سر بیگناه بر دار
۱۳۹۹ فروردین ۱۲, سهشنبهحسین منصور حلاج در روستای طور از حومه بیضای فارس در چهل کیلومتری شیراز زاده شد.
پدرش پیشه ندافی یا همان پنبهزنی داشت و در سفرهای بازرگانی فرزندش را همراه میبرد. او را بیشتر به نام پدرش، منصور شناختهاند.
کودک بود که در شهر واسط در کنار رود دجله میزیست. ماسینیون مینویسد که زبان فارسی را فراموش کرد.
۱۲ ساله بود که قرآن را از بر کرد و برای آموختن تفسیر آیات نزد سهل بن تُستری رفت.
۱۷ ساله بود که استادش به بصره تبعید شد و او پس از مدتی به استادش پیوست.
۲۰ ساله بود که ازدواج کرد و پس از تکمیل آموزش فقه و ادبیات به بغداد، پایتخت امپراتوری اسلامی رفت و در آنجا به صوفیان سرشناس مانند شیخ جنید بغدادی و عمرو مکی پیوست. اما چون هوادار برابری قومی و گونهای مرام اشتراکی بود، از ایشان جدا و با مخالفان حکومت بغداد همراه شد و به پراکندگی مذهبی در میان مسلمانان شورید:
«پراکنده بس بود در دل هوس
ز دیدار تو جمله یک گشت و بس»
۲۶ ساله بود که یک سال در خانه کعبه بسط نشست و به راز و نیاز با خدا پرداخت.
سپس خرقه صوفیان را به دور انداخت، ایران و پس از چندی هند را درنوردید و مذهبها را ناروا شمرد و خدا را بیواسطه تبلیغ کرد و بسیاری را از خود راند: «چون خدا بندهای را دوست گیرد، دیگر بندگان را به آزارش برانگیزد تا بنده به او پناهنده شود.»
بیپردگی او در بیان خداگونگی انسان و شوق رسیدن به خدا از راه رنج و بیپروایی، سرانجام خلیفه را بر آن داشت که او را به زندان افکند و طی نُه سال محاکمه کند.
از ماندگارترین آثار او که در زندان نوشته، جز سرودههایش کتاب "طس الـازل" است که در آن به شرع میتازد و به ویژگیهای انسان وارسته میپردازد: «چون پیغمبر شعله وصال ربانی را دور از طاقت یافت، گرد آن حصار شرع بر افراشت تا کسی میل آن نکند، ولی این همه را تنها برای چند روزی مقرر فرمود تا روزی برسد که اولیاء با جانبازی فرشتهوار خود از این دیوار بجهند و جرأت کنند که با آمرزگار در گفتگو شوند و فرمان بخشایش جمیع بندگان را از درگهش بگیرند. ابلیس از این جهت در نیمه راه ایستاد تا آدمیان را گمراه کند، و پیامبر اسلام از این رو در نیمه راه ایستاد تا فرمان به تأخیر رستاخیز را بگیرد.»
سرانجام در باورهای خود چنان بیباک شد که میگفت:
«رفقایم بکشیدم که مرا قتل حیات است
مرا مرگ حیات است و مرا زیست وفات است.»
او در ادبیات فارسی نماد "بیگناه بر دار" است. حسین منصور حلاج در ۶۴ سالگی در پایتخت کنونی عراق به دار آویخته شد.