کردند. به اضافهی مؤسساتی که از نظر مالی ما را حمایت کردند مثل وزارت هنر و دانش در اشتوتگارت، وزارت امور خارجه در برلین، بنیادهای مختلف، شرکتهای خصوصی و بانکها و مؤسسات خصوصیای که با دادن آگهی ما را همراهی کردند. بهویژه شمار زیادی داوطلب که بدون چشمداشت مالی به ما یاری دادند، یک شبکهی گسترده و بزرگ که در تمام مدت با دفتر برگزاری جشنواره در تماس بود.
مخاطبان شما چه کسانی بودند؟ آیا توانستید نظر آنان را جلب کنید؟
طیف مخاطبان ما خیلی گسترده بود. ما میخواستیم برنامهها تا حد امکان برای آلمانیها و ایرانیهای زیادی در هر سن و از هر قشری جالب باشند و به این هدف هم رسیدیم.
چه تعداد هنرمندان از ایران دعوت شدند؟
به طور کلی حدود ۲۰ هنرمند، نوازندهی موسیقی، پژوهشگر و طراح مد زن از ایران دعوت شدهبودند و همگی، به جز یکی از آنان که به دلایل شخصی نتوانست در جشنواره شرکت کند، در فستیوال حضور داشتند.
آیا مشکلی برای خروج دعوتشدگان رخ نکرد؟
برای خروج از ایران نه، ولی برای ورود به آلمان دعوتشدگان میبایست روادید بگیرند. برای گرفتن آن باید یکسری مدرک و کاغذ و دعوتنامه تهیهکرد که گاهی کمی وقتگیر بود. ولی بالاخره همه چیز بهخوبی جریان پیدا کرد.
کدام یک از برنامهها بیشتر مورد توجه قرار گرفت؟
اغلب برنامهها با استقبال زیادی روبرو شدند. مثلاًّ برنامهی گشایش جشنواره که سالن مملو از جمعیت بود، یا جشن عید که بیش از ۴۰۰ نفر از قبل بلیط رزرو کرده بودند، یا مراسم چهارشنبه سوری که بیش از ۵۰۰ نفر در آن شرکت کردند. در مراسم گشایش نمایشگاههای نقاشی، همیشه جمعیت بیش از ظرفیت سالن بود. نمایش مد خیلی هم خیلی جلب توجه کرد.
از جشن نوروز چه استقبالی شد؟
در جشن نوروز شمار زیادی از ایرانیها و آلمانیها نه تنها از کارلسروهه، بلکه از شهرهای اطراف هم، شرکت کردند. برای آلمانیها این اولین بار بود که با این مراسم آشنا میشدند. من فقط نظر مثبت در این باره شنیدم.
غیر از آلمانیها و ایرانیها، ملیتهای دیگری هم در این برنامهها شرکت کردند؟
غیر از آلمانیها و ایرانیها، شمار زیادی فرانسوی هم حضور داشتند. البته ملیتهای دیگر هم بودند، مثل یونانیها، ترکها و کروآسیهایی که در کارلسروهه زندگی میکنند.
امروز ( ۲۹ مارس) جشنواره به پایان میرسد. آیا در جریان برگزاری فستیوال از واکنشهای مثبت و منفی شرکتکنندگان باخبر شدهاید؟
ما در ماه ژانویه و پیش از برپایی جشنواره، یعنی پس از انتشار و پخش برنامههای فستیوال با واکنشهای بسیار مثبت و تأئیدآمیز مردم روبرو شدیم. آنان با نامهها و ایمیلهایی که مرتب برای ما میفرستادند، ما را تشویق میکردند. اغلب در خیابان با کسانی روبرو میشدیم که برنامه را دریافت کرده بودند و به مناسبت برگزاری جشنواره به ما تبریک میگفتند. در جریان فستیوال هم همینطور.
یعنی برگزاری این جشنواره هیچ اشکالی نداشت؟
تنها شکایتهایی که ما دریافت کردیم، این بود که بلیطها زود پیشفروش میشدند و همه امکان شرکت در همهی برنامهها را نداشتند، چون برخی از سالنها کوچک بودند. ولی ما نمیتوانستیم حدس بزنیم که موضوع ایران، اینطور با استقبال روبرو میشود. انگار همه در انتظار یک چنین فستیوالی بودند.