شاملو و سینما
۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبهاحمد شاملو در موارد معدودی که از سینما یاد کرده، از گرایش ذوقی خود به فیلمهای بزرگانی مانند اینگمار برگمن، لوئیس بونوئل و ژان کوکتو سخن گفته است. در فیلمهای این سینماگران روایت به مرزهای شعر نزدیک میشود. اما زمانی که این شاعر نوسرا به عرصه سینما قدم گذاشت، با جریان مسلط صنعت سینما که تنها هدف آن کسب سود و درآمد بود، حرکت کرد و با سخافت و ابتذال رایج در فضای سینمایی همراه شد.
فیلمنامهنویس سینمای بازاری
زمانی که احمد شاملو به خاطر "غم نان" به عرصه سینما روی آورد، در ایران به تقلید از سینمای وارداتی، به ویژه فیلمهای هندی و مصری که در ایران خریدار داشتند، کمدیهای سبک و ملودرامهای سطحی تولید میشد.
سینمای ایران تا پیش از سال ۱۳۴۸، جز چند استثنا، انبانی از فیلمهای بازاری بود که جز لایههای عوام و کمآگاه جامعه مشتری دیگری نداشتند. در سالهایی که تلویزیون هنوز همگانی نبود، سینما تنها تفریح و سرگرمی مردم شهرنشین بود، اما افراد روشنفکر و تحصیلکرده بیشتر به تماشای فیلمهای خارجی، بیشتر آمریکایی و فرانسوی، میرفتند و کاری به کار سینمای بومی نداشتند.
نخستین تجربه احمد شاملو در سینما به سال ۱۳۳۸ بر میگردد. او در این سال به سفارش شرکت "ایتال کونسولت" فیلمی مستند درباره شرایط اقلیمی سیستان و بلوچستان تهیه کرد. این تجربه باعث شد که او به فیلم و سینما کشیده شود. با استخدام در "اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی" شاملو مدیریت واحدی را به دست گرفت که وظیفه آن تولید و نمایش فیلمهای آموزشی برای روستاییان بود. گفتهاند که در این پروژه شاعری دیگر یعنی سهراب سپهری نیز با شاملو همكار بود.
از همین دوران آشنایی شاملو با فضای صنعت سینمای حرفهای شروع میشود. شاملو که شنیده و دیده بود که سینما میتواند کسب و کاری کمزحمت و پردرآمد باشد، تلاش کرد با نوشتن سناریوهای مردمپسند، به پول و پلهای برسد. او برای کارهای خود نه تنها مدعی ارزش هنری نبود، بلکه با واقعبینی همواره آن را حقیر میشمرد و از این تجربه به عنوان "اسارت" یاد میکرد. به گفته خود او: «کارنامهی سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»
شاملو طی هشت سال "فعالیت سینمایی" بیش از ۱۲ فیلمنامهی مستقل برای فیلمهای تجارتی نوشت یا در نگارش و تکمیل برخی از فیلم نامهها با فیلمسازان گوناگون همکاری کرد. روشن است که او درباره ارزش هنری این فعالیت هیچ توهمی نداشت، و به همین خاطر همواره اصرار داشت که نام او در تیتراژ فیلمها ذکر نشود.
نخستين سناريويی كه احمد شاملو برای سينمای ايران نوشت "اول هيكل" نام داشت که در سال ۱۳۳۹ به كارگردانی سيامك ياسمی و بازيگری ناصر ملك مطيعی و پوران (خواننده) به فیلم در آمد. این فیلم که به تقلید از فیلمی مصری ساخته شده بود، فروش نسبتا خوبی داشت و تجربهای مثبت برای شاملو به حساب آمد.
شاملو در سال ۱۳۴۲ فیلمنامه "مردها و جادهها" را نوشت که توسط ناصر ملك مطیعی، بازیگر پرآوازه آن سالها کارگردانی شد. منتقدان از ارزشهای نسبی این فیلم سخن گفتهاند. در عنوانبندی این فیلم نامی از شاملو دیده نمیشود.
در همان سال ۱۳۴۲ شاملو، با اقتباس از داستانی نوشتهی جیمز هادلی چیز فیلمنامهی "تار عنكبوت" را نوشت كه مهدی میرصمد زاده آن را کارگردانی کرد. در این فیلم ایرج قادری و هوشنگ كاووسی (منتقد و فیلمساز نامی و دوست شاملو) بازی داشتند.
فیلم "دختر کوهستان" که با بازی و کارگردانی محمد علی جعفری در سال ۱۳۴۲ ساخته شد نیز بر پایه فیلمنامهای از شاملو تولید شد. برای فیلم دیگری محصول همان سال به نام "نیرنگ دختران" شاملو با اقتباس از یک فیلم ایتالیایی فیلمنامهای نوشت که سعید نیوندی آن را کارگردانی کرد. شاملو در مصاحبهای گفته است که برای نوشتن این فیلمها زحمت چندانی نمیکشید و میتوانست ظرف چند روز فیلمنامهای کامل بنویسد.
در سال ۱۳۴۳ شاملو فیلمنامهی "ترانههای روستایی" را نوشت، كه صابر رهبر آن را كارگردانی کرد. در این فیلم نامی ترین ستاره ایران یعنی محمدعلی فردین بازی داشت، اما فیلم فروش قابل توجهی نداشت.
سناریوی فیلم دیگری به نام "بنبست" ساختهی مهدی میرصمدزاده که در سال ۱۳۴۴ به نمایش در آمد از شاملو بود. در همین سال فیلم "فرار از حقيقت" به کارگردانی ناصر ملک مطیعی ساخته شد که سناريوی آن را احمد شاملو نوشته بود. در این فیلم شاملو خود نقشی نیز ایفا کرده است.
در سال ۱۳۴۴ احمد شاملو يكی از فيلمنامههای خود به نام "داغ ننگ" را كارگردانی كرد كه نه ارزش هنری داشت و نه سرگرمکننده بود. شاملو گناه اين شكست را به گردن تهيهكنندهی فیلم انداخت و گفت: «تهیهكننده هرچه توانست در جریان كار، صحنههای موردپسندش را به فیلم اضافه كرد، و كار بهجایی كشید كه من تنها آوانسی كه میخواستم حذف نامم بود كه البته با آن هم موافقت نشد...»
در سال ۱۳۴۵ فیلم سینمایی نسبتا خوشساختی به نام "گنج قارون" به روی پرده آمد به کارگردانی سیامک یاسمی. این فیلم جمعیتی بیشمار را به سالنهای سینما کشاند و رکورد فروش فیلمهای سال را شکست. سناریوی این فیلم را نیز به احمد شاملو نسبت دادهاند، اما این موضوع محل تردید است.
همکاری با خاچیکیان
ساموئل خاچیکیان در چارچوب سینمای بازاری ایران، نگاهی مدرنتر ببه سینما داشت. داستانهای او محکمتر و ریتم فیلمهای او درستتر انتخاب میشد و مطبوعات او را "هیچکاک سینمای ایران" لقب داده بودند. شاملو در سال ۱۳۴۵ فیلمنامهی "بی عشق هرگز" را برای خاچیکیان نوشت که با اقبال روبرو نشد. خاچیکیان دو سال بعد (۱۳۴۷) فیلمنامه دیگری از شاملو را مقابل دوربین برد به نام "من هم گریه كردم"، یک داستان سوزناک و تکراری که هیچ موفقیتی نداشت.
شاملو از میانه دهه ۱۳۴۰ کار سینما را به تدریج کنار گذاشت. هم فعالیتهای نویسندگی و روزنامهنگاری تمام وقت و انرژی او را میگرفت، و هم در دنیای شعر به نام و اعتباری دست یافته بود که دیگر نمیشد آن را با فعالیتهای پراکنده در سینما آلوده کرد.
شاملو دیگر با صنعت سینما کاری نداشت، مگر آن که گاه در فیلمی شعری از او خوانده یا نامی از او برده میشد، برای نمونهدر فیلم "بنبست" به کارگردانی پرویز صیاد، که دو بار صدای احمد شاملو شنیده میشود كه یکی از اشعار خود را میخواند.
شاملو در سینمای مستند ایران
در دهه ۱۳۴۰ در ایران مستندهای بسیار خوبی تهیه میشد. هنرمندانی که به سينمای تجارتی راه نداشتند، به توليد فيلمهای کوتاه و مستند برای مراکز فرهنگی کشور روی آورده بودند. فیلمسازانی مانند ابراهیم گلستان، کامران شیردل، هژیر داریوش، هوشنگ شفتی و پرویز کیمیاوی با استفاده از امکانات دولتی فیلمهای ارزشمندی ساختند.
شاملو نیز در پایان دهه ۱۳۴۰ و آغاز دهه ۱۳۵۰ به سفارش بنیادهای فرهنگی کشور مانند تلویزیون ملی ایران، چند فیلم مستند ساخت که بیشتر بر مضامین فولکلور یا فرهنگ قومی استوار هستند، و این در عنوان فیلمهای او نیز آشکار است: "آقا قلیچ داماد میشه"، "پاوه"، "رقص دیلمانی"، "رقص قاسمآبادی"، "رقص تركمن"، "عروسی در داراب كلایه"، "گیله مردی"، مراسم صوفیان، ورزا جنگ، یالانچی پهلوان و...
اما شاید ماندگارترین کار شاملو در عرصه مستند همکاری با ناصر تقوایی است در فیلم "باد جن" محصول ۱۳۴۸ که یكی از جالبترین مستندهای ایران به شمار میرود. فیلم "باد جن" مراسم دفع زار یا مهار باد جن را در حوالی بندر لنگه تصویر کرده است. متن زیبا و مؤثر این فیلم با صدای گیرای احمد شاملو قرائت شده است.