شعر معاصر ایران • معرفی کتاب
۱۳۸۷ فروردین ۲۵, یکشنبهکتاب به قلم سعید رضوانی است و از سوی انتشارات "هاراسوویتس" (Harrassowitz) در سال ۲۰۰۷ منتشرشده است. این نهاد انتشاراتی پرقدمت تنها به نشر آثار پژوهشی دانشگاهی مبادرت میورزد و این کتاب را نیز در چارچوب سومین مجموعهی "پژوهشهای شرقی گوتینگن" با عنوان "ایرانیکا" به چاپ رسانده است.
رضوانی مفهوم "مدرن" را در کاربستش در قلمرو هنر مملو از مسائل بغرنج میداند. نخستین پرسش مطرح این است، که آیا فقط میتوان از امر "نو" نام برد، یا اینکه باید رابطه و جایگاه آن را با یک دوران ،که آن را "مدرنیته" مینامیم، بررسید. اگر توجه خود را تنها به مورد نخست معطوف سازیم، آنگاه چونیای به نام "مدرن" موضوعیت خود را بکلی از دست خواهد داد، زیرا که امر "نو" را میتوان در تمام دورانها به بسیاری آثار بسط داد، بطوریکه باز هم قابلیت کاربردی خود را از کف خواهد داد. بنابراین اگر قرار باشد امر "مدرن" معنارسان باشد، بنابراین باید رهیافت دوم را برگزید. ولی پرسشهایی نیز در این ارتباط مطرح خواهند شد. این مسائل از یکسو در ارتباط با تعیین الزامات مدرنیته بمنزلهی یک دوران هنری است و از دیگر سو، باید به این پرسش پاسخ گفت که این الزامات و خواهشهای دوران در کجا کفایت خواهند کرد."
در کتاب به نقل از فیلسوف معاصر آلمانی، یورگن هابرماس آمده است: "«مدرنها» معنای تقلید از الگوهای باستانی را با برهانهای تاریخی − انتقادی به پرسش میکشند و در برابر هنجارهای به ظاهر فرازمانی و زیبایی مطلق، مقیاسهای زمانمند یا زیبایی نسبی را موضوع کار خود قرار میدهند و بدینسان خودفهمی روشنگری فرانسوی، بمنزلهی یک آغاز جدید دورانساز را بیان میدارند." (یورگن هابرماس: زمان−آگاهی مدرنیته و نیاز آن به خودیقینی. دوازده سخنرانی دربارهی گفتمان فلسفی در مدرنیته. فرانکفورت ۱۹۸۵)
رضوانی در ارتباط با این سخنان هابرماس مینویسد، "حتا اگر به این عبارتها بعنوان بازتابی از نظرات فراگیر و پذیرفته شده دربارهی ماهیت هنر مدرن بنگریم، هنوز این پرسش باقی میماند، که هر هنری که داعیهی مدرن بودن دارد، تا چه اندازه مدرن است و با این ماهیت همخوانی دارد. این پرسشی است دشوار، بویژه وقتی میبینیم که مثلا ناقدی دربارهی "بودلر"، که در تاریخ به پدر شعر مدرن شهرت دارد، مینویسد که او "یک هنرمند کلاسیک یا تقریبا کلاسیک بود"."
رضوانی کوشیده است در کتاب خود هنر شعر شرقی، از نوع ایرانیاش را به آندسته از خوانندگان آلمانیزبان معرفی کند که بیاطلاع از دانش ادبیات نیستند. وی چهار شاعر معاصر ایران را برای تحلیل خود برگزیده است: نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و احمد شاملو.
پژوهشگر در بخش اول کتاب به پیشینهی تاریخی شعر مدرن ایران میپردازد. وی از سلسلهی قاجار (۱۷۹۵ تا ۱۹۲۵ میلادی) عزیمت میکند که زوال سیاسی و اخلاقی شاهان قجری ایران را به ورطهی زوال مادی و فرهنگی و تضعیف کل کشور کشاند. ولی در طول این دورهی ۱۲۰ ساله آشنایی گروهی روشنفکران با فرهنگ غرب و انتقال این دانش به ایران و نگاه انتقادی ایشان بر وضعیت حاکم مؤثر افتاد و بدینسان فضای تجدد را بر کشور حاکم ساخت. در همین فرآیند ادبیات جدید دورهی مشروطهخواهی در ایران شکل گرفت و سبک جدیدی از شعر پا به ظهور گذارد که با شعر کلاسیک ایرانی بکلی متفاوت بود. وی به جنبش موسوم به "مکتب رجعت" اشاره میکند که در سدهی هیجدهم میلادی (قرن ۱۲ هجری) نگاه خود را به گذشتهی یکهزارسالهی شعر ایران دوختند. نویسنده از شاعران این دوره مشهور به "شاعران رجعت" نام میبرد که در محافل ادبی اصفهان (نشاط و خاقان) در "سبک هندی"، گذشتهی زرین شعر و ادب ایران را یافتند و به این سبک سرودند.
بهرحال عصر مشروطه با تمامی دگرگونیها و تحولاتی که در آگاهی روشنضمیران فراهم ساخت، زمینهساز ضرور شعر نیما و پیروان نوآور او بود. به باور رضوانی، بدون آگاهی از دگرگونیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این عصر، که سنگ بنای نظری و عملی مدرنیت را در ایران نهاد و در پهنهی شعر و ادب زمینهساز فرارویی شعر نیما گشت و بدینسان ضرورت اصلاحات در شعر را نیز سبب شد، فهم از انقلاب نیما یوشیج میسر نخواهد بود.
رضوانی در بخشهای دیگر کتاب، به غور در زندگی، زمان و آثار ادبی هر یک از چهار شاعر معاصر دست میزند. وی کوشیده است، رابطهی سوژه و ابژه را در آثار هر یک از ایشان در عرصهی نظری و عملی بیابد.
این کتاب به علاقمندان به شعر و ادب ایران معاصر − و آشنا به زبان آلمانی − و بویژه به دانشجویان رشتهی ایرانشناسی توصیه میشود.
مشخصات کتاب:
Saeid Rezvani: Moderne persische Lyrik. Eine analytische Untersuchung. Wiesbaden, Harrassowitz Verlag 2007.