فرید زکریا: «جتهای جنگی را به میدان نیاورید»
۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبهتحولات اخیر در برنامه هستهای ایران و افزایش سطح غنیسازی اورانیوم تا سقف ۲۰ درصد، موج گستردهای از واکنشها را در پی داشت. در این میان بسیاری از منتقدان دولت اوباما در آمریکا میگویند سیاست تعامل با ایران شکست خورده و باید اقدامات جدیتری برای مهار برنامه هستهای این کشور صورت گیرد. حمله نظامی یکی از گزینههایی است که دوباره به میان آمده و بحثهایی پیرامون پیامدهای احتمالی آن مطرح شده است.
فرید زکریا، سردبیر نسخه بینالمللی هفتهنامه نیوزویک، سرمقالهای در واکنش به ایدههای جنگطلبانه نوشته و پیامدهای گوناگون آن را مورد بررسی قرار داده است.
وی در این مقاله بهعنوان نمونهای از ایدههای جنگطلبانه به سخنان هفته گذشته سارا پیلن اشاره کرده است. خانم پیلن در گفتوگو با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز گفت اگر باراک اوباما میخواهد در سمت ریاستجمهوری باقی بماند «باید بگوید که برای اعلام جنگ علیه ایران مصمم شده است.» او که از کاندیداهای احتمالی جمهوریخواهان آمریکا برای دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری است، در ادامه گفت: «به نظر من در این صورت نگرش مردم کمی تغییر خواهد کرد و به این تصمیم خواهند رسید که شاید او از آنچه ما فکر میکردیم سرسختتر باشد.» نخستین بار دنیل پایپس، یک نومحافظهکار (نئوکان) متخصص امور خاورمیانه این ادعا را مطرح کرده بود که «یک حمله نظامی میتواند بختهای سیاسی از دست رفته اوباما را احیا کند.»
هزینهها و پیامدهای حمله نظامی
فرید زکریا با اشاره به انتشار آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در هفته گذشته که در آن نسبت به حرکت حکومت ایران بهسوی دستیابی به قابلیت ساخت تسلیحات هستهای ابراز «نگرانی» شده بود، گفت: «این هشدارها در محاسباتی که نشان میدهد حمله نظامی هزینههای هنگفتی در پی خواهد داشت، تغییری ایجاد نمیکند. حمله نظامی به احتمال زیاد فقط میتواند برنامه هستهای ایران را چند سالی به تاخیر بیاندازد و گذشته از این، پیامدهای سیاسی هم خواهد داشت.»
نویسنده کتاب «جهان پساآمریکایی» معتقد است «حکومت ایران در صورت وقوع یک حمله نظامی میتواند حمایت مردم عادی را جلب کند و حول پرچم این کشور اتحادی پدید آورد و مخالفان هم در چنین شرایطی مجبور به حمایت از دولتی خواهند شد که توسط کشوری خارجی مورد هجوم قرار گرفته است.»
به اعتقاد وی در پی وقوع حمله نظامی «ایران به خشونت در افغانستان و عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس دامن زده و از آن حمایت مالی خواهد کرد، بهای نفت افزایش برقآسایی خواهد داشت و طنز ماجرا اینجاست که بهای بالای نفت به تهران این امکان را میدهد که هزینه پروژههای مورد نظر خود را به راحتی تامین کند.»
حمله نظامی آمریکا به ایران، سومین تهاجم این کشور به یک کشور مسلمان در یک دهه گذشته خواهد بود و به اعتقاد آقای زکریا «این خود مهر تاییدی است بر استدلال القاعده و سایر گروههای تروریستی که ایالات متحده درگیر «جنگ تمدنها» شده است.»
تأثیر احتمالی اتمیشدن ایران بر سایر کشورهای منطقه
وی با تایید استدلال کسانی که ایران مجهز به تسلیحات هستهای را خطرناک و عامل بیثباتیدر منطقه میدانند، میگوید: «من برعکس کسانی که از حمله نظامی دفاع میکنند، هنوز متقاعد نشدهام که در صورت دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، خود به خود عربستان سعودی، مصر و ترکیه هم تلاشهای خود را به کار میبندند تا هستهای شوند.» در مقابل، استدلال او این است که «وقتی کلاهکهای هستهای اسرائیل، مصر را وادار به پیگیری برنامه ساخت تسلیحات هستهای نکرده است - آن هم به رغم این که این کشور سه بار درگیر جنگ با اسرائیل شده و هر سه بار شکست خورده است - دستیابی ایران به بمب هستهای نیز ممکن نیست آنها را وادار به انجام این کار کند.»
راهحل پیشنهادی فرید زکریا برای دولت آمریکا این است که به جای حمله نظامی «از آخرین گزارش آژانس برای اجرای مجدد یک استراتژی محدودسازی قدرتمند بر ضد ایران بهره گیرد.» به اعتقاد وی آمریکا میتواند کشورهای میانهروی عرب و اسرائیل را در یک اتحاد تاکتیکی در کنار هم قرار دهد و از کشورهای اروپایی بخواهد که دامنه اقدامات خود را گسترش دهند و نیز از چین و روسیه درخواست کند که با تحریمهای شدیدتر علیه این کشور همراهی کنند.»
جیمز بیکر،وزیر اسبق خارجه آمریکا نیز پیشتر در برنامهای در سیانان پیشنهاد کرده بود که آمریکا برای ممانعت از پیشرفت برنامه هستهای ایران،چتر هستهای خود را تا اسرائیل، مصر و کشورهای حوزه خلیج فارس گسترش دهد.
برآوردها از نقش جنبش سبز و ساختار حاکمیت
آینده جنبش سبز از جمله مسائلی است که به موازات این مباحث همواره مورد توجه قرار میگیرد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که وقوع یک حمله نظامی مرگ جنبش مخالفان را در پی خواهد داشت و فرصت سرکوب گسترده را در اختیار دولت ایران قرار خواهد داد. آقای زکریا در اینباره میگوید: «واشنگتن باید از جنبش سبز که در نهایت بیشترین امیدها برای ایجاد هرنوع تغییری در گرایش بنیادی سیاست خارجی ایران به آن بسته شده، حمایت کند. هنوز مشخص نیست که این جنبش تا چه اندازه گسترده و مورد استقبال مردم است، اما استراتژی بلند مدت ما ایجاب میکند که از گروههایی که ایرانی آزاد و مدرن میخواهند حمایت کنیم.»
آقای زکریا با اشاره به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی گفت: «مهمترین اتفاقی که در ایران رخ داده این است که سپاه پاسداران دارد جای روحانیون حاکم را میگیرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی نظامی است که اکنون در کانون قدرت قرار گرفته است.» هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز هفته گذشته در سفری به کشورهای حوزه خلیج فارس گفته بود یک «دیکتاتوری نظامی» در ایران در حال ظهور است.
سردبیر نسخه بینالمللی نیوزویک در پایان مقاله خود آورده است: «نمیتوانم با قاطعیت بگویم که حکومت کدام یک از آنها شرایط بدتری را برای مردم ایران رقم خواهد زد: حکومت روحانیون هراسآور یا حکومت نظامیان آدمکش. اما نکتهای که ما در مورد رژیمهای نظامی میدانیم این است که آنها اهل حساب و کتاباند. آنها اقداماتی را انجام میدهند که به تداوم حیات و بقای آنان در قدرت بیانجامد. این تمایل غریزی به بقا همان چیزی است که موجب کارآمدی و نتیجهبخش بودن یک استراتژی محدودسازی و محاصره خواهد شد.»
احسان نوروزی
تحریریه: فرید وحیدی